آموزش در حوزه های علمیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش در حوزه های علمیه - نسخه متنی

سید محسن موسوی گرگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

11 . ما براى زودتر رسيدن به مقصد و بهتر فهميدن طلاب حوزه ها بايد در تمام رشته هاى علوم حوزوى كتابهاى مفصل فارسى داشته باشيم تا با مراجعه كردن طلاب به آنها اصل مطالب را دريافت دارند و اين همه اوقات گرانبها را براى پيدا كردن مطلبى كه متوقف بر ضمير بى مرجع است به هدر ندهند; زيرا در دنياى امروز و كارهاى زيادى كه نسبت به آموزش علوم وجود دارد و رشته هاى بسيارى كه عدم اطلاع از آنها زيانبار است پذيرفتنى نيست كه اوقات گرانبهاى طلاب ما براى پيدا كردن مرجع ضمير و فهميدن معانى اشعار جاهلى و بالاخره حل عبارات قلمبه سلمبه قرون وسطايى بگذرد و اگر پرسيده شود آخر چرا؟

پاسخ اين باشد كه اين گونه تعليم و تعلم و اين گونه مطالعه و تفهم آدمى را باسواد مى كنند و او را تقويت مى كند و... به راستى كه اگر چنين فكر كنيم مرض ماليخوليايى داريم كه بدون از دست دادن وقت بايد به مداوايش بپردازيم و هر چه ديرتر آن را از خود دور كنيم ضرر بيشترى را موجب شده ايم. بنابراين بايد برخى از كتابهاى درسى را به زبان پرمايه و شيرين فارسى نگارش كنيم و تمام كتابهاى مفصل را كه در رشته هاى
گوناگون علوم به زبانهاى خارجى نگارش يافته است به زبان فارسى برگردانيم و به قيمت ارزان در دسترس طلاب قرار دهيم تا همه در رشته انتخابى خود به سهولت موفق شوند و هم از ساير رشته ها اطلاعات لازم را كسب نمايند. روشن است كه اين كار روزنه بسيار بزرگى را به سوى تمام علوم براى طلاب باز مى كند و چه كارى بزرگتر و مهمتر و چه قدمى والاتر و ارجمندتر از اين براى حوزه هاى علميه؟

12 . حل جدايى حوزه از دانشگاه و دورى دانشگاه از حوزه كه سخت زيانبار و فاجعه انگيز است به آن نيست كه روزى را در سال به عنوان روز وحدت روحانى و دانشجو تعيين كنيم و در سال يك بار چند تن را از دانشگاه و حوزه دور هم جمع كنيم و به شعار و نصيحت و موعظه بپردازيم بلكه بايد قدمهاى عملى برداريم و شجاعانه خيالپردازيهاى اسطوره اى را لگدمال كرده و آن دو مركز آموزشى را در هم ادغام كنيم و اين دو گروه را كه اكنون دو گروه به حساب مى آيند يك گروه كنيم و حوزه را از تمام مزاياى دانشگاه برخوردار نماييم و دانشگاه را نيز از روشهاى خوب و ارزشمندى كه در حوزه است بهره ور نماييم. اگر اساساً نام حوزه را به دانشگاه علوم اسلامى تبديل كنيم و تنها به تعويض اسم اكتفا نكنيم بلكه تغيير و تحولى اساسى را در تمام زمينه هاى آموزشى بپذيريم و درجه بندى و رشته رشته كردن علوم را قبول و عملى كنيم و اعطاى نشانه هاى علمى را مورد تمسخر قرار ندهيم كارى انجام داده ايم كه نه تنها ديگر دانشگاهى در مقابل حوزه و حوزوى در مقابل دانشگاهى نيست تا براى وحدتش شعار دهيم بلكه يگانگى كامل به وجود آمده و مقدمات پيشرفت و ترقى و تكامل طلاب ر ا فراهم شده است. بايد توجه داشت كه منظور از اين طرح حذف حوزه و اكتفا به همان دانشكده هاى الهيات دانشگاهها نيست كه سخت اشتباه و فاجعه بار است.

13 . به راستى حيرت آور است اگر به فكر سروسامان دادن به تبليغات نباشيم و چنين پنداريم كه دو دهه محرم و صفر و ماه رمضان آن هم به وضع فعلى براى تبليغات كافى است. هيچ شكى وجود ندارد كه بدترين و نارساترين گونه تبليغات همين است كه اكنون ما به آن دل خوش كرده و غرق كيف هستيم! كار فعلى ما اين است كه پيرمردها و پيرزنهاى لب گور را كه براى قليان كشيدن و چاى خوردن و وقت گذرانيدن و يا براى ثواب به مسجدها مى آيند دور خود جمع كنيم و هر چه دل پررغبتمان مى خواهد
نصيحت كنيم ولى دبستان و دبيرستان و دانشكده ها و جوانها را به حساب خدا واگذاريم. آيا باز هم مى خواهيم اين گونه تبليغات مؤثر باشد؟

حوزه اى كه با اين عظمت است و اين همه مسؤوليت دارد چگونه ممكن است در نظام اسلامى براى ارائه برنامه هاى ويژه; راديو و تلويزيون در اختيار نداشته باشد. مجله و روزنامه رايگان و يا ارزان قيمت نداشته باشد ؟ و وضع تبليغات همان وضع تبليغات هزار سال قبل باشد بلكه بدتر و بى در و دروازه تر از گذشته.

از همه اينها گذشته اين منبرها و موعظه ها چندان ارزش تبليغى ندارند و اگر داشته باشند بسيار بسيار محدود است. پس فاجعه خواهد بود اگر حوزه در فكر اصلاح اين أمر مهم نباشد و باور كردنى نخواهد بود اگر دولت جمهورى اسلامى نهايت همكارى و بودجه لازم را در اختيار حوزه قرار ندهد.

طرح ما در اين زمينه اين است كه براى كوتاه مدت همه طلابى را كه توانايى تبليغ دارند با تأمين هزينه سفر به مناطق و مراكزى كه نياز شديد دارند بفرستند و هيچ كس حق دريافت پول و أشياء ديگر را از مردم نداشته باشد بلكه حوزه حقوق مبلغين را بپردازد.البته اين كار نياز شديد به برنامه ريزى دارد كه ارائه آن از حوصله اين مقاله بيرون است.
طرح دراز مدت آن اين است كه در حوزه بخش تبليغات تأسيس شود و رشته آموزشى ويژه تبليغات به عهده اين مراكز گذاشته شود و سهميه پذيرش دانشجو در اين رشته چند برابر رشته هاى ديگر قرار داده شود و پس از فارغ التحصيل شدن از بخش آموزشى به بخش تبليغاتى معرفى شوند و آن بخش با ترتيباتى دقيق مبلغين را به سرتاسر كشور و كشورهاى خارج گسيل دارد.

ماتنها در اين صورت است كه مى توانيم ادعا كنيم كه دَينِ خود را نسبت به مكتب مقدس امام جعفر صادق عليه السلام ادا كرده ايم.

14 . آنچه كه به عهده حوزه هاست و بايد همه برنامه هاى آنها در راستاى آن باشد حفاظت از اسلام و مكتب شيعه است. نياز به گفتن ندارد كه مجموع مكتب اسلام از دو بخش مسائل اصلى و فرعى تشكيل مى شود: عهده دار بخش اول فلسفه و كلام و مقدمات آن است و عهده دار بخش دوم فقه و مقدمات آن است همان كه قبلاً اشاره
شد تقريبا تمام اشتغالات حوزه هاى علميه ما در رابطه با بخش دوم آن هم بيشتر در محدوده مقدمات آن است. اين در حالى است كه تمام فقهاى والا مقام ما بر اين عقيده اند كه هر مسلمانى موظف و مكلف است كه اصول دينش را با دليل و برهان بپذيرد و هرگز پذيرش تقليدى كافى نيست. به خلاف بخش دوم كه مكلفين نسبت به آن مختارند و باهر يك از اجتهاد و تقليد و احتياط برئ الذمه مى شوند. از اين گذشته هيچ كس اصل را فداى فرع نمى كند و در حالى كه به شاخه ها و برگها چسبيده تنه و ساقه را رها نمى كند. پس چرا بايد تمام اوقات طلاب ما در آموزش فقه و مقدمات آن بگذرد و نه تنها نسبت به علوم اصلى بى اعتنا باشيم بلكه افرادى كه به آن علوم مى پردازند مورد تمسخر و بى مهرى قرار دهيم؟ آيا اين كه جوانان ما بعد از پذيرش كامل اصول حوزه را ا نتخاب مى كنند و با قبول صددرصد اصول دين طلبه مى شوند مى تواند توجيه گر خط و مشى فعلى ما باشد و به كلى مباحث توحيد و نبوت و معاد و امامت را به كنار بگذاريم و تمام همّ و غم خود را بر اين نهيم كه مطول و رسائل و مكاسب را خوب فهم كنيم؟

هرگز نمى توان چنين چيزى را باور كرد. من خود نمى خواهم باور كنم ولى چطور باور نكنم در حالى كه مى بينم بحثهاى فلسفى و كلامى در حوزه ها متروك است.

با چشم پوشى از عدّه اى كه خودرو در اين زمينه ها وارد شده و مطالعه مى كنند و به مراحلى از فضل و كمال مى رسند كس ديگرى به سراغ اين علوم پايه اى نمى رود و هيچ كس هم نمى پرسد كه در اين باره چه مى دانيد. اين را باور كنيد كه اگر ابن سينا در حوزه علميه ما باشد و نتواند مكاسب را امتحان بدهد او را بى سواد مى دانند و ريالى به عنوان ماهيانه به او نخواهند داد بلكه اگر بيرونش نكنند بسيار احسان بزرگى درباره اش روا داشته اند.
البته و صد البته وضع كنونى حوزه هاى ما بويژه حوزه قم در اين رابطه تا اندازه اى خوب است و كارى به اين ندارند كه چه كسى فلسفه و كلام و عرفان مى گويد و يا مى خواند ولى سخن اين است كه چرا بايد چنين باشد؟ چرا بايد طلاب ندانند و توجيه نشوند كه فلسفه و عرفان چه نقشى دارند؟ چرا نبايد اين دروس جزء درسهاى امتحانى حوزه باشد؟ چرا نبايد كلاسهايى در باره توحيد و خداشناسى و درباره نبوت و امامت و
معاد در حد كلاسهاى مباحث عتق رقبه و تدبير و حيض و نفاس و استحاضه و امثال ذلك وجود داشته باشد؟

چرا به باب حادى عشر و شرح تجريد و شرح منظومه و يا كتابهايى در اين حد و بهتر از اينها به اندازه مغنى اللبيب و مختصر المعانى و شرح لمعه و امثال ذلك توجه نشود و اگر اين معجزه انجام گيرد و باب حادى عشر در برنامه مدارس گنجانيده شود به صورت حاشيه و فرعى است و آن هم نسبت به اوائلش.

بنابراين بايد مسؤولين حوزه ها توجه داشته باشند كه خطر وحشتناكى كه ما را تهديد مى كند از ناحيه اصول دين و شبهاتى است كه در ميان جوانان ما القاء مى كنند گرچه پرداختن و اهميت به فروع دين نيز ضرورى و لازم است. اگر نخواهيم به بخش اصول اولويت دهيم بايد به آن در حد بخش فروع توجه كنيم. يك رشته اساسى علوم حوزه را كه خود داراى شاخه هايى است منحصر اين بخش بدانيم بخشى كه نتيجه محدود و انحصارى ندارد بخشى كه در تمام دنيا كار برد دارد. پس بايد از همه دانشمندان و فلاسفه و متفكران استفاده كنيم و كتابهاى مفيد درسى و غير درسى در اين باره تدوين كنيم و با رشته رشته كردن علوم در حوزه و اهميت و اولويت دادن به اين بخش اساسى براى هميشه اين نقيصه را از حوزه هاى علميه رفع كنيم.

/ 14