بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
بنابراين اگر اختلافات از ميان جامعه بشرى رخت بربست، ديگر مجالى براى كار فقيهان نمىماند. و در تأييد سخنان خود به گفتهى غزالى در احياء علومالدين استناد مىكنند; او گفته است: اگر مردم به عدل رفتار كنند و تزاحم و دعوا منقطع شود كار فقها تعطيل خواهد شد. دقت كنيد اين شيوه برخورد با مسألهى فقه نتيجهى يك تصور ناقص از فقه، حقوِ و شأن فقهاست. يعنى در اين بيان هم فقه درست تبيين نشده و هم حقوِ تفسير درستى پيدا نكرده و هم شأن فقها، و مناصب فقها ملاحظه نشده و كلام غزالى كاملاً محرّف تفسير شده است. سخن غزالى ناظر به يك مطلبى است، و بر مطلب ديگرى تطبيق شده است. اصطلاح فقه در يك طبقهبندى ساده معارف دينى را به سه قسم تقسيم مىكنند: عقايد، احكام و اخلاِ. اين يك طبقهبندى سنتى است. در اين طبقهبندى سنتى مقصود از عقايد مجموعه باورهايى است كه دين در زمينههاى مختلف براى بشر به ارمغان آورده و بشر را دعوت به آن كرده است چه در ناحيه توحيد و صفات ربوبى چه در ناحيه معاد و ويژگىهاى آن و چه در ناحيه آغاز و انجام بشر و غيره. اين مجموعه اعتقادات دينى فقط مربوط به مسائل آن سوى حيات مادى نيست، بلكه بخشى از آنها جايگاه بشر را در مجموعه هستى، نقش و موقعيت او در اين مجموعه، ارتباط او با اجزاى اين مجموعه و آغاز و انجام كار او را ترسيم مىكند. درواقع مجموعهاى است كه هم نگاهى دارد به حقايق آن سويى و هم نظرى به حقايق اينسويى. يعنى دين در حالى كه تصويرى از توحيد و صفات ربوبى، تصويرى از نبوت و امامت، و تصويرى از معاد ارائه مىكند، تصويرى هم از انسان ارائه مىكند، انسانشناسى خاصى را عرضه مىنمايد، منزلت خاصى را براى انسان مطرح مىكند، و جايگاه خاصى براى او قائل است. بنابراين، بخش عقايد اختصاص به مسائل آن سوى عالم ماده ندارد بلكه شامل مجموعه باورهايى است كه دين در مورد بشر و امور پيرامون بشر ـ از عالم پيدا (1)1 . عبدالكريم سروش.