بیشترلیست موضوعات گفتار اول گفتار دوم سرّ خاتميّت گفتار سوم منابع شناخت دين گفتار چهارم كمال دين گفتار پنجم گفتار ششم انسان شناسى اسلامى گفتار هشتم مديريت فقهى، مديريت علمى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و اگر چنين نباشد اين دين گرفتار تحريف و تغيير خواهد شد. محفوظ از تحريف است. نكته دومى كه براى مصونيت اسلام از تحريف در دين تعبيه شده روش خاصى است كه براى بهرهبردارى از منابع توسط حضرت رسول و ائمه(عليهم السلام) پايهگذارى شده اين نكته، يعنى روش، امرى است كه چندان مورد توجه محققين قرار نگرفته، هرچند در بعضى از كلمات اشارهاى گذرا به آن شده است. امام راحل(قدس سره)ما را به فقه جواهرى و فقه سنتى(4) دعوت مىكردند. فقه جواهرى و فقه سنتى يك مفاد و يك محتوى نيست، يك شيوه و روش است. جواهرالكلام كتابى مشبع و مفصل در 42 مجلد در ابواب مختلف فقهى است كه توسط فقيه بزرگوار شيخ حسن نجفى(قدس سره) بيش از 150 سال قبل تأليف شده است. اينكه امام تعبير مىفرمودند به فقه جواهرى مقصودشان فتاواى مرحوم نجفى در كتاب جواهر، يعنى فتاواى صاحب جواهر، نبود; خود امام بسيارى از اين فتاوى را نپذيرفتند، بلكه درواقع اين تعبير، اشاره و رمزى بود به شيوهاى كه در بين فقيهان ما از گذشته تا حال براى درك مفاهيم اسلام در ساحت فروع وجود داشته و اين شيوه شيوهاى است كه امامان معصوم(عليهم السلام)پايهگذار آن بودند و درواقع آنها اين روش را تأسيس كردند، اساس و پايهى اين روش توسط خود معصومان(عليهم السلام) نهاده شده است. بعد اصحابشان و سپس شاگردان اصحاب و علما نسل به نسل اين روش را توسعه داده و تكميل كردهاند. اين روش، اين امكان را ايجاد مىكند كه هركس در هر روزگارى بتواند با اطلاع و آگاهى از آن و با مراجعه به منابع اسلامى، اسلام نابب خالص، بىپيرايه و بدون تحريف را تشخيص و مسير روشن الهى را از ساير مسيرهاى گمراهى تميز دهد. بنابراين، اسلام عزيز در پرتو مصونيت منبع اصلى و شيوهى تفسيرى آن توانسته است از هرگونه تحريف و تغييرى مبرّى باشد. اما آيا اين درست است كه مقتضاى خاتميت اين است كه مردمان توانايى نگهدارى دين را داشته باشند و جلوى تحريف دين را بگيرند؟ بدون شكّ خود دين مىبايست خصلتها و عناصرى داشته باشد كه آن را از تحريف مصون سازد، اما اگر اين بود كه بهراستى (1)1 . ر.ك: عبدالكريم سروش، ريشه در آب است، نگاهى به كارنامهى كامياب انبيا، كيان، شماره 29، صص 4 ـ 5. 3 . ر.ك: مهدى هادوى تهرانى، مبانى كلامى اجتهاد، صص 45 ـ 59. 4 . ر.ك: امام خمينى،