تحقيقات استاد را در زمينه احاديث ميتوان تحت سه عنوان مندرج كرد: 1- تعليقات محققانه او بر برخي مجلدات بحارالانوار علامه مجلسي. 2- نظرپردازهاي استاد در تفسير عظيمالميزان بعنوان بحثهاي روائي. 3- تعليقات عالمانه او بر بعضي احاديث اصول كافي مرحوم كليني. اين نكته نيز ناگفته نماند كه اهتمام حضرت استاد رضوانالله عليه به مقوله حديث در آن حد بوده كه كتاب شريف وسائل الشيعه شيخ حر عاملي را با نسخه مقابله شده و با نسخه مؤلف، مقابله و تصحيح فرموده و از اين طريق نسخهاي نفيس در اختبار داشته كه در چاپ اخير وسائل، آن را در اختيار مصحح و محقق كتاب مرحوم استاد رباني شيرازي قرار داده و مقدمهاي هم بر آن نگاشته است.
تعليقات استاد بر بحار
تعليقههاي استاد بر كتاب نفيس بحارالانوار، به عللي ادامه نيافت و از جلد هفتم به بعد، متوقف گرديد و هر چند كه اگر اين كار علمي دنبال ميشد و ابواب مختلف و احاديث گوناگون، تاريخي، داستاني و غيره و همه مجلدات آن كتاب با تعليقات ارزشمند استاد، زيور مييافت، شايد پاسخ بسياري از شبهات علمي، ديني به سهولت داده ميشد، ليكن در همين مقدار تعليقهها ديدگاهها و نظرات ارزندهاي ارائه شده است خصوصاً كه حضرت استاد در تعليقههاي خويش علاوه بر احاديث، به بيانهاي علامه مجلسي هم نظر داشته و ابعاد وسيعي از معارف عقلاني و اعتقادي را روشن ساخته است. تعليقات استاد بر چاپ جديد بحار، مجموعاً از هفتاد تعليقه تجاوز نميكند، اما همين چند تعليقه، بينش ژرف و نظر عميق استاد را در مباحث ايدئولوژيكي و مسائل عقيدتي، مبرهن ميسازد و هرچند كه تعاليق استاد مرحوم چنانكه اشاره كرديم عمدتاً به بيانهاي مجلسي و نقد آنها، مربوط ميشود، ليكن چون بيانهاي مؤلف در ارتباط با مضامين احاديث است، پس در واقع آن تعاليق به يك واسطه به خود احاديث مربوط ميشود و به هر حال، آنها متضمن روشنگريهاي لازم، ميباشد.
ذكر چند نمونه از تعليقات بحار
مثلاً در مورد روايتي از علي عليهالسلام پيرامون انتساب برخي از بتها به بعضي قبايل چنين نظر داده است: اين حديث كه داستاني، تاريخي و خرافي است، موضوع و مجعول ميباشد[7]. و در مورد ديگر راجع به حديثي پيرامون قابيل و شكنجه و عذاب شدن او در عين شمس (چشمه خورشيد) مينويسد: داستان اين خبر اشكال دارد، اولاً: با آيه قرآن منطبق نيست و ثانياً، ماجراي عذاب شدن قابيل در عين شمس كه در برخي اخبار از جمله اين خبر آمده از حديثهاي جعلي ميباشد و ما در مجلدات مربوط به قصص انبياء و داستان قابيل و هابيل، توضيح بيشتري در اين زمينه خواهيم داد.[8] اين نويدي كه حضرت علامه در اين تعليقه و پاورقي ميدهد، ميزان اهميت تعليقههاي او را بر مطالب كتاب بحارالانوار، آشكار ميسازد، و ناگفته پيداست كه اگر اين كار علمي تا مجلدات پاياني كتاب ادامه مييافت، چه خدمت فرهنگي بزرگي در اين زمينه و راجع به اين موسوعه عظيم و ارزشمند حديثي، انجام ميگرفت. و در مورد سوم، پيرامون حديث يأجوج و مأجوج مينويسد: اينگونه اخبار احياناً در كتب شيعه و سني هر دو پيدا ميشوند و در برخي احاديث چنين آمده كه كوهي از زبرجد، دنيا را احاطه كرده و رنگ سبز هم از آن است! ولي نظر به اينكه حس و مشاهده عيني، چنين چيزي را نفي ميكند و لذا برخي محدثان خواستهاند آن را تأويل و يا توجيه نمايند و به نظر ما اين گونه احاديث مجعول ميباشد.[9]