باورها و پرسش ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باورها و پرسش ها - نسخه متنی

مهدی هادوی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و ناپيدا ـ با خود به ارمغان آورده است. اين مجموعه باورها وقتى در يك جامعه پيدا مىشود به صورتى در جاىجاى آن جامعه خود را نشان مىدهد. يعنى تلقيى كه دين از انسان ارائه مىكند، جايگاه و منزلتى كه براى انسان ارائه مىدهد، تفسيرى كه از فطرت و ذات انسانى عرضه مىكند، همه و همه مىتواند در نحوهى عمل انسانها تأثير بگذارد. انسانى كه به كرامت انسانى، باور دارد انسانى كه فطرت انسانى را فطرتى الهى مىداند، انسانى كه به آغاز و انجامى اعتقاد دارد، انسانى كه باور دارد آمدن به اين دنيا و رفتن از آن، به دايرهى عالم ماده محدود نيست بلكه آمدن به اين دنيا مساوى است با بودن هميشگى و انسان آنچه اينجا انجام مىدهد آنجا برداشت خواهد كرد، مجموعهى اين باورها در رفتار و عمل وى تأثير مىگذارد و درواقع پشتوانهى احكام اسلامى و پشتوانهى اخلاِ اسلامى، همين اعتقادات اسلامى است. اگر اين اعتقادات در جامعهى اسلامى گسترش پيدا نكند، اگر مسلمين پايگاه مستحكمى در عقايد نداشته باشند در عمل به احكام و اخلاِ ناتوان خواهند بود. در بخش عقايد ما به تحكيم مبانى اعتقادى خود دعوت شدهايم، اصول عقايد را مىبايست به شكل تحقيقى آموخت و به آن ايمان پيدا كرد. در اصول عقايد نمىتوانيم تقليد كنيم و به دليل اين كه ديگران گفتهاند ما هم بگوييم. ما بايد ايمان بياوريم، ايمانى از سر علم، از سر معرفت، از سر آگاهى و اين ايمان است كه مجموعهى رفتارهاى ما را شكل خواهد داد و مابقى دين بر اين ايمان استوار مىشود، به همين دليل گاهى از بخش عقايد به اصول دين تعبير شده است. البته عقايد خود دو بخش دارد: يك بخش اصول عقايد و بخش ديگر فروع عقايد است. اما اگر به مجموعهى عقايد، «اصول دين» يعنى ريشههاى دين گفتهاند، از اين روست كه دين از اينجا سيراب مىشود. اگر كسى اعتقادات درستى نداشته باشد درواقع دينش ريشهى مستحكمى ندارد و كسى كه دينش ريشه مستحكمى نداشت، ممكن است به هر نسيمى دين خود را از دست بدهد. نهال دين او آنچنان پايگاهى در قلبش ندارد كه بتواند او را در تندبادها حفظ كند. بنابراين، بخش عقايد منحصر به مسائل آن سوى دنيا و فقط آخرت ـ آنطور كه
گفتهاند ـ نيست بلكه شامل مجموعهى مفاهيمى است كه برخى از آنها مربوط به اين دنياست. تصويرى كه دين از انسان، جايگاه انسان، ارتباط انسان با ساير موجودات، به ما عرضه مىكند، در اين بخش قرار دارد. از سوى ديگر، اين بخش از دين بخشى است كه ساير قسمتهاى دين بر آن بنا مىشود، پس اساس و پايهى دين و اصول و ريشهى آن را تشكيل مىدهد. تأثير اعتقادات در جامعه يك تأثير بسيار كلى است، وقتى ما مىتوانيم آن را بيابيم كه دو فرهنگ را با هم مقايسه كنيم، دو فرد را با هم مقايسه كنيم. انسانى كه معتقد به آخرت نيست، انسانى كه عمل امروز را در فرداى خود مؤثر نمىداند، و مرگ را پايان حيات مىشمارد، يك جور رفتار مىكند و انسانى كه به آنسو اعتقاد دارد، جور ديگرى رفتار مىكند و ما اگر دو فرد را با هم مقايسه كنيم كه يكى اعتقاد به آنچه كه دين آورده دارد و ديگرى اعتقاد ندارد، مىتوانيم تفاوت آنها را با هم ببينيم. اعتقادات در جامعه آنگونه كه مثلاً برخى از فيلسوفان علم مثل «كوهن» گفتهاند و از آن به «پارادايم» تعبير كردهاند تأثير نمىكند.مقايسهى اعتقادات دينى با پارادايمهايى كه به تفسير كوهن در علم از آنها استفاده مىشود قياس معالفارِ است، اصلاً تشابهى در كار نيست. او سخن از مفهومى كلى و ناپيدا مىگويد كه به حركت علم جهت مىدهد بدون اينكه هيچ عالمى به صورت واضح تفسير صحيحى از آن مفهوم داشته باشد. به همين دليل برخى از انديشمندان غرب وقتى با اصطلاح «پارادايم» برخورد كردهاند، گفتهاند: اين اصطلاح هم مبهم است و هم مجمل; حيطهاش معلوم نيست. مفهوم ناپيداست. چرا ما در تبيين يك مطلب از مطلب ديگرى كه خود آن مطلب در جايگاه خودش، يعنى در فلسفه علم، چندان تفسير واضحى نشده كمك بگيريم و يك قياس نابجا انجام بدهيم؟ تأثير اعتقادات در جامعه بسيار متفاوت است با آنچه كه در بحث پارادايمها در فلسفه علم گفته شد. اعتقادات تأثير پيدايى در جامعه دارد و به صورت هويدا و آشكار در تك تك افراد تأثير مىكند. براساس اين اعتقادات، يعنى اصول، فروع پيدا مىشود. آنچه به عنوان فقه

(1) fo ytisrevinuehT,.dE dnoceS ,snoituloveR cifitneicS fo erutcurtS ehT ,nhuK.S samohT ...34.P ,sserP ogacihC

/ 73