4 ـ مراد از عربيّت زبان است و نه نژاد. - دولت اسلامی، دولتی جهانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دولت اسلامی، دولتی جهانی - نسخه متنی

عبدالکریم آل نجف؛ ترجمه: م‍ص‍طف‍ی‌ ف‍ض‍ای‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(…عربيت درك و انديشه و زبان و آرا و… از نخستين ويژگى هاى رهبرى مسلمانان است.)37 (حرص بر بقاى اسلام, دينى كه با جوهرى پاكيزه, سهل الوصول و واجد همه اسبابِ پذيرش از سوى خدا آمده , همان سرّ اشتراط وصف آشكار عربيت براى رهبرى اسلام است.)38 (گرايش به يكسان قرار دادن نوعربان با عرب اصيل, هر چند نژاد نخستين آن ها متباين باشد, خود از مقتضيات اسلام است و در حقيقت ادعاى حق ولايت و تصدى حكومت و وظايف اداره جامعه از سوى اين عرب هاى جديد (مستعربين) امرى ترديدناپذير است بلكه در مخالفت با اين حق ترديد است, حال ناميدن اين گرايش به گرايشى قومى و ملى خطايى دينى است چرا كه اين گرايشى اسلامى است نه قومى).39

(… در حقيقت تواناترينِ مسلمانان مقدم ترينِ آنان براى رهبرى و زعامت است, خواه مصرى باشد يا فارس باشد مادامى كه عرب گرديده و اسلامش نيكو گرديده و به سبب دينش بر ديگران از جمله خاندان و تبارهاى عرب ولو سرورانِ قريش, شرف يافته است…).40

ما مى توانيم تمام عبارت هاى بالا را در چهار نكته خلاصه كنيم:

1 ـ دايره عربيت يك دايره جهانى است كه رنگ ها و نژادهاى گوناگون را دربر مى گيرد و امت عرب پاسدار اخلاق و وحى و ارزش هاست, و رسالتى انسانى دارد, و اين همان معناى آيه شريفه (كنتم خير امّة…) است;

2 ـ رهبرى جهان اسلام جز براى عرب شايسته نيست, و از ويژگى هاى اين رهبرى عربيت درك و انديشه و آرا و زبان است, و اين ميراث هاى مقدس آسمانى است كه عرب را رهبر جهان اسلام قرار داده است, و در واقع سرزمين عرب, مركز رهبرى و محل الهام است و از شرايط فرمانرواى اسلامى اين است كه عرب باشد;

3 ـ مسلمانان به عرب و مستعرب و اقوام غيرمستعرب تقسيم مى شوند, و برابرى ميان عرب و مستعرب در حكومت و رهبرى ناشى از گرايشى قومى نيست بلكه همانا گرايش درست اسلامى است;

4 ـ مراد از عربيّت زبان است و نه نژاد.

اگر شيخ محمد غزالى تنها به نكته چهارم تمسك مى كرد و از آن فراتر نمى رفت هر آينه سخنش درست و پذيرفتنى مى نمود, به واقع نقش زبان عربى در فقاهت و اجتهاد و درك حقايق انديشه اصيل اسلامى امرى است كه هيچ مسلمانى آن را انكار نمى كند, و از آن جا كه طبق نظريه غالب ميان مسلمانان اجتهاد از شرايط حاكم اسلامى است, مى توان نتيجه گرفت كه فهم و درك كامل و عميق زبان عربى يكى از ويژگى هاى حاكم اسلامى تلّقى مى شود.

اما شيخ غزالى به ابعاد لغوى مسئله اكتفا نكرده بلكه اشتراط عربيت در رهبرى اسلامى را به محيط اجتماعى و جغرافيايى نيز تسرى داده, و اين همان عاملى است كه آراى وى را از روح جهان شمولى اسلام دور ساخته است. اگر مراد ايشان از عربيت تنها همان زبان است پس چرا آن را اين گونه توصيف كرده كه: دايره عربيت جهانى است و رنگ ها و نژادهاى گوناگون را در برگرفته است؟ و چرا مى گويد امت عرب پاسدار ارزش ها و وحى و فضايل است؟ آيا اين تعابير به آن معنا نيست كه ايشان به محيط اجتماعى خاصى نظر دارد؟ و اين به چه معنا است كه مى گويد: سرزمين عرب مركز رهبرى و منشأ الهام است؟ و از ويژگى هاى رهبرى اسلامى عربيت درك و انديشه و آرا و زبان است؟ آيا از اين گونه عبارات و اوصاف, انتساب قومى و جغرافيايى به خوبى فهميده نمى شود؟ تقسيم مسلمانان به عرب و مستعرب و غيرمستعرب چه معنا دارد, آيا جز به معناى اختصاص رهبرى مسلمانان به قوم عرب است به گونه اى كه اقوام ديگر نيز تلاش مى كنند خود را به اين قوم منتسب ساخته و از مليّت اصلى خودشان دور گردند.

/ 22