طواف، ابراز عشق به معشوق - همگام با راهیان کوی دوست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همگام با راهیان کوی دوست - نسخه متنی

ناهید فلاحتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طواف، ابراز عشق به معشوق

همچنان متأثر از عظمت كعبه بوديم و دو ـ سه دور بدونِ نيّت گرد خانه گشتيم. و چشم را به تماشاى زيباييها و شكوه بيت الله ومسجد الحرام مشغول داشتيم تا اينكه وقتى آمادگى لازم را يافتيم نيت نموده، طواف را آغاز كرديم. وقتى بدن آدمى به دور كعبه سنگى مى گردد، بايد قلبش حول عرش پروردگار در طواف باشد و بر گرد كعبه عشق بگردد. در واقع رازِ طواف بر گرد يك چيز عشق است و تبلور آن را در گردشِ پروانه بر گرد شمع و سوختن و فدا شدنش مى توان ديد. طواف، ابراز عشق و تمايل به معشوق و محبوب است.

به شدت مُنقلب بودم، سعى مى كردم طوافِ دل را پيرامون عرش خدا احساس كنم. تلاش مى كردم حضور قلب داشته باشم و از دور چهارم بود كه حال ديگرى بر من دست داد، ديگر خودم نبودم و از شدت گريه به خود مى لرزيدم و... طواف كه تمام شد دلها آرامش و رضا پيدا كرد.

از مطاف خارج شديم و پشت مقام ابراهيم آمديم تا نماز طواف را بجا آوريم اما چون نزديك اذان صبح بود و زائران دور تا دور خانه خدا صف بسته بودند و منتظر نماز بودند، امكان گزاردن نماز طواف بين مردها نبود بنابراين همراه بقيه همراهان به طرف قسمتى از شبستان مسجدالحرام كه مخصوص نماز خانمها بود رفتيم و در صف جماعت قرار گرفتيم. تا حال هر چه نماز جماعت ديديم، صفهاى صاف و پشت سرهم بود اما اينجا صفها به صورت دايره است. به هر حال بعد از اذان، نماز صبح را به جماعت خوانديم وبه طرف مقام ابراهيم رفتيم.

مقام ابراهيم محلّى است در جهت شرقى و به فاصله 12 مترى خانه خدا، اتاقكى طلايى است كه شيشه دارد و داخلش پيداست. در آنجا محل دو پاى حضرت ابراهيم به صورت گود در روى سنگى فرو رفته كه حضرت ابراهيم روى آن مى ايستاده و كعبه را بنا مى كرده است.

پس از نماز جماعت، نماز طواف را خوانديم و براى سعى صفا و مروه، راهى كوه صفا كه در كنار مسجدالحرام است شديم. ميان كوه صفا و مروه را سنگ كرده اند و دامنه كوهها به حالت شيب دار سنگ كارى شده و مقدارى از قسمتهاى اصلى كوه هم به حالت طبيعى مانده است. در كوه صفا (كه بلندتر از كوه مروه است) نيّت سعى بين صفا و مروه مى كنيم. به فرموده امام سجاد ـ ع ـ بين خوف و رجاء در رفت و آمديم، خوف از خشيت خدا و از عقاب پروردگار به جهت اعمال و افعالمان واميد به رحمت وغفران پروردگار كه او كريم است و با فضلش معامله مى كند و جالب است كه محتواى دعاهاى وارد شده در هنگام سعى هم همين نكته را دارد. جايى كه حضرت آدم از خوف خدا و در فراق رحمت پروردگار مى نالد و جبرئيل بر او نازل مى شود و آدم به همراه همسرش حوا در اين مكان مشمول رحمت حق مى شود; جايى كه جبرئيل براى آدم روضه امام حسين مى خواند، برايش مى گويد كه حسين ـ ع ـ چگونه مكه را به قصد كربلا ترك مى كند و سعى بين صفا و مروه را به سعى ميان خيمه و قتلگاه بَدَل مى سازد.

حاجى در اينجا بايد در تلاش براى كسب معرفت حق و به دست آوردن رضاى او باشد و شيطان را از خود براند و مَظاهر او را از زندگى اش محو كند. اينجا مكانى است كه متكبّران سعى مى كنند تا متواضع شوند.

بالأخره با هفت بار رفتن و بازگشتن «سعى» هم به انجام رسيد و اينك زمان تقصير، آخرين اعمال از اعمال عمره است و بايد مقدارى از ناخن يا موى سر (البته بهتر است هر دو را) كوتاه كنيم. و با تقصير از احرام خارج مى شويم.

هنگام تقصير نيّتمان اين است كه زشتيها وپليديها و بديها را از خود دور مى كنيم و از گناهان بيرون مى آييم و با تمام شدن اعمالمان، مانند روز تولّد پاك و بى پيرايه مى شويم، حالتى كه در هنگام تقصير به انسان دست مى دهد، حالت خوشحالى و احساس رضايت، اميدوارى و آرامش قلبى است; «الّلهم تقبّل منّا...» .

كعبه خانه شگفتى است و حالتى كه انسان در طواف دارد شگفت تر!

شكل و نماى كعبه به گونه اى است كه تصوّر اين كه طواف، طوافِ قلب انسان حول عرش پروردگار است و او هماهنگ با ملائك طواف كننده است ممكن و آسان مى شود. به خصوص در اعمال عمره ما كه به هنگام خلوت انجام شد.

حاجى آنگاه كه دور خانه طواف مى كند، بايد حضور قلبش را حفظ كند و متذكر اين مطلب باشد كه در حالِ طواف بر گِردِ عرشِ پروردگار است و قلبش پيرامون ذات مقدس الهى مى چرخد. آنجا بايد پيوسته سعى كنى يادت نرود كه طوافِ تو گرداگرد صاحب خانه است نه خود خانه و اينجاست كه مى فهمى، براى درك معنويتها، ظواهر مادّى در روح تأثير دارند و شرايط بايد فراهم باشد، دركِ معنا هم بيشتر از هماهنگى ظاهر با باطن حاصل مى شود و اين خصلتى است در روح بشر; آرى بعضى مناظر است كه با محتواى روح انسان هماهنگ مى شود و آن وقت است كه روح را اوج مى دهد. در ظاهرِ خانه خداهم همان چيز را ديدم. روپوش سياه و زيباى خانه خدا عظمت و شكوهى به آن بخشيده و روح را به طرف معنويت سوق مى دهد و اين معناى جالبى است!

بگذريم، از وضعيت كعبه مى گفتم كه آن به شكل مكعبى است با ابعاد حدود 15 متر، اما كاملا منظم نيست. ارتفاعش تا 16 متر مى رسد. در شمال خانه خدا حجر اسماعيل است كه ديوارى هلالى شكل از ركن شمال شرقى تا شمال غربى كه به ركن شامى يا عراقى معروف است كشيده شده و ارتفاعى حدود 5/1 متر دارد اين ديوار با سنگ مرمر ساخته شده و هنگام طواف، حِجر داخل در مَطاف قرار مى گيرد. حجر به معناى دامان است. قبر حضرت اسماعيل، هاجر و تعدادى از انبيا در داخل است و حجر يكى از مكانهايى است كه در آن حاجتها روا و دعاها مستجاب است و از همين رو است كه هميشه پر از جمعيت و ازدحام است.

در طرف حجر، بر سقف خانه ناودانى است طلايى و حدود نيم متر جلو آمده كه اسمش را زياد شنيده اى. ركن جنوب غربى خانه، معروف به ركن يمانى است شبيه حجرالاسود سنگى است كه پيغمبر آن را هم استلام مى كردند. و از اين رو است كه مردم آن را مى بوسند و استلام مى كنند. حجرالاسود كه سنگى بهشتى است در رُكن جنوب شرقى كعبه نزديك درِ خانه واقع است. دورش را با نقره پوشانده اند. اين سنگ يك بار به دست حضرت ابراهيم و بار دوّم به دست رسول خدا ـ ص ـ و سوّمين مرتبه به وسيله امام سجاد ـ ع ـ در تجديد بناى كعبه نصب گرديده است. شلوغترين جاى در مطاف، مُحاذات حجرالاسود است چرا كه طواف بايد از مقابل آن آغاز شود و به آن ختم گردد. و نيز به جهت ازدحامى است كه براى استلام به وجود مى آيد. در خانه خدا چند جا است كه دعا در آن مستجاب مى شود:

يكى مستجار است كه شكافت و فاطمه بنت اسد وارد كعبه گرديد و على ـ ع ـ از او متولد شد.

مكان ديگر كه دعا در آن مستجاب مى شود، «مُلْتَزَم» است و آن بين حجرالاسود و در كعبه است.

«حطيم» مكان سوّم است كه از محلهاى استجابت دعا است.

چاه زمزم در كنار خانه كعبه، جنوب مقام ابراهيم است و اين همان آبى است كه هنگام «سعى» هاجر براى يافتن آب، كه از صفا به مروه و از مروه به صفا به دنبال آب مى دويد، از زير پاى اسماعيل جوشيد. حاجيان آب زمزم را به عنوان تبرّك به سر و صورتشان مى زنند و مقدارى از آن را به قصد شفا مى خورند.

مسجد الحرام از طبقه دوم منظره اى زيبا دارد. طواف كنندگان در اطراف كعبه پروانهوار مى چرخند. ايام تشريق نزديك است و جمعيت فوق العاده! اين همه جمعيت براى چيست؟ آيا اينان گِرد خانه سنگى مى چرخند؟! چه كسى اين را مى پذيرد؟ كدام بُتكده اى اين همه جمعيت را به خود ديده است؟! مسأله بالاتر از آن است كه تصوّر شود!

/ 10