مديريت فقهى، مديريت علمى - باورها و پرسش ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باورها و پرسش ها - نسخه متنی

مهدی هادوی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مديريت فقهى، مديريت علمى

مقدمه بعد از انقلاب اسلامى در ايران بسيارى از آنچه انديشمندان مغرب زمين پيش از اين در مورد دين گفته بودند، با سئوالات جدى مواجه شد. متفكران غربى قبلاً اعلام مىكردند كه دين ـ توانايى تأثير در جامعه را از دست داده و براى هميشه از بين مردم رخت بر بسته است و اگر نشانههايى از دين هنوز در بين جوامع بشرى وجود دارد، به دليل فقدان رشد علمى و تكامل فرهنگى در آن جوامع است. وقوع انقلاب اسلامى در ايران باعث شد خيزش جديدى به سوى ديندارى در سراسر عالم پيدا شود به گونهاى كه امروز جامعه شناسان بر جسته، روزگار معاصر را عصر احياى انديشهى دينى معرفى مىكنند. و اين امر نه در خصوص كشورهاى اسلامى، بلكه در سراسر كشورهاى عالم به وقوع پيوسته است. اين گرايش نسبت به دين باعث شده است كسانى كه منافع خود را با آن در تضاد مىبينند به فكر چارهاى براى جلوگيرى يا هدايت آن بيافتند امروز اكثر مخالفان توسعهى انديشهى دينى با اصل دين مخالفتى ندارند زيرا به اين نتيجه رسيدهاند كه مخالفت با اصل دين اثر و فايدهاى ندارد و جز گسترش دين تأثير ديگرى نخواهد داشت. چارهاى كه آنها انديشيدهاند تحريف انديشههاى دينى و تغيير مسير آنها است به گونهاى كه در عين وجود دين در جامعه، تأثير شايستهى كه مىبايست داشته باشد و اين تأثير با منافع آنها سازگار نيست. از ميان برود. اين جريان كه ابتدا به صورت جدى در خارج از ايران آغاز شد. در ادامه به
ايران رسيد و مطالبى را كه ديگران سالها پيش از اين در مغرب زمين گفته بودند، برخى در داخل كشور دو باره تكرار كردند. يكى از اين مسائل تضاد و تنافى بين مديريت فقهى و مديريت علمى است.

تضاد مديريت فقهى و مديريت علمى مىگويند: روزگار معاصر عصر علوم است و مىبايست در پرتو علم جامعه اداره شود. مديريت علمى با مديريت فقهى سازگار نيست ، بنابراين، اگر بناست علم در جامعه حاكم باشد مىبايست فقه دامن خود را از صحنهى عمل اجتماعى برچيند و به كنج وظائف فردى بخزد. براى بررسى اين بحث به صورت مبنايى و اساسى مىباست ابتدا تصويرى كه از دين، به صورت عام و از اسلام، به صورت خاص، و از فقه، به صورت اخص، داريم، روشن كنيم سپس انديشهاى را كه در وراى داعيهى مديريت علمى وجود دارد و از مغرب زمين به اين كشور آمده مورد تأمل قرار دهيم تا معلوم شود مقصود از تناقض و تنافى بين مديريت علمى و مديريت فقهى چيست؟ در نهايت ببينيم آيا راه حلى براى اين مشكل وجود دارد؟

جايگاه فقه در دين ما معتقديم بشر نمىتواند با فكر و انديشهى خود همهى آنچه را كه ضامن سعادت و نيك بختى اوست، ادراك كند. اين ناتوانى در يافتن راه سعادت واقعى كه نتيجهى محدوديت دانش آدمى است، باعث شده خداوند تبارك و تعالى در طول تاريخ انبياى الهى را براى هدايت بشر بفرستد. پيامبران آمدهاند تا راه هدايت به سوى سعادت واقعى را به بشر نشان دهند و آنچه را بشر با عقل و درايت و فكر شخصى خود نمىتوانست در يابد، به بشر بفهمانند. بنابراين وظيفهى عمومى همهى انبيا در طول تاريخ هدايت بشر به سمت سعادت بوده است. اما هر پيام آورالهى با توجه به توان فكرى و فرهنگى مردم عصر خويش راه سعادت را بيان كرده و چون توان فكرى و فرهنگى مردم در آن روزگار محدود بوده ، امكان اين وجود نداشته كه از ابتدا همهى آنچه را بشر براى سعادت واقعى خود به آن نياز داشته تبيين كند. از اين رو، ما انبيا داريم كه هر يك پيامآور
الهى هستند، در حالىكه دين يكى است. دين در نزد خدا اسلام است(1) اگر تفاوتى در اديان وجود دارد مربوط به ذات دين نيست بلكه تفاوت مردم در ادراك مفاهيم دينى است كه باعث شده هر پيامآورى بخشى از دين واقعى را براى مردم بيان كند. اين سلسلهى اديان در دينى خاتمه پيدا كرد كه همهى عناصر دخيل در هدايت بشر را در برداشت و آن اسلام بود. اسلام عزيز همهى شؤون زندگى بشر، فردى و اجتماعى را كه تأثير در سعادت واقعى او دارد در نظر گرفته و براى آن راه و روش خاصى معرفى كرده است. از سوى ديگر ، اديان گذشته در طول تاريخ گرفتار تغيير و تحريف شده و از مسير اصلى و اولى خود منحرف گشتهاند ، در حالىكه دينى كه بخواهد باقى بماند و به عنوان دين خاتم باشد، مىبايست تغيير و تحريف در آن راه نيابد. اين مصونيت از تحريف در اسلام وجود دارد. مصونيت از تحريف در اسلام در پرتو دو عنصر تأمين شده است. عنصر و عامل اول مصونيت منبع اصلى دين يعنى قرآن كريم است. قرآن معجزهى باقى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و منبع اصلى شناسايى دين و مصون از هرگونه تحريف و تغيير بوده و هست . قرآنى كه امروز در دست ما قرار دارد، بنابر شواهد متعددى همان است كه در روزگار پيامبر(صلى الله عليه وآله) در بين مردم بوده و اين همان است كه بر خود حضرت نازل شده است. عامل ديگرى كه اسلام را از تحريف حفظ مىكند وجود يك شيوهى بهرهبردارى از منابع است. اگر اسلام منبعى مثل قرآن كه گرفتار تحريف نمىشد; داشت اما شيوهى معينى براى استفاده از اين منبع وجود نداشت، امكان اين بود كه در عين بقاى اين منبع در طول تاريخ، تفسيرهايى كه از دين عرصه مىشد با مفاهيم اصلى دين فاصلهى جدى بگيرد. خود حضرت(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) يك مكتب اجتهادى، يك مكتب استنباطى، يك شيوهى بهرهبردارى از منابع را پايهگذارى كردهاند. اين شيوهى بهرهبردارى از منابع همان است كه حضرت امام(قدس سره) از آن به فقه جواهرى تعبير مىكردند. فقه جواهرى در سخن امام(قدس سره) يك مفاد خاص فقهى نيست. مقصود از فقه جواهرى فتاواى صاحب

1- ان الدين عند الله الاسلام(). ).

/ 73