بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
«تئيسم»،(2) نه اومانيسم به اين معنا كه براى انسان احترام بگذاريم و كرامتى قائل باشيم ـ نفى هرگونه انديشهى الهى و محور قراردادن انسان براى همهچيز در عالم است. ولى مغربزمين با كشتن خدا، به گمان خود، و خدا كردن انسان نتوانست نجات پيدا كند. به همين دليل انديشمند متأخر غرب ميشل فوكو گفته است: خدا مرد، انسان خدا شد و انسان مرد. انسانى كه خداى او مرده، خودش هم مرده است، هيچ هويتى، هيچ هدفى ندارد. از اين رو، وقتى به غرب نگاه كنيد، مىبينيد در قلهى رفاه مادى مغربيان به پوچى مىرسند، چرا؟ چرا كشور سوئيس با اينكه از نظر ضوابط توسعه و ملاكات رفاه عمومى از بالاترين سطح در جهان برخوردار است، از نظر آمار خودكشى بالاترين سهم را در دنيا دارد؟ بشر مادى كه هدفش فقط ماده است، به قلهى رفاه مادى كه رسيد آنجا به پوچى مىرسد، هيچ چيز برايش نمىماند. هرچه مىخواسته به آن رسيده است، بعد از آن در جستجوى چه چيز باشد؟! هرگونه لذت مادى كه تصور كنيد در اختيارش هست، اما وقتى به آنجا رسيد چه ارزشى برايش دارد؟ آدم تا وقتى كه چيزى را به دست نياورده است، خيلى به نظرش مهم مىآيد، وقتى به دستش آمد، ديگر برايش ارزشى ندارد. بعدى را مىخواهد و بعدى تا وقتى به قلهى ماديت برسد، اينجاست كه به پوچى مىرسد. كسانى كه در كشورى مثل سوييس خودكشى مىكنند، فقير و بدبخت نيستند. اينها آدمهاى ثروتمند، و با مُكنتى هستند كه همهجور امكانات مادى در اختيارشان وجود دارد و درنهايت اسراف زندگى مىكنند، ولى بشرى كه به قلهى ماديت برسد و سقف حياتش آنجا باشد، خوب تمام شده است. با توجه به مطالبى كه ذكر شد، عجب است كه سخن از معنا و مبناى سكولاريزم مىشود و در توضيح سكولاريزم، انديشههاى مدرنيستى مطرح مىگردد و فهرستى از خصوصيات انسان مدرن در مقابل انسان كهن ارائه 1. Humanism. 2. Theism.