بررسي جامع و همه جانبه نظرات استاد طباطبايي در الميزان پيرامون حديث، مجال و فرصتي گسترده لازم دارد و در مطاوي مجلدات بيستگانه و به مناسبتهاي مختلف، انواع بحثهاي اساسي توسط ايشان طرح شده كه عاليترين نظرات را در بردارد. استاد در اين زمينه علميترين شيوه را معمول داشته است. او فقط به رد و يا بياعتبار كردن حديث در مواردي كه ظاهر آن مفهوم نيست و يا ظاهر آن مطلب نادرستي را پيش ميكشد، اكتفا نميكند، بلكه حتيالمقدور در صورت صحت سند حديث، براي آن، اعتبار متني، قائل ميشود كه ذيلاً به دو راه عمده كه بطور مكرر در الميزان مطرح شده، اشاره ميكنم.
1- تمثيل و تمثل:
تمثيل و يا تمثل برزخي، از نظر استاد شيوهاي مقبول در توجيه برخي احاديث است. مثلاً در تفسير آيه «في لوح محفوظ» (بروج/ 22) مينويسد: روايات در صفت لوح، گوناگون است و آن، نوعي تمثيل ميباشد.[10] و در تفسير سوره شرح پس از اشاره به داستان شق صدر، مينويسد: داستان به هر حال، از نوع تمثل است و برخي اين بحث را به درازا كشانده و خواستهاند به آن، جنبه مادي و حسي دهند و توجيهاتي كردهاند، ولي چون حسي و عيني بودن ماجراي شق صدر، باطل است، پرداختن به آنها، چندان سودمند نخواهد بود.[11] و در تفسير آيه «اناسنلقي عليك قولاً ثقيلاً» (مزمل/ 5) پس از نقل روايتي مينويسد، اگر اين روايت، صحيح باشد، مراد از ظهور سنگيني وحي بر شتر، يا استر، از قببيل تجسم معاني است و نظير آن، در غالب معجزات و كرامات اولياء، مطرح است وگرنه توصيف وحي كه از مقوله كلام است به سنگيني مادي و حسي، معقول نميباشد.[12] و در تفسير آيه «كلا ان كتاب الابرار لفي عليين» (مطففين/18)، پس از نقل حديثي مبني بر اينكه سجين، زمين هفتم و عليين آسمان هفتم است، مينويسد: روايت اگر صحيح باشد ناظر به انتساب بهشت به سمت بالا و دوزخ به سمت پست و پايين است.[13]
2- جري و تطبيق:
استاد در تفسير خود به نقل روايتهايي ميپردازد كه جنبه فردي به آيه ميدهد و عموم و شمول مفهوم آيه را بر موارد و مصاديق ديگر نميرساند، در چنين مواردي او اين نوع حديثها را با جري و تطبيق حل ميكند. مثلاً در تفسير آيه «أفمن يمشي مكباً علي وجهه اهدي … » (ملك / 22) مينويسد: در اينجا رواياتي است كه آيه مزبور را بر منحرفين از علي (ع) شامل ميداند و آن، از قبيل جري و تطبيق ميباشد.[14] و در تفسير آيه «ولتكبروالله علي ماهداكم» (بقره/ 185) پس از نقل حديثي مبني بر معنا كردن هدايت به ولايت، مينويسد: استفاده ولايت از هدايت، از باب جري و بيان مصداق ميباشد.[15] و در تفسير آيه «ان الذين كفروا باياتنا … » (نساء/ 56) بعد از نقل روايتي مبني بر اينكه مراد از آيات، علي و ديگر امامان معصوم عليهمالسلام ميباشند، مينويسد: اين روايت، از باب جري، است.[16] و از اين نمونهها در بحثهاي بياني و روايي الميزان فراوان ميباشد.