بنده چون شدت علاقه او را احساس كردم و همين طور از شدّت نياز و طنش اطلاع داشتم به يكى از مديران مدارس تلفن زدم و از او خواستم كه اين نيازها و علاقه ها را به آن آقايان گوشزد كند تا اگر لازم دانستند او را بپذيرند ولى با زحمات آن مدير پذيرفته نشد و براى بار دوم من در مقابل اصرار و ابراز علاقه آن آقا قرار گرفتم. از اين روى خودم رفتم تا ببينم اصل جريان چيست؟من كه آن جا رفتم بعضى از دوستان كه آن جا بودند پيشنهاد كردند كه برويم و از بعضى از علمأ نامه بياوريم مسأله خود به خود حل مى شود ولى من مخالفت كردم. خودم نزد مسؤول پذيرش رفتم. بدون خواهش و يا اصرار كه تصميمش را هم نداشتم توضيح او را پذيرفتند و كارت ورود به جلسه امتحان را برايش صادر كردند! به راستى اين گونه رفتا چه معنى دارد؟آن داستان گذشت و من بعد از مدتى باز آن شخص را ملاقات كردم كه براى خداحافظى آمده بود!جريان را از او پرسيدم.
گفت من امتحان دادم و بهترين نمره را هم آوردم ولى به من گفتند: چون سِنّت زياد است تو را نمى پذيريم.
اين را بايد يادآور شوم كه سنّ آن شخص در ظاهر بسيار پايين مى نمود و من در تعجب بودم كه با اين سنّ چگونه موفق به دريافت كارنامه كلاس دوم دبيرستان شده است!شما اگر به دقت و واقع بينى اين گونه جريانات را مورد مطالعه قرار دهيد حداقل به اين نتيجه خواهيد رسيد كه نوعى ابهام هدف و ندانم كارى در اداره حوزه وجود دارد وگرنه اين گونه كارها چه معنى دارد!نمونه ديگر اين كه طلاّب را بعد از گزينش به مدارس گوناگونى كه در حوزه وجود دارد معرفى مى كنند ولى گاهى نظرشان بر اين است كه بايد طلاب چهار سال در مدارس بمانند و كتابهاى جامع المقدمات صرف ساده سيوطى حاشيه مغنى معانى بيان معالم و برخى ديگر از كتب را بخوانند. آن گاه با معرفى مدرسه در
امتحانات ديگرى كه از طرف حوزه برگزار مى شود شركت كنند و چنانچه پذيرفته شوند و بايد هر سال كتابهاى معينى را امتحان دهند تا بتوانند از مزاياى حوزه استفاده كنند و گاهى مقرّر مى كنند كه برنامه مدارس سه سال باشد منتهى كتاب معالم برداشته شود و بديع در كنار معانى و بيان خوانده شود و بعد از سالى بديع مجدداً برداشته مى شود. در مدارس گاهى سالى سه بار و گاهى سالى دوبار امتحان گرفته مى شود و همان طور كه اشاره شد با قبول شدن در مدرسه حوزه نيز امتحان مى گيرد; ولى هر سالى برنامه خاصى براى امتحانات و اصلاح برگه هاى امتحانى و حدّ قبولى نمرات مقرّر مى كنند. روشن است كه اين كارها عجيب و غريب و دهها مشابه و مماثل آنها از چه حكايت مى كند و نشانه چيست؟
متد آموزش
دومين عاملى كه پيشرفت و عقب ماندگى دانش آموز وابسته به آن است طرز و متد آموزش است.تجربه ثابت كرده است كه گزيدن راههاى ويژه نقش اساسى را در بهتر فهميدن مطالب غامض بازى مى كند. لذا مى توان ادعا كرد كه پرواز پرندگان دانش مرهون اين بالهاى قوى و ارزشمند است. به همين جهت است كه در دنياى كنونى ما هر روز راهها و روشهاى جديدى ارائه مى شود و بهترين و ساده ترينشان مورد پذيرش قرار مى گيرد بلكه در عصر حاضر رشته ويژه اى بدين منظور تأسيس شده و افراد زيادى در اين باره به تحقيق و تدقيق اشتغال دارند.بنابراين چه قدر تأسف بار است كه ما هنوز براى تعليم پيچيده ترين مسائل علمى مانند انسانهاى هزار سال قبل در گوشه اى از مسجد يا مقبره اى گرد هم آييم و با همان روش كهنه گذشتگان كه بدون ترديد منسوخ و نارساست به تعليم و تعلم بپردازيم.همان طور كه قبلاً اشاره شد گرچه در حوزه علميه قم اخيراً در سه سال اول طلاب در مدارس ويژه اى و با برنامه خاصى آموزش مى بينند ولى بايد توجه داشت كه در اين مدارس تنها چيزى كه تغيير كرده و به اصطلاح حركتى تكاملى انجام گرفته وجود تخته سياه است و بس و تازه آن هم مورد استفاده قرار نمى گيرد و نظام آموزشىبويژه بعد از اين سه سال به گونه اى است كه اگر طلاب فارابى و غزّالى و حسن بصرى زنده و وارد اين كلاسها شوند چنين مى پندارند كه از خواب نيم روزه بيدار شده اند!آيا فكر نمى كنيم كه مسؤوليت اين همه جوان پاك و متدينى كه از همه چيز دست مى كشند و غربت وفقر را تحمل مى كنند و براى آموختن علوم الهى به حوزه هاى علميه وارد مى شوند به گردن ماست و ما موظفيم كه بهترين راهها و روشهاى آموزشى را نسبت به آموزش آنان به كار بريم؟آموزش آزاد و انتخاب و گزينش استاد توسط دانشجو گرچه امتيازاتى دارد و حوزه هاى علميه از آن برخوردارند و احياناً ما با غرور و آب و تاب زيادى آن را به رخ ديگران مى كشيم ولى ناگفته پيداست كه يك مزيت نمى تواند توجيه گر نواقص ديگر باشد. وقتى نتيجه مطلوب به دست مى آيد كه ساير نواقص نيز برطرف گردد. اكنون به برخى از اين گونه نواقص اشاره مى شود تا شايد براى رفع آنها اقدام شود: