از سويى لحظات طواف وداع فرامى رسد و از سوى ديگر مريضى مختصرى كه داشتم شدّت مى يابد و از تب مى سوزم، شايد رحمت است از جانب پروردگار، ناراحت نيستم، به هر نحو كه بود. براى وداع رفتم به حرم، انسان در اين لحظه چه حالى پيدا مى كند! هر چه ميزان علاقه انسان به چيزى بيشتر باشد، فراغت و ترك آن سخت تر است. دلم از غصّه پر شده، به جهت كسالت و مريضى سخت، فقط توانستم به مسجدالحرام رفته بنشينم و با حسرت به كعبه نگاه كنم!سرانجام غروب روز شنبه 17/6/63 13 ذيحجه به طرف جدّه حركت كرديم و فرداى آن به طرف تهران پرواز كرديم. و باز تويى و اين دنيا، اين گوى و اين ميدان، درگيرى با شيطان بار ديگر آغاز مى شود مراقب باش مبادا نورانيت حجّت را از دست بدهى، به ياد داشته باش كه امام صادق ـ ع ـ فرمود:«نور حج همواره برگزارنده حج در تابش است، تا زمانى كه گناه نگرده باشد.»