بیشترلیست موضوعات بخش اول: كاستيها ابهام هدف متد آموزش كتابها و مواد درسى استادان و مديران مسائل اقتصادى روزهاى تعطيلى تمركز طلاّب در حوزه هاى بزرگ در مقدمات ماندن نبود مدارج علمى راه حلها توضیحاتافزودن یادداشت جدید
1 . همان طور كه قبلاً اشاره شد هيچ حساب و كتابى براى تشكيل كلاسها و حضور و غياب در آنها وجود ندارد و گاهى تعدادِ نفراتِ شركت كننده يك كلاس به هزار نفر مى رسد و گاهى هم دانشجو فقط يك نفر است. روشن است كه اين افراط و تفريط در نظام آموزشى فعليِ ما قابل قبول نيست و قطعاً داراى نواقص خرد كننده اى است كه پوشيده نيست.2 . عدم اطلاع از حضور و غياب شاگردان نقص ديگرى است كه حاكم بر كلاسهاى درسى حوزه است. نتيجه اش مبهم ماندن مطالب بلكه نرسيدن به بسيارى از مطالب كلاس است.3 . استفاده نكردن از وسايل جديد و مدرن معمول در دنياى پيشرفته امروزى و تطبيق نكردن مطالب كلى بر موارد جزئى و وادار نكردن متعلمين به تمرين و تطبيق اشتباه ديگرى است كه تالى فاسدش باز نشدن مطالب پيچيده و از دست رفتن مسائل به دست آمده است.4 . تدريس كتابهاى حوزه به رغم پيچيدگى و دشوارى شگفت آورى كه حاكم بر سبك آنهاست به طور بسيار نادرست و غير موفقيت آميزى انجام مى شود زيرا استاد در حالى كه در يكى از پله هاى منبر و يا در گوشه اى از مسجد و يا مقبره اى قرار گرفته شروع مى كند به بحث و تحقيق ولى از زبان صاحب كتاب و اين گفت وگو حدود نيم ساعت يا سه ربع ساعت و فوقش يك ساعت طول مى كشد. آن گاه در مقام تطبيق گفته هاى خودش بر عبارت صاحب كتاب بر مى آيد و به سهولت و سرعت برداشتهاى خود را منطبق بر نوشته هاى كتاب موجود مى كند و غالباً هيچ نوع رابطه اى بين آن گفته هاى طولانى و خسته كننده وجود ندارد. به راستى كه در اين صورت دانشجو دچار حيرت شگفت آورى مى شود ناگزير هر روزى به اميد اين كه چيزى دستگيرش شود وارد كلاس مى شود. به همين گونه سال تحصيلى را به پايان مى برد.5 . از چيزهايى كه وجودش در حوزه مشهور است و نيست و بايد باشد رابطه صميمى و مذاكره و مباحثه بين شاگرد و استاد است. زيرا اگر دانشجو مجاز به ايراد اشكال و مذاكره در جلسه درس نباشد به يقين ابهامات زيادى برايش باقى مى ماند و آن طورى كه بايد تحقيق انجام گيرد انجام نخواهد گرفت و بسيارى از نكته ها باقى خواهد ماند و چه زيانى از اين بالاتر؟در حوزه هاى علميه كثرت و زيادى شاگردان كلاس و تفاوت افكار و طلاّب و ناگزيدگى بسيارى از اَساتيد و كمى وقت كلاسها و ذكاوت و پركارى برخى از دانشجويان موجب شده است كه اين امر مهم به كلّى و يا در بيشتر كلاسها انجام نگيرد بلكه بسيارى از شاگردان با آن مخالفت مى كنند و مى خواهند به زودى خود را از جلسه كلاس نجات دهند و به درستى معلوم نيست كه مى خواهند به كجا بروند؟6 . همان طور كه قبلاً اشاره شد از نقصهاى بسيار بزرگى كه در كلاسهاى حوزه وجود دارد اين است كه استاد به دلخواه خود درسى را شروع مى كند و جمله اى درباره اين كه اين درس براى چه كسانى شروع شده نمى گويد. بلكه تبليغ مى شود كه عموم طلاب به اين درس شركت كنند. نتيجه آن مى شود كه جمعى با تفاوت زياده از حيث سن و فكر و معلومات در اين كلاس درس شركت كنند. ناگفته پيداست كه ضرر اين گونه كلاسها از نفعشان بيشتر است.7 . درجه بندى نبودن مسائل علمى از نقصها و اشتباهات جبران ناپذير سبك آموزشى حوزه هاى علميه است كه جداً مانع پيشرفت و ترقّى طلاّب علوم الهى است. اگر ده درصد از اين دانشجويان پركار و حق پرست به نتيجه مى رسند براى اين است كه استعداد زياد و كار كشنده آنان به برنامه خاصى ضميمه مى شود كه به ذوق سليم خود و يا با كمك از برخى از علما آن را گزيده اند و گرنه بسيارى از استعدادهاى ارزشمند موجود در اين مراكز مقدس يا فرار را بر قرار ترجيح مى دهند و يا بدون نتيجه از بين مى روند.8 . قصد ما از اين نوشتار گرچه بيان مطالبى است كه مربوط به موانع بِه آموزى طلاب علوم الهى در حوزه هاست ولى چون تمام هدف گرچه به طور اجمال در اين مراكز انسان سازى است بى جا نخواهد بود اگر در پايان اين فصل به گونه پرورش جوانان در حوزه ها اشاره شود. بيشتر طلاب علوم دينى در حوزه ها مردمى پاك متدين و خداجو و داراى اخلاق پسنديده هستند بويژه در آغاز كار ولى همان طور كه قسمت آموزش ما دچار بى برنامگى است قسمت پرورش نيز خالى از اين كاستى نيست بلكه اين قسمت بسيار بيشتر دچار آشفتگى و بى نظمى است. به جرأت مى توان ادعا كرد كه در حوزه ها اصلا پرورش وجود ندارد و طلاب به طور خودرو رشد مى كنند. گر چه جديداً در برخى از مدارس جلساتى به عنوان درس اخلاق برگزار مى شود لكن گونه ناهنجارِ تشكيلِ اين كلاسها و غالباً عدم اطلاع دقيق اساتيد آنان از مسائل پرورشى و بالأخره در حاشيه قرار گرفتن و بى برنامگى آنان موجب شده كه هيچ نتيجه اى از اين جلسات گرفته نشود. از اين روى اگر گفته شود حوزه در زمينه پرورش و آماده كردن جوانان براى صعود به سوى كمالات گامى برنداشته است سخن گزافى نخواهد بود. گرچه حوزه نسبت به جاهاى ديگر در اين زمينه بسيار غنى است. ادعاى بالا نبايد به وجود افرادى كه در حوزه بوده و هستند و به تمام معناى كلمه وارسته اند نقض شود; زيرا اَساس حوزه ها براى اين منظور بوده و روندگان نيز بدين منظور به آن جا مى روند. طبيعى است كه عدّه زيادى به مقتضاى استعداد خدادادى و تحت تأثير مطالعات شخصى راه حق را به دست آورند و به مرور مردمى وارسته شوند. روشن است كه هيچ كس منكر وجود اين گونه افراد در حوزه هاى علميه نيست بلكه منظور اين است كه بايد فكرى كرد و اين نواقص را برطرف نمود تا نتيجه بسيار از اين بيشتر باشد و طلاب به طورى پرورش يابند كه مصاديق: (علماء اين اُمّت برتر از پيامبران بنى اسرائل اند.) قرار گيرند و خداى نكرده براى امرار معاش در خطر از دست دادن معاد قرار نگيرند.