گفتار ششم انسان شناسى اسلامى
يكى از چيزهايى كه به عنوان اعتقادات اسلامى مىتوان معرفى كرد، تصويرى است كه اسلام از انسان عرضه مىكند، يعنى انسانشناسى اسلامى در مورد حقيقت انسان، دو ديدگاه قابل طرح است. يكى اينكه گوهر آدميان امر يگانهاى است و تفاوتهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى موجود بين آنها به پوستهها و عوارض مرتبط است. و ديگر اينكه، گوهر آدمى در زمانها يا در بين اقوام و ملل گوناگون با يكديگر مختلف است. نظر اول را تمامى نحلههاى دينى، فرِ عرفانى، شاخههاى علم و غالب مكاتب فلسفى پذيرفتهاند، هر چند در تفسير اين حقيقت يگانه، راههاى گوناگون رفته و آراء مختلفى عرضه كردهاند. مىگويد و جايى از رذيلت. جايى فطرت الهى انسان را ذكر مىكند، جايى بىصبرى، ناتوانى، و طمعكارى او را. هيچيك از اين دو بيان ناظر به اين نيست كه وقتى انسانها به دنيا مىآيند بالفعل داراى فضايل يا رذايلى هستند. خداوند تبارك و تعالى دربارهى انسان مىگويد: «والله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئاً» (3); شما وقتى از شكم مادرانتان خارج شديد، چيزى1. Renaissance. 2. Reformation. 3. Enlightenment.