هنگامى كه تاريكى ها رخت بر بسته و صبح صادق با دميدن و گسترش زيبايش نمايان و نويد طلوع و تلألؤ خورشيد زرّين را بر پهنه گيتى مى دهد، و زمانى كه توده هاى سياه ابرى از چهره نقره اى ماه زدوده مى شود همه در مى يابند كه تاريكى شب، و تاخت و تاز ابرهاى سياه هميشگى نيست. اما خورشيد هزاران هزار سال نورانى بوده و هنوز هم درخشندگى دارد، و ماه هميشه در پس توده هاى ابر دوباره لبخند مى زند، و با فروغ سيمين خود باز مى درخشد، و همگان را بهره مند مى سازد. پيامبر بزرگ اسلام (ص) در روزهاى واپسين حياتش، دو بار سنگين و گرانبها بجاى گذاشت، بسان خورشيد و ماهى بر افق گسترده و دامنه دار انسانى، و فرمود: (من بزودى از ميان شما مى روم و كتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بيت) را در ميان شما به جاى مى گذارم تا زمانى كه به اين دو ريسمان الهى چنگ بزنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد). متأسفانه با پايان يافتن عمر مبارك رسول خدا (ص) جهان رو به تاريكى گذاشت، همه چيز تيره و تار شد، و تاريكيهاى سياه جاهليّت خرامان، خرامان با غروب حضرت محمد(ص) مى خزيد و همه جا را مى پوشانيد، دنيا مى رفت كه دوباره در ظلمات استبداد و غرائز بشرى گمراه شود، اميدهاى سعادت انسانى بمانند شكوفه هاى نوشكفته بهار، در اثر رگبار و تندبادهاى ظلم و ستم به دنبال هم فرو مى ريخت و همگان مى پنداشتند كه سفره گسترده اسلام برچيده مى شود و يا به مانند مكاتب آسمانى ديگر تبديل به يك آئين تشريفاتى خواهد شد. امّا آن تاريكيها ناپايدار و موقّت بود، قرآن مجيد نور مى فشاند، و على رغم توطئه ها و نيرنگها اين كتاب آسمانى همچنان منزّه و دست نخورده، با برنامه هائى حياتبخش براى بشريّت باقى ماند و از طرفى خورشيد فروزانى همانند على بن ابى طالب(ع) پس از پيامبر (ص) باقى ماند، او مفسّر كبير قرآن، بلكه قرآن ناطق بود، همچنانكه خودش فرمود. قرآن، آئين تدوين يافته الهى براى مكتب اسلام و حضرت اميرالمؤمنين على(ع) رهبر اسلام و عامل به قرآن بود، نمى توان گفت: كتاب خدا ما را بس است، كتاب الهى بدون كارشناس آن، يعنى: اسلام بدون كارشناس و بدون روحانى، و اسلام منهاى روحانيت هم مساوى با اسلام منهاى اسلام است، اين شعار اسلام منهاى روحانيت را نخست منافقين، و سپس استعمارگران انگليسى نوشته، و مزدورانشان سر دادند. درباره (ژرژ گلادستون) يكى از نخست وزيران پيشين انگلستان آمده كه روزى اعضاى كابينه اش را گرد آورد، و در ميان آنان ميزى قرار داد، روى آن ميز يك نسخه قرآن گذاشت و اطراف آن را فرش كرد، آنگاه به وزراى خود گفت: كداميك از شما مى تواند بدون پاى نهادن روى اين فرشها به ميز نزديك شود، و قرآن را پاره پاره كند؟ هيچيك از وزيران كارى از پيش نبرد، او در حالى كه پوزخند شرارت بارى بر صورت چين خورده اش نقش مى بست، خودش نزديك آمد، و آن فرشها را به آرامى برچيد، آنگاه قرآن را برداشت و بدان جسارت كرد. و هنگامي كه از انگيزه اين اقدامش پرسيدند؟! گفت: اين ميز بسان كعبه مسلمين است، كه قرآن هميشه روى آن قرار دارد، و اين فرشها حكم روحانيين و علماء اسلام را دارند، آنان تا زمانى كه اطراف كعبه و اطراف قرآن باشند، ما نمى توانيم تعاليم اسلام و قرآن را برچينيم، ما نخست بايد به آرامى روحانيون را نابود و از اسلام جدا سازيم، تا به هدف و مقصودمان نائل آييم. و علت خشم آنان از روحانيون در واقع همين بود، كه روحانيون دژ محكمى براى مكتب مقدس اسلام اند. انگليسها در واقعه رژى (نهضت تنباكو) و در انقلاب سال (1920) مسيحى در عراق، دو شكست سخت از روحانيت خوردند، در واقعه اوّل مرحوم ميرزاى بزرگ سيد محمد حسن شيرازى، و در واقعه دوم مرحوم شيخ محمد تقى شيرازى كه هردو از مراجع تقليد بنام مسلمين بودند و انگليسها را از ايران و عراق، با ذلّت بيرون رانده و شكست دادند. به هر حال سخن در اين باره است كه راه نجات و سعادت انسانها پس از پيامبر (ص) پيروى از قرآن و عترت او است، چون اين دو بار گرانبها برغم تاريكيها و ابرهاى تيره اى كه روزگارى چند به ظاهر مانع از گسترش و پرتو افكنى شان شد، مجدداً بر افق پهناور بشريت با نورافشانى بيشترى طلوع كرده و جاودان خواهند ماند. آرى، غاصبين مقام امامت، بنى اميه، بنى عباس، عثمانيان و ديگر ستمگران چند روزى تاخت و تاز كردند، ائمه معصوم اسلام (ع) را شهيد ساختند، ولى جز ننگ ابدى چه عارضشان شد؟ امامان با شهادتشان از بين نرفته اند، بلكه هميشه مشعلهاى فروزان و تابناكى براى هدايت گمراهان و ارشاد بشريّت باقى مانده اند، و امروز همگان دريافته اند كه نه تنها آن خونريزيها، كشتارها و ديگر ستمهاى طاغوتيان هميشگى نبوده، بلكه تماميشان به دست فراموشى سپرده شده اند، و هر طاغوتى با مرگ خويش بسان مردارى در مرداب تاريخ فرو مى رود، و مورد لعنت و نفرين جامعه انسانى قرار مى گيرد. لكن قرآن و اهل بيت پيامبر (ع) نه تنها كهنه نشده، بلكه روز به روز بر عظمت و مقامشان نيز افزوده مى گردد تا جايي كه مسلمين در پرتو اين دو مشعل نورانى مى روند تا از ضيافت و ميهمانى تمدّن شرق و غرب به سازندگى تمدّن اسلامى و انسانى پرداخته، و وارثان و حاكمان جهان گردند انشاءالله. بايد بدانيم كه يكى از عوامل مهم سازندگى تمدّن در پرتو اسلام همانا آگاهى مسلمين و شناخت آنان از اسلام به عنوان يك مكتب گسترده و شامل تمام مسائل حياتى جهت سعادت و رفاه انسان است، اين آگاه سازى توده اى مردم راههاى متعدّدى دارد، كه شايد يكى از مهمترين آنها نويسندگى، چاپ و پخش كتاب در تيراژهاى بسيار زياد، و در سطوح مختلف باشد. كتاب حاضر ترجمه يكى از صدها كتاب نگارش يافته به دست تواناى حضرت آيت الله مجاهد سيد محمد حسينى شيرازى پيرامون نكاتى از جهانبينى سياسى در اسلام است، كه براى همگان مفيد و سودمند مى باشد اين كتاب با وجودى كه مختصر و با سبكى بسيار ساده تدوين يافته، لكن بخشى از مهمترين مشكلات تاريخ اسلامى را بررسى و حل مى نمايد و كوتاه سخن اينكه در حجم كوچك، امّا در معانى و دانستنى هايش بزرگ و عميق است. اميدواريم كه اين خدمت ناچيز مورد رضاى حضرت ولى عصر امام زمان (ارواحناه فداه) و گامى در آگاه سازى و شناخت مردم از اسلام قرار گرفته، تا به خواست خدا بزودى عزّت و شوكت مسلمين باز گردد (و ما توفيقى الاّ بالله).