1 ـ وجوب احرام براي دخول به مسجدالحرام و مكّه
برايكسيكه وارد مكه و مسجدالحرام ميشود، واجب است كه در يكي از
مواقيت، احرام حج يا عمره ببندد و با حالت احرام وارد شود، خواه در ماه هاي
حج باشد و يا ماه هاي ديگر سال. البته اين حكم استثناهايي دارد كه خواهيم
آورد. اين
حكم در ميان فقهاي شيعه، اتفاقي بوده و خلاف آن از هيچكس نقل نشده است.
صاحب مدارك و صاحب جواهر ادعاي اجماع كردهاند.1 همچنين روايات متعددي كه بسياري از
آنها صحيحه يا حسنه است، دلالت بر وجوب احرام دارد كه از جمله آنهاست: ـ عن علي بن حمزه
قال: «سألت ابا ابراهيم ـ عليه السلام ـ عن رجل يدخل مكة
في السنة، المرة و المرتين و الثلاث، كيف يصنع؟ قال: اذا دخل فليدخل ملبّياً
و اذا خرج فليخرج مُحِلاًّ.» 2
ابن حمزه ميگويد: «از امام هفتم پرسيدم
مردي كه در طول سال; يكبار، دوبار يا سه بار داخل مكه ميشود،
وظيفهاش چيست؟ فرمود: در حال تلبيه (و احرام) داخل شده و در حال احلال
خارج گردد. عن محمد بن مسلم
قال: «سألت أبا جعفر ـ عليه السلام ـ هل يدخل الرجل مكة
بغير احرام؟ قال: لا الاّمريضاً أو من به بطن.» 3
محمد بن مسلم
ميگويد: «از امام باقر ـ عليه السلام ـ پرسيدم آيا شخص ميتواند
بدون احرام وارد مكه شود؟ فرمود: نه مگر مريض يا مبطون
باشد.»
عن عاصم بن حميد قال: «قلت
لأبي عبداللّه: يدخل الحرم أحدِ الاّ محرماً؟ قال: لا اِلاّ مريض أو
مبطون.»
عاصم
ميگويد: «به امام صادق گفتم: كسي كه محرم نيست ميتواند داخل حرم
شود؟ فرمود: نه مگر مريض يا مبطون باشد.»
طبق اين
روايات، ورود به مكه و حرم، بدون احرام ممنوع است و كسي كه وارد مكه
ميشود حتماً بايد در حال احرام باشد.
چند گروه از اين حكم كلّي استثنا شدهاند: الف ـ مريض و مبطون;بطوري كه در دو روايت (از سه روايت) بالا ديديم، به مريض و مبطون
اجازه داده شده كه بدون احرام وارد مكه شوند، اما در بعضي از روايات آمده است
كه مريض هم بايد با حال احرام وارد مكه شود: عن
رفاعة بن موسي قال: «سألت أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ
عن رجل به بطن و وجع شديد يدخل مكه حلالا؟ قال: لايدخلها الامحرماً».
4
رفاعه ميگويد:
«از امام صادق درباره شخصي كه ناراحتي شكم و درد شديد دارد پرسيدم، آيا
ميتواند بدون احرام وارد مكه شود؟ فرمود: داخل نشود مگر در حال احرام». عن رفاعة بن موسي عن
أبي عبداللّه قال: «سألتُهُ عن الرّجل يعرض له المرض
الشديد قبل أن يدخل مكة، قال: لايدخلها الا بأحرام.» 5
رفاعه از امام صادق
نقل ميكند كه: «از او پرسيدم درباره شخصي كه پيش از ورود به مكه، مرض
شديدي بر وي عارض ميشود، فرمود: وارد مكه نشود مگر با احرام». در اين دو روايت ـ
كه ظاهراً يك روايت با دو سند و متن است ـ براي مريض اجازه داده نميشود
كه بدون احرام وارد مكه شود. شيخ حرّ عاملي براي
جمع ميان اين روايت و رواياتي كه قبلاً خوانديم ـ كه در آنها به مريض اجازه
ورود به مكه بدون احرام داده شده بود ـ فرموده است: «اين روايات حمل بر
استحباب ميشود; يعني مريض و مبطون هرچند مجاز هستند كه بدون احرام وارد
مكه شوند، اما مستحب است كه بهرحال با حال احرام وارد شوند.»
در ذيلي كه بر روايت اول رفاعه در مدارك
الاحكام آمده، (ولي در وسائل نيامده است) اين جمله اضافه شده كه قال: «و يحرمون عنه» 6 امام فرمود: «از طرف مريض احرام بسته شود». طبق
اين ذيل، درست است كه مريض و مبطون مجاز هستند بدون احرام وارد شوند; ولي
بايد نايب بگيرند و از طرف آنها كسي ديگري احرام ببندد. ولي با توجه به مجموع
روايات; بخصوص رواياتي كه مريض و مبطون را از اين حكم استثنا كرده، قول به
استحباب احرام براي آنها قول اقربي است و نيابت گرفتن لازم نيست; بخصوص اين
كه اصل حكم، حكمي بر خلاف اصل است كه به قدر متيقّن بسنده ميشود.ب ـ
كسي كه براي جنگ وارد مكه ميشود;يكي ديگر از موارد استثنا، موردي است كه كسي براي جنگ و دفع دشمن،
وارد مكه مي شود، در چنين صورتي لازم نيست كه احرام ببندد، بلكه بدون احرام
هم ميتواند وارد مكه شود.7 مستند اين فتوا رواياتي است دائر بر اين كه
پيامبر خدا و سپاه او، در روز فتح مكه، بدون احرام و با كلاه خود وارد مكه
شدند. از جمله اين
روايت: قال رسول اللّه ـ
صلي الله عليه وآله ـ يوم فتح مكّة: «ان اللّه حرّم مكة
يوم خلق السّموات والأرض و هي حرام الي أن تقوم الساعة لم تحلّ لأحد قبلي و
لا تحلّ لأحد بعدي و لم تحلّ لي الاّ ساعة من نهار.» 8 پيامبر خدا ـ ص ـ
روز فتح مكه فرمود: «خداوند مكه را از روزيكه آسمان ها و زمين را
آفريد، حرام قرار داد و تا روز قيامت همچنان حرام باقي خواهد ماند، نه براي
كسي پيش از من و نه براي كسي بعد از من حلال نشده ونخواهد شد و براي من نيز
حلال نشد مگر پاسي از روز.»
با اين روايت و دو
روايت ديگر به همين مضمون هستند و هر سه مربوط به فتح مكه ميباشند،
استدلال كردهاند بر اين كه: «ميتوان براي جنگ، بدون احرام وارد
مكه شد.»
بنظر ميرسد كه
اين استدلال ناقص باشد; زيرا اولاً معلوم نيست كه اين روايات مربوط به مسأله
مورد نظر باشد، به احتمال قوي اين روايات در مورد حلال و حرام بودن جنگ در
مكه است كه پيامبر از حرام بودن آن تا روز قيامت خبر ميدهد و تنها
ساعتي از روز را استثنا ميكند كه خود با سپاهش وارد مكه شدند. و ثانياً
اگر حلّيتي باشد، تنها در سـاعـتي از روز; آنـهم براي پيامبر بوده، و بنابر
اين مضمون اين روايات از باب: «قضيةٌ في واقعة» است و نبايد آن را به عموم
سريان داد; بخصوص اين كه خود پيامبر در اين روايات تصريح ميكند كه براي
كسي پس از من حلال نشده است. بنابر اين
نميتوان با اين روايات به مورد استثنا استدلال كرد، فقط ميتوان
از باب «عسر و حرج» وارد شد و اين كه اگر سربازان اسلامي ملزم به احرام بستن
و انجام مناسك حج باشند، كارآيي لازم را در جنگ با دشمن از دست ميدهند
و از اين جهت بگوييم كه براي آنها احرام بستن لازم
نيست. ج ـ كسي كه بطور مكرر به حرم رفت و
آمد دارد;افرادي كه شغل آنها بگونهاي است كه بطور مكرر وارد مكه شده از
آن خارج ميشوند; مانند كسي كه از خارج حرم هيزم و بوته جمع ميكند
و در داخل شهر مكه به فروش ميرساند، لازم نيست كه براي هر بار ورود به
مكه احرام ببندد.9 مستند اين فتوا روايت زير
است: عن رفاعة بن موسي
قال: «و قال أبو عبدالله ـ عليه السلام ـ : ان الحطابة و
المجتلبة اتوا النبي ص ـ فسألوه فاذن لهم أن يدخلوا حلالا.» 10
«هيزم جمعكنها و كساني كه كالا حمل
ميكنند، خدمت پيامبر آمده از آن حضرت درخواستنمودند كه بدون احرام وارد
مكه شوند و آن حضرت به آنها اجازه داد.»
به
گفته صاحب جواهر: ظاهر اين است كه ذكر «حطابه» و «مجتلبه» به عنوان مثال است
و اين حكم شامل تمام كساني است كه به هر دليل، بطور مكرر وارد مكه و يا از آن
خارج ميشوند.11ولي صاحب مدارك گفته است كه اولي اقتضا و اكتفا
نمودن به مورد نص است12 به نظر مي رسد كه نظر صاحب جواهر درست باشد; چون
معيار عسر و حرج است و اذن پيامبر به آنها براي همين معنا بوده است و هركجا
كه عسر و حرج باشد، حكم آنجا را ميگيرد. اگر چه رعايت احتياط لازم
است. د ـ
كسي كه پيش از تمام شدن ماه از مكه خارج شود; براي كسي كه با
احرام وارد مكه شد و مناسك را انجام داد، اگر پيش از تمام شدن ماه از مكه
خارج و سپس به آن داخل شود، لازم نيست كه احرام ببندد. اين حكم نيز اجماعي
است و رواياتي بر آن دلالت دارد. عن أبي عبداللّه ـ
عليه السلام ـ في الرجل يخرج في الحاجة من الحرم، قال: «ان رجع في الشهر الذي خرج فيه، دخل بغير احرام. فان دخل في
غيره دخل باحرام». 13
امام صادق ـ عليه
السلام ـ درباره شخصي كه بخاطر حاجتي از حرم خارج ميشود، فرمود: «اگر
در همان ماهي كه خارج شده برگردد، بدون احرام وارد ميشود و اگر در غير
آن ماه برگردد بايد با احرام باشد.»
عن ابي عبداللّه ـ
عليه السلام ـ «انه خرج الي الربذه يشيّع اباجعفر، ثم
دخل مكة حلالا». 14
از امام صادق ـ عليه
السلام ـ است كه آن حضرت از مكه به ربذه رفت تا فرزندش امام باقر را بدرقه
كند سپس وارد مكه شد در حالي كه احرام نبست. عن ابي عبداللّه في
الرجل يخرج الي جدّة في الحاجة قال: «يدخل مكة بغير
احرام». 15
امام صادق درباره
مردي كه به سبب احتياجي از مكه به جدّه رفت، فرمود: «بدون احرام وارد مكه
شود.»
البته روايت دوم و
سوم حمل شده بر اين كه شخص پيش از تمام شدن ماه، از مكه خارج شده سپس برگشته
است. مطلبي كه در اينجا
قابل بررسي است اين است كه: منظور از ماه چيست؟ آيا منظور «دوازده ماه قمري»
است به اين معنا كه در هر يك ماه قمري، تنها يك احرام بسته ميشود؟ و يا
منظور گذشتن «سيروز» از وقتي است كه احرام بسته است؟ شهيد ثاني كه اين
مسأله را مطرح ميكند ميگويد: منشأ اشكال اطلاق نصوص است، و اين
كه در روايت احتمال هر دو وجه ميرود و سپس وجه دوم را قوي
ميداند.16 اما ظاهر عبارت حديث اوّل كه در اين مسأله نقل
كرديم، دلالت بر وجه اول دارد; زيرا كلمه «الشهر» كه داراي «الف» و «لام»
است، بيشتر به ماه هاي دوازدهگانه دلالت دارد تا گذشتن سي
روز. عبارت شيخ در نهايه
نيز به همين صورت است و ظاهر در وجه اول ميباشد. او مي گويد:«فان خرج من مكة بغير احرام ثم عاد فان كان عوده
في الشهر الذي خرج فيه لم يضرّه ان يدخل مكة بغير احرام...»
17
«اگر از مكه بدون
احرام خارج شود و سپس برگردد; اگر بازگشت او در همان ماهي باشد كه در آن خارج
شده است، ضرر ندارد كه بدون احرام وارد مكه شود.»