بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
عمل شخصى حضرت باشد، باز طبق بيانى كه ذكر گرديد، اين كار خلاف مصلحت دين بود. يعنى حضرت كارى بر خلاف مصالح دين كردند. فرض كنيم كه اين عمل ربطى به دين نداشته و حضرت به عنوان پيامبر اقدام به تشكيل حكومت نكرده است و دين براى آخرت است; ولى مگر ادعا نمىشود كه اگر دين به صحنهى عمل اجتماعى بيايد زمين مىخورد، قداستش از بين مىرود، ساحت رياست، ساحت پليدى است، ساحت انديشههاى ماكياولى است، آنجا نمىتوان سخن منزه و پاكيزهى دين را حفظ كرد؟ اگر اين حرفها درست است پس عمل شخصى حضرت با مصالح دين ناسازگار بوده است. در مقابل اين سؤال، چه جوابى مىتوان داد؟ مطالب بسيار واضحتر از آن است كه نياز به توضيح داشته باشد; ولى گاه غوغاى برخى، آنچنان آسمان را غبارآلود مىكند كه براى نشان دادن خورشيد دچار زحمت مىشويم. اكنون به سؤال اصلى باز مىگرديم. آيا خاتميت با وضعيت فرهنگى و فكرى مردم چه در زمان ظهور دين و چه بعد از آن ارتباط داشته يا نه؟ جواب اين است كه بله، ارتباط داشته است. قبلاً بيان كرديم كه اديان با محدوديّت در ناحيهى مخاطب مواجه بودند و اين امر باعث مىشد انبيا نتوانند تمام حقيقت را آن گونه كه بايد براى آنها بيان كنند. در دين خاتم اين محدوديّت وجود ندارد. ولى نه به اين معنا كه همهى مردم به درجهاى از معرفت مىرسند كه مىتوانند تمام حقيقت دين را آن گونه كه بايد دريافت و ادراك كنند; بلكه به اين معنا كه در مجموع مردمان زمان ظهور دين، قابليت حفظ مواريث دين وجود دارد. و شاهد بر اين امر همان گونه كه استاد شهيد مرتضى مطهرى به آن اشاره كرده است، تحقّق حركت علميى است كه با ظهور قرآن در جزيرة العرب اتفاِ افتاد و عالمانى در حوزههاى مختلف مرتبط به قرآن اعم از تفسير، قرائت و ادبيات عرب ظهور كردند; امرى كه در تاريخ هيچ يك از اديان مشابه آن ديده نشده است. از سوى ديگر، در بين مخاطبان دين خاتم همواره كسانى يافت مىشوند كه حقيقت دين را دريابند و آن مقدار كه براى يك انسان عادى ميسور است با معارف دينى آشنا شوند. يعنى توانايى اين را داشته باشند كه آموزشهاى دينى را آنگونه كه هست بفهمند و بفهمانند و دين را حفظ كنند. به نظر اينجانب در اين دوران معاصر، خدا با وجود امام راحل(قدس سره)حجت را بر ما تمام كرده است. امام يكى از معجزات الهى در روزگار ما بود. خدا با وجود امام به ما نشان داد كه بشر امروز پس از گذشت 1400 سال از زمان نزول و ظهور اسلام مىتواند در پرتو تزكيه و تعليم به جايى برسد كه تجليگاه بالاترين آموزشهاى دينى باشد. يعنى به جايى برسد كه چهرهى اصيل اسلام را نشان بدهد. و روشن كند كه اين راه براى همگان باز است و هركسى همّت اين را داشته باشد كه در اين راه بيايد و مرد اين راه باشد، مىتواند به آن درجه برسد. بنابراين، دين خاتم با شرايط اجتماعى، فرهنگى و علمى مردم روزگار دين و بعد از آن ارتباط دارد، به اين معنا كه زمينهى بقا، حفاظت و صيانت از اين دين در بين آن مردم از طريق بعضى از افراد كه مىتوانند خود را به جوهر و گوهر دين برسانند و آن جوهر و گوهر را در اختيار ديگران قرار دهند، وجود دارد. نه اينكه دين به جايى برسد كه آموزشهايش عمومى شود و مردم خودشان بدون نياز به دين، و مراجعه به آن و بدون اينكه حتى خودشان بدانند، دين را حفظ كنند. اين درست است كه چه بسا كسانى كه بر عليه دين كار مىكنند، در واقع كار آنها به نفع دين است، اما تفسير نادرستى از اين سخن شده است. اين تفسير كه يك شخص سكولار، و لائيك گمان مىكند كه غيردينى است اما درواقع انديشهى او دينى است، چون او با زدودن دين از ساحت حيات اجتماعى، دين را حفظ مىكند، اين تفسير درستى نيست. بله همواره كسانى برعليه دين قيام كرده و همواره دين خدا براساس اين حركتها قدرت بيشترى پيدا كرده است، امّا از اين رو كه «و مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين»; كه آنها مكر مىكنند و خدا هم مكر مىكند و خدا بهترين مكركنندگان است. آنها تلاش مىكنند كه دين خدا را خاموش كنند و تلاش آنها باعث مىشود كه شعلهى دين بيشتر بشود. در روزگار ما هم وضع همين طور است. زمانى كه گمان مىشد پروندهى دين براى هميشه بسته شده، آنهم در جايى كه به نظر نمىرسد، دين در آنجا جايگاهى داشته باشد و تصور اين بود كه 50 سال حكومت پهلوى، همهى ـ24ـ ريشههاى دين را در كشور ايران قطع كرده و اگر جوى باريكى هم در آن كنار هست، نمىتواند كارى انجام بدهد ناگهان زبانههاى ديندارى و دينباورى شعلهور گرديد. بعد كه دين اينجا سربلند كرد و آن حكومت كه مستحكمترين حكومت در منطقه به حساب مىآمد، از بين رفت، خيزشى در غرب براى ستيز با دين، شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.(1) اين تبليغات نهتنها باعث نشده كه دين در جهان از بين برود، بلكه موجب شده روزبهروز گرايش مردم به دين بيشتر شود و در اين بين گرايش به اسلام و به صورت خاص گرايش به تشيّع و «مكتب اهل بيت» گسترش پيدا كرده است.
گفتار سوم منابع شناخت دين
گفتيم كه منبع اصلى اسلام، يعنى قرآن كريم، مصون از تحريف است. قرآن را از اين رو به عنوان منبع اصلى معرفى كرديم كه به اعتقاد ما و به شهادت تاريخِ جمع قرآن و تواتر آن، قرآن به همين شكل كه امروز در دست ماست، با همين الفاظ و عبارات و تركيبات، بر رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)وحى شده است و شاهد بر اين ادعا بحث اعجاز قرآن مىباشد. قرآن خصلتهايى دارد كه مجموعهى 1 . اين حركت امروز از ستيز با دين به دين خواهى و تفسير ناصحيح از دين و ديندارى تبديل شده است.