بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ـ29ـ كردهاند. «فقه سنتى» يا «فقه جواهرى» در بيان امام فقط ناظر به بخشى از اين شيوه است كه در ساحت فقه، و احكام عملى به كار مىرود. اما در حوزهى عقايد و معارف، شيوهى ديگرى وجود دارد كه ما در اصطلاح امروز به آن فقه نمىگوييم. پيشينيان به همه اينها فقه مىگفتند و از آن به فقه اكبر تعبير مىكردند; در مقابل فقه اصغر و كوچكتر كه اختصاص به همين فقه مصطلح امروز داشت و ناظر به احكام بود. بنابراين سنت معصومان(عليهم السلام)يك شيوهاى براى فهم دين به ما عرضه مىكند كه اين شيوه اختصاص به ساحت فروع و فقه ندارد بلكه حتى در ساحت اصول و اعتقادات نيز قابل بهرهبردارى است و مىتوان آن را مكتب اهل بيت(عليهم السلام)ناميد اين روش، روش ايستايى نيست ، بلكه دائم توسعه و تكامل پيدا مىكند. دائماً در حوزههاى علمى علما مشغول توسعه و تكميل اين روشند. اما اساس اين روش ثابت است و شاخهها و دامنهاش گسترش پيدا مىكند. «اصلها ثابت»; ريشه و اساسش ثابت است، چون آن ريشه و اساس را اهل بيت(عليهم السلام)پايهگذارى كردهاند. حال چه بسا ممكن است وقتى دين در ساحت عمومى جامعه گسترش پيدا مىكند و با فرهنگهاى ديگر مواجه مىگردد، در ذهن بعضىها، تصويرهاى نادرستى از آن ايجاد شود و كمكم اين تصويرهاى نادرست گسترش يافته و به صورت يك فرهنگ عمومى در آيد. و به عبارت ديگر دين گرفتار انحراف، تحريف و سوء فهم شود. شيوه و روشى كه از اين انحرافات جلوگيرى مىكند، همان شيوهى معصومان(عليهم السلام) است. اين روش اين قابليت را در اسلام ايجاد مىكند كه دائم بتوان با مراجعه به منابع ماندگار دينى، چهرهى دين را از غبار انحراف و تحريف پاك كرد. ايمان و عقل سؤال ديگرى كه گاه و بيگاه به عنوان يك سؤال غامض و يك مشكل لاينحل مطرح مىشود اين است كه آيا تعقل با تعبد تنافى و تعارض ندارد؟ آيا عقل با ايمان سازگار است؟ قبل از پاسخ بايد نگاهى به خاستگاه اين بحث، و جايى كه اين بحث در آن مطرح شده بيندازيم.