براى كسانى كه از مدينه عازم مكه هستند «ميقات» مسجد شجره است و همه بايد محرم شوند اما چون در مسجد جا و امكانات براى خانمها نيست كه لباس احرام بپوشند، بيشتر در مدينه احرامشان را مى پوشند و در مسجد شجره نيّتِ احرام مى كنند. اما مردها در خود مسجد مُحرم مى شوند. خلاصه وقت حركت شد و ما در حالى كه از هر لحظه اى براى مرور مسائل و مناسك عمره استفاده مى كرديم سوار ماشينها شديم و به جانب مسجد شجره راه افتاديم. آنجا ميقات بيشتر امامان ما بوده و از اين جهت قدر و منزلت دارد.پس از گزاردن نماز مغرب و عشاء و دو ركعت نماز براى قرب به خدا و آمادگى احرام، چادرهامان را با چادرِ احرام عوض كرديم، در اين هنگام به ياد آوردم فرمايش امام سجاد ـ ع ـ را كه فرمود: هنگام در آوردن لباسهاى رنگى و دوخته بايد نيّت كنى كه هر چه ريا و نفاق وآلودگى است بيرون بريزى و يكرنگ شوى. سفيد كه ياد آور كفن است نيّت احرام كنى. بايد لباس معصيت و گناه و آلودگى را كنار بگذارى و جامه طاعت بپوشى و با خدا پيمان بندگى ببندى و ديگر هيچگاه قراردادِ خلاف رضاى خدا را امضا نكنى.حاجى آنگاه كه محرم مى شود بايد مراقبت شديد از نفس كند; از حركاتش، كلماتش، نگاهش، دستش، وخلاصه تمام اعضا و جوارحش. شايد يكى از فلسفه هاى احرام همين تقويت حالت مراقبت در انسان باشد. دورى از 24 چيز به هنگام احرام و در حين انجام اعمال تمرين و آمادگى است براى دورى كردن از محرّمات; يعنى وقتى انسان در مدّت احرام از حلال خدا چشم بپوشد، بعد از آن خيلى آسانتر و راحت تر از محرمات پرهيز مى كند.آنگاه كه لباس احرام پوشيدى و نيت كردى، زمان گفتن لبيك است;«لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك...» در اين حال نيز به ياد امام سجّاد ـ ع ـ مى افتى كه هنگام گفتن لبيك، رنگ از رخسارشان پريد و حالش تغيير يافت و در پاسخ از علت اين حالت فرمود: از آن مى ترسم كه جوابم «لا لبّيك ولا سعديك» دهند.تنت مى لرزد; خدايا! با بار گناهان گذشته و آلودگيهايمان نمى توانيم انتظار پذيرفتن لبّيكمان را داشته باشيم اما آمديم اينجا كه پاك شويم، غسل كرديم به نيّت ريختن معاصى و گناهانمان، احرام بستيم از محرمات تو و مى خواهيم داخل در حريم امن تو شويم چقدر خوب مى شد اين حالت براى انسان دوام مى يافت.سر انجام حدود ساعت 9 شب بود كه از مسجد شجره به سوى مكه راه افتاديم و ما چون با سوارى بوديم، بعد از 6 ساعت راهپيمايى خيلى زودتر از اتوبوسها به مكه رسيديم; به طوريكه ساعت 3 نيمه شب وارد مسجد الحرام شديم، همه جا برايمان جالب بود و ديدن داشت. اما آنچه كه بيشتر مشغولمان كرده شوق ديدن كعبه و انجام اعمال است.