5-نه جبر و نه تفويض - متد نقد و تحقیق حدیث از نظر علامه طباطبائی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

متد نقد و تحقیق حدیث از نظر علامه طباطبائی - نسخه متنی

سید ابراهیم سید علوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5-نه جبر و نه تفويض

حديث دوم: ابونصر گويد: به الوالحسن رضا عليه‌السلام عرض كردم برخي از اصحاب ماجبري مذهب‌اند و برخي هم قائل به استطاعت مي‌باشند. امام رضا (ع) فرمود: آنچه مي‌گويم بنويس: بسم‌الله الرحمن الرحيم علي بن الحسين گفت خداوند عزوجل فرمود اي فرزند آدم، با مشيت و خواست من تو صاحب مشيت شده‌اي و با نيروز و قدرت من فرائض و تكاليف مرا به جا مي‌آوري و با نعمتهاي من به نافرماني و معصيت من توان پيدا كردي منم كه تو را شنوا و بينا قرار داده‌ام پس هر سرنوشت خوبي كه پيدا كني از سوي خداست و به هر بدي كه گرفتار شوي از ناحيه خودت است و لذا من به اعمال نيكوي تو شايسته‌ترم و تو به كردارهاي بد خود سزاوارتر هستي زيرا من در مقابل عملكردم «مسئول نيستم ولي مردم مسئولند» و با اين وصف براي تو هر آنچه را كه بخواهي و اراده كني فراهم ساخته و مهيا نموده‌ام.[33]

علامه طباطبايي مي‌فرمايد: اين روايت بر اساس قدر معني پيدا مي‌كند و توضيح آن بدين قرار است كه: انسان هر عملي و كاري انجام مي‌دهد جز اين نيست كه با مشيت و اراده و نيرويي، آن را انجام مي‌دهد و خداوند است كه خواسته تا انسان داراي اراده و مشيت باشد و هرگاه خداوند مشيت نمي‌كرد و نمي‌خواست هرگز انسان نمي‌توانست چيزي را اراده كند و بخواهد و همچنيني اين خداوند است كه به انسان توان و نيرو بخشيده و همه نيروها و توان‌ها از خداست. پس هيچ انساني در انجام هيچ عملي از خداي تعالي بي‌نياز نيست.

بنابراين بايد توجه داشت كه انسان در سايه همين دو نعمت (مشيت و نيرو) قدرت آن را پيدا كرده و نافرماني خدا كند و مرتكب معصيت شود. همچنان كه در پرتو آن دو نعمت خدا را اطاعت كند و از او فرمان برد و لازمه اين سخن (آن است که حسنات و اعمال نيکوي انسان)، از آن خدا باشد و او شايسته‌تر، چون اين خداوند است كه نيروي انجام آنها را به انسان عطا كرده و فرمان بجا آوردن آنها را به وي داده است.

و همچنين لازمه آن سخن اين است كه اعمال بد انسان از آن خود او باشد و به خواد او سزاوارتر، چون خداوند متعال آن قدرت و مشيت را به انسان نداده مگر براي انجام كارهاي نيكو و بشر را نهي فرموده از اينكه نعمت اختيار و اراده و قدرت را در بدي و گناه بكار ببرد. پس هرگونه سرزنش در اين زمينه متوجه خود انسان است زيرا خداي تعالي در مورد اعمال خود بازخواست نمي‌شود و انسانها هستند كه مسئولند و علت اينكه خداوند مسئول نيست آن است (که خداوند هر چه مي کند نيکي و نيکويي است) و آن افاضه نعمت و هدايت به نكويي و نهي از زشتي و بدي و همه اين اعمال زيبا و نكوست و هيچكس در ازاء عمل نيكو بازخواست نمي‌شود.

اما انسان، اگر او كار نيكي انجام دهد، در اثر نعمتي است كه از سوي خدا به او داده شده و اگر گناهي انجام بدهد و كار بدي كند با سوء استفاده از آن نعمت الهي است. پس انسان مسئول است و بايد در برابرنعمتي كه خدا به وي داده حساب پس بدهد كه آن را چگونه به كار بسته و با آن چه كرده است؟

آنگاه خداوند حجت را تمام كرد و در صحنه آزمايش را براي بشر بياراست، به اين صورت كه هرچه را انسان بخواهد و اراده كند برايش فراهم كرده و مرتب ساخته است تا معلوم شود كه مسير و سرنوشت انسان با انتخاب و اختيار خود او به كجا مي‌انجامد و چگونه مي‌شود؟

اين روايت معني دقيق‌تر ديگري هم دارد كه اينجا محل بحث آن نيست. به كتب مربوط مراجعه شود.

/ 15