سرى. غير قابل رويت براى خارجيان 11/21/75
" OAD " : دفتر وابسته دفاعى
TTAD: شيفر: تى. اكى سرهنگ نيروى هوايى
آمريكا
ARIAA: جانسون راچ، اف سروان نيروى هوايى آمريكا
موضع: سفير به كپكان
1 گزارش اطلاعاتى " OAD " دوم مارس 1979 جمعه 11، اسفند
خلاصه: در تاريخ 27 فوريه TTAD و ARIAA
بوسيله ئ يك هواپيماى 03 [/C متعلق به نيروى هوايى اسلامى
ايران " FAIIIN " به ايستگاه هوايى رادار شمالى واقع در كپكان
" 44 و 58 و 3616 مختصات جغرافيايى منطقه است مترجم "
براى آزاد نمودن 22 تكنسين مخابرات آمريكا كه در محل مانده
بودند عزيمت نمودند. به ضميمه ئ گزارش مربوطه و حوادث
روزانه به انضمام توقفها در مهرآباد است.
اولين ديدار از مركز مخابرات و موئثر 0020
بازگشت به سفارت از مهرآباد.
1 تا 21 حذف شده " منظور مواد 1 تا 21 است كه در
صفحه ئ اول ديده مى شود "
22 متن كامل: NROF ON/S سرى غير قابل رويت براى
افراد خارجى " صبح زود 27 فوريه 9791 TTAD و ARIAA در
سفارت با دو نفر از كارمندان اميرانتظام معاون نخست وزير
ملاقات نمودند. ما همراه 32
با گارد مجاهدين و دو نفر عضو دفتر اميرانتظام آقايان
سرمدى و نادر زاكر با ماشين به طرف فرودگاه راه افتاديم. تا
آقايان سرمدى فرودگاه راه افتاديم. تا هنگام ورود به قسمت
نظامى فرودگاه اتفاقى نيفتد. در آنجا جلوى ما را گرفتند و
خواستار ارائه ئ مدارك شدند. اهميت نامه اميرانتظام بستگى به
نظر بازرس داشت هر ايستگاه بازرسى به نظر مى رسيد كه واحدى
كاملاہ مستقل است و هر كدام در اختيار يك ايرانى كه
عبوركنندگان را بازرسى نمايد همه رئيس و مسئول بودند و
همه بايد تاييديه صادر مى كردند. از در اصلى تا كميته پايگاه
نظامى راه كوتاهى بود " كميته گروهى محلى شامل يك ملا و
چندين عضو از محل و وسائلى " كه مى بايست دوباره به ما
اجازه عبور دهد. بعد فعاليتهاى پايگاه. پايگاه به طور نامنظمى
مشغول به كار بوده به ما گفتند كه قسمت پرواز در اعتصاب است.
ما يك تاييديه ديگرى از كميته ئ بزرگترى لازم داشتيم و يك
دستور براى پرواز 031 C از سرپرست خلبانان. در اينجا
خلبانان نوبتشان بود كه تصميم بگيرند كه پرواز كنند يا نه. به هر
حال فرهنگ ايرانى سرنوشت ما را تغيير داد همانطور كه TTAD
و آقاى نادر زاكر دنبال تاييديه از كميته بودند اتفاقاہ با رئيس
جديد نيروى هوايى تيمسار اصغر ايمانيان كه يك جلسه با
بعضى از همافران و افسران ارشد داشت، با نادر زاكر همكلاس
بود برخورد كردند
نتيجتاہ پرواز فوراہ تاييد شد و اين بدان معنا بود كه ما
مى توانيم بعد از 4 ساعت اقامت در پايگاه نيروى هوايى پرواز
نمائيم. قبل از پرواز ما مى بايست با سربازان مردمى ناهار
بخوريم. ناهار برخلاف دفعات گذشته كه خيلى تشريفاتى بود
شامل لوبيا پلو و نون لواش محلى بود. مسئله مهم درباره ئ ناهار
اين بود كه افسران آماده به خدمتها، همافران و ديپلماتها همه از
يك ظرف و با هم غذا مى خوردند. چيزى كه قبلاہ تصور آن
نمى شد 2 تن از ستوان هاى نيروى هوايى به ARIAA گفتند كه
آنها امشب پاس هستند و واقعاہ هم در ساعت 2 صبح سر پاس
خودشان بودند.
B حدود ساعت 13 ما به قسمت پرواز به دنبال هواپيماى
خودمان مى گشتيم هيچ كس شماره ئ هواپيما را نمى دانست تا
اينكه يكى از اعضاع گروه پروازمان را ديديم او شماره ئ هواپيما
را مى دانست وقتى كه به هواپيما رسيديم به يك خلبان و رئيس
پرواز ضد آمريكايى برخورد كرديم. بعد از يك بحث داغ با افراد
نخست وزيرى و گاردهاى ما او به اكراه راضى شد كه ما را ببرد.
بعد از يك آزمايش زمينى براى تعمير هواپيماى ديگرى پيدا شد
و بالاخره به كپكان پرواز نموديم كه پرواز بدون حادثه سپرى
شد. خلبان در حقيقت خيلى ماهر و حرفه اى بود اگر سرسخت
نمى بود. رسيدن به فرودگاه مثل هر حادثه آن روز بود. ما از در
نگهبانى تا تاييد اوراقمان نگه داشتند با وجود اينكه
ما 30000000 ريال پول همراه داشتيم خيلى زود اوراق ما را
تاييد نمودند. رفتن به اردوگاه هم بدون حادثه اى برگزار شد.
دو تا دهكده گلى و بدون برق و تعداد زيادى مردم كه
آمده بودند تازه واردها را ببينند تمام جريانى بود كه در مسير
ديدم. در اردوگاه دوباره ما را تحت نظر گرفتند و محلى هايى كه
منتظر حقوقشان بودند ما را نگاه مى كردند تقريباہ 5 روز قبل
تكنسين هاى آمريكايى را گروگان گرفته بودند و گفته بودند كه
دستگاه را خاموش كنند. تا قبل از آمدن گروههاى و سربازان و
نيروهاى خمينى با آنها بدرفتارى مى شده " وسايل شخصى آنها
دزديده شده " اين سربازان از پادگان مشهد آمده بودند.
سربازان مشهدى از آمريكايها به خوبى نگهدارى مى كردند و فقط
آنها را نگه داشته بودند تا اينكه حقوقها و حسابها پرداخت شود
پرداختن حسابها حدود 5 سال به طول انجاميد. نكته ئ جالب توجه
اينكه ستوان مسئول سربازان مشهد ادعا مى كرد كه از افراد OLP
بوده و همراه ياسر عرفات مى جنگيده. سربازان محلى از افراد
مشهدى مى ترسيدند.
C حدود ساعت 22 تمام آمريكاييها آزاد شده و به OAD
رفتند. پرواز ساعت 23 در شب در ارتفاع 3900 پايى از بين دو
رشته كوه صورت گرفت. خدمه ئ خلبان نيروى هوايى اسلامى
ايران كارشان را واقعاہ عالى انجام دادند ما به مهرآباد بازگشتيم و
دوباره تحت نظر قرار گرفتيم مساله اينكه با اين 24 آمريكايى
چه بايد كرد مطرح شد ساعتها در اين مورد مذاكره صورت
گرفت تا اينكه تصميم گرفتند ما را به كميته مركزى خمينى در
تهران بفرستند. به هر حال دوباره رسم و رسومات ايران به داد
ما رسيد. يك سرهنگ مجاهدين را كه به سفارت در روز 14
فوريه كمك نمود در آنجا ديديم و به ما كمك كرد كه به عوض
كميته به سفارت برگرديم. هنگام بازگشت گويا از سرزمين
متروك عبور مى كرديم. چندين بار جلوى ما را گرفتند و اتوبوس
بوسيله ئ افراد كاملاہ مسلح محاصره گرديد و تفنگها را به ما نشانه
رفتند تا اينكه صحت مداركمان ثابت گرديد. حدود ساعت
2/30 بود كه ما بالاخره سالم به سفارت رسيديم.
D زمانى كه ما در مهرآباد بوديم TTAD، سرهنگ همايون
معاون فرماندهى سابق يك بخش حمل و نقل و سرهنگ حسينى
را ديد، مقام جديد آنها را نتوانست بفهمد. TTAD همچنين
تيمسار ايمانيان را در مركز 43 PP
حمل و نقل يكم در لباس شخصى ديد ولى اجازه ندادند
با او صحبت كند.
توضيح و تفسير مسئولان: سفر روشنگرانه اى بود و
همانطورى كه گزارش شد در هيچ قسمت كنترل مركزى وجود
ندارد و هر قسمت بازرسى به تنهايى كار مى كند و زير نظر
فرمانده ئ خودش است. كارها صورت مى گيرد ولى خيلى پراكنده
است. حركت كند است ولى چرخها مى چرخند همافران
مسئول بعضى قسمتها شده اند و چند مورد مشاهده شده كه
افسران زيردست همافران كار مى كنند. پايگاه در كپكان زير نظر
ستوان جاعل
" LLAJ " از مشهد بود. بدون دوستى نزديكى كه بين
تيمسار ايمانيان و افراد نخست وزير بود به احتمال زياد گروه
نمى توانست پرواز كند.