آموزش در حوزه های علمیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش در حوزه های علمیه - نسخه متنی

سید محسن موسوی گرگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 . نشانه ديگرى كه معلول مشخص نبودن هدف براى طلاب است اين كه: همه آنان به همه دروس شركت مى كنند و در هر فن و علمى وارد مى شوند. هر شخصى كه وارد حوزه علميه مى شود از جامع المقدمات آغاز و به كفاية الاُصول و اسفار و شفاء ختم مى كند. يعنى تقريباً همه اين آقايان جامع المقدمات را در صرف و نحو و منطق و سيوطى و مغنى را در نحو و صرف و لغت و تجويد و حاشيه ملاعبد الله و المنطق را در منطق و شرح مختصر يا مطول را در بلاغت و باب حادي عشر را در علم كلام و معالم و اصول فقه و رسائل و كفاية الاصول را در علم اصول و شرح لمعه و بيع و خيارات شيخ
انصارى را در فقه مى خوانند. علاوه مدتى است كه در حوزه علميّه قم بسيارى از كتابهاى ديگر نيز ضميمه كتابهاى مذكور شده است و تازه به پايان بردن اين همه كتاب پرحجم اوّلين قدم آنان است زيرا بعد از آن همه كتابخوانى كه اگر همراه با فهميدن باشد حدود بيست سال وقت لازم دارد بايد به جلساتى كه به عنوان درس خارج تشكيل مى شوند شركت كنند و به اصطلاح خارج بخوانند.

اين گونه جلسات كه حداقل نصاب تشكيل آنها دو نفر و حداكثرشان نامحدود است به مجلس وعظ بيشتر شباهت دارند تا جلسه درس.

حقيقت اين است كه: اگر اين گونه جلسات به همين منوال باشند و چاره اى براى اصلاح آنها انديشه نشود أثر و فائده بسيار كمى دارند. هيچ حساب و كتابى براى شركت و حضور در اين كلاسها نيست. نوعاً افرادى كه ده بيست سال در اين درسها حاضر شده اند در كنار ديگران كه يك يا دو سال در آنها شركت كرده اند و يا براى اولين بار است كه شركت مى كنند مى نشينند و به درس استادگوش مى دهند. معلوم است كه اين همه تفاوت فكرى مانع آن است كه چنين جلساتى براى همه شركت كنندگان مفيد باشد. زيرا اگر استاد سطح فكر كسانى را در نظر بگيرد كه يك دور يا دو دور يعنى ده يا بيست سال به اين درسها حاضر شده اند مسلم است كه درس براى اكثر حاضران مفيد نيست و اگر درس را مطابق فهم شركت كنندگان جديد القاء كند بدون شك براى شركت كنندگان قديمى بى فايده خواهد بود.

مگر نه آن است كه علوم اسلامى و الهى داراى رشته هاى گوناگونى است و هيچ انسان معمولى قادر به ديدن همه آنها نيست چه رسد به تحقيق و تخصص در آنها و مگر نه آن است كه جامعه اسلامى ما به تمام آن رشته ها در حد تخصص نيازمند است؟

اگر اينها درست است كه مسلّماً درست است پس هدف اين آقايان چيست كه همه به درسهاى خارج فقه و اصول شركت مى كنند و همه مطوّل و مغنى و كفايه و رسائل و مكاسب و شرح لمعه را مى خوانند؟ آيا همه مى خواهند فقيه شوند؟ و اگر چنين نيست پس چه مى خواهند؟

3 . نشانه ديگرى كه مدعاى بالا را اثبات مى كند اين است كه تشكيل كلاسهاى درس در حوزه هاى علميه هيچ ملاك معيارى ندارد و هر كسى به ذوق و فكر و خيالات
خودش تصميم تشكيل كلاسى را مى گيرد و اطلاعيه اى را براى اعلان جلسه چاپ و منتشر مى كند.

هر كسى تبليغ بيشتر و احياناً مزاياى ديگرى داشته باشد كسان بيشترى را به دور خودش جمع مى كند و بدين سان كلاسهاى حوزه شروع مى شوند. همه كسانى كه تصميم درس گفتن را گرفته اند و اعلام آمادگى كرده اند در زمان و مكان مقرر حاضر مى شوند و قهراً گروهى را منتظر بيانات خود و مشتاق دريافت مطالب علميه خواهند ديد ولى شركت كنندگان در چنين جلساتى در طول هشت نه ماهى كه برقرارند دههابار عوض و بدل مى شوند. خلاصه تا آخر سال تحصيلى مرتّباً بعضى وارد و برخى خارج مى شوند. اين نشانه آن است كه معلوم نيست دنبال چه مى گردند و چه مى خواهند. هدف غالب أساتيد نيز به درستى روشن نيست و گويا چيزى كه موجب تسلّى دلشان است اين كه گروهى را داشته باشند و بالأخره درس بگويند و باشند كسانى كه به درسشان گوش فرا دهند.

4 . از مواردى كه حكايت از ابهام در هدف مى كند اين كه هنوز نتوانسته اند برنامه درستى براى گزينش طلاب مقرر كنند بلكه در همان برنامه ناقصشان نيز مرتكب اشتباهات فراوانى مى شوند.

امّا اين كه در اصل گزينش مردّدند زيرا هر سالى يك برنامه اى را اعلام مى كنند: يك سال مى گويند: بايد اشخاص ديپلم داشته باشند تا مورد پذيرش قرار گيرند و سالى ديگر مى گويند: ديپلم لازم نيست بلكه بايد سيكل داشته باشند ولى بايد امتحان ورودى برگزار شود و حتى كسانى را كه بالاتر از سيكل هستند قبول نمى كنند مگر اين كه از بعضى از علمأ توصيه نامه داشته باشند.

نمونه زير را مورد دقت قرار دهيد: چند سال پيش نوجوانى را به بنده معرفى كردند كه به راهنمايى من وارد حوزه شود ولى وى يك ساعت بعد از شروع كنكور حوزه وارد قم شد و قهراً پذيرفته نشد لذا من به او توصيه كردم كه شما برويد همان شهرستان مشغول شويد.

او براى بار دوم به قم آمد ولى هنگامى كه به محل اسم نويسى و پذيرش رفته بود به او گفته بودند چون شما كلاس دوم دبيرستان را خوانده ايد و قهراً سِنّى از شما گذشته
است پذيرفته نمى شويد.

/ 14