بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
دينى است، بحثى ندارم. اين تلاشى است كه حكومتهاى ليبرال مىكنند، براى اينكه بتوانند جلو حركت آرمانى دين را كه در جهان پيدا شده و از آن احساس خطر مىكنند، بگيرند. امروز ليبراليسم باكى از ماركسيسم ندارد، ماركسيسم مدتها است كه به يك ببر كاغذى تبديل شده است، حتى قبل از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى. آنچه كه امروز باعث شده قدرتمداران مغرب زمين احساس خطر كنند و به انديشههاى خاصى دامن زنند، تفكر دينى سياسى است. عجب است كه روشنفكران معاصر ما فقط بخشى از حرفهاى مغربيان را ذكر مىكنند، چرا به سخن ديگران نگاه نمىكنند؟ چرا اگر كلام فوكوياما را ذكر مىكنند، سخنان «نوام چامسكى(2)» را ذكر نمىكنند؟ مگر چامسكى امروز در غرب نيست، مگر چامسكى پدر زبانشناسى معاصر نيست، چرا سخنان او را در باب ليبراليسم ذكر نمىكنند؟ چرا در جايى كه غرب، چامسكى و امثال چامسكى از منتقدان انديشهى غربى را بايكوت مىكند، روشنفكران داخلى ما هم همان بايكوت را انجام مىدهند، اصلاً به كتب آنها، به سخنان آنها، به مطالب آنهامراجعه نمىكنند و فقط يك شاخهى خاص را كه گروه خاصى از آن نفع مىبرند، مطرح مىكنند و طورى در نظر جوان ما جلوه مىدهند كه گمان مىكند همه در مغرب زمين اينچنين مىانديشند و غربيان همه بر اين باورند. حال اگر واقعاً اين سخن را بپذيريم كه سكولاريزم دفاع از دين است، زيرا اگر دين به ساحت عمل اجتماعى بيايد، ديگر نمىتواند قداست خود را حفظ كند، سؤال اين است كه چرا رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در اولين فرصتى كه توانست، يك حكومت براساس آرمانهاى اسلامى در مدينه بنا كرد؟ مگر حضرت نمىدانست، يا متوجه نبود كه اين با قداست دين ناسازگار است؟ چرا بلافاصله دامان نهادهاى اجتماعى دين را در سطح جامعه گسترد و تا اين حد در تحكيم آن نهادها تلاش كرد؟ يك عده از روشنفكران ما پيش از اين گفته بودند كه اين عمل، عمل شخصى حضرت بود و ربطى به دين نداشت. ولى حتى اگر اين عمل، 1. Pluralism. 2. Noam Chomsky.