بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نمىدانستيد. در روايات نيز وارد شده كه ابناء بشر مولود بر فطرتند و فطرت، فطرتى پاكيزه است. بنابراين، انسان از نگاه قرآنى و روايى موجودى است كه وقتى پا به عرصهى اين عالم مىگذارد علمى ندارد، آگاهيى ندارد، ولى فطرتى الهى دارد. و در عين حال كششى به سمت ماديات در طبيعت او هست. وقتى وارد صحنهى عالم شد درواقع از يك سو شناخت و معرفت را آغاز مىكند و از سوى ديگر در راستاى طبيعت يا فطرت جهت مىگيرد. اين نگاهى است كه قرآن به انسان دارد و در وراى پوستهى متفاوت انسانها، يك باطن واحد را مىبيند. از نگاه فلسفى هم قضيه به همين شكل است. مكاتب فلسفى، چه در يونان باستان و چه در اسلام و چه در غرب معاصر، همواره نگاهى واحد گرايانه نسبت به انسان داشته و تصويرى كلى از انسان را، به عنوان هويت عمومى انسانها عرضه كردهاند. اين تصوير ممكن است مانند تصويرى كه اسلام ارائه كرده و فطرت انسانها را فطرتى دانسته، خوشبينانه باشد و امكان دارد مثل تصويرى كه مسيحيت مُحرّف عرضه نموده و انسانها را موجوداتى پليد و گناهكار و طبيعتشان را طبيعتى زشت و ناپاك دانسته، تصويرى بدبينانه باشد. هر چند تصويرهايى كه از انسان در انديشههاى دينى و مكاتب فلسفى ارائه شده، با هم تفاوت دارد، اما همگى آنها در اين جهت با يكديگر مشتركند كه براى انسان با تمام تفاوتهايش، هويت واحدى قائل شدهاند. ثابت و متغير در دين براساس همين نگرش، يعنى وجود يك هويت واحد براى انسانها است كه ما مىتوانيم بقاى دين را تصوير كنيم. اديان الهى، به تعبير شهيد بزرگوار علامه مطهرى، از دو بخش تشكيل شدهاند: يك بخش عناصر ثابت دينى و بخش ديگر عناصر متغير(1). آن بخشى از اديان الهى كه عنصر ثابت و جهانشمول، همه جايى و همه زمانى، هستند، در واقع ناظر به آن بخش از هويت انسان مىباشد كه همواره ثابت است. انسان امروز با انسان گذشته از حيث علم، فرهنگ، شيوهى زندگى، و بسيارى 1 . شهيد مطهرى،