قسمت اول - نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی؛ مترجم: محمد باقر فالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قسمت اول

بسم الله الرّحمن الرّحيم

شكّى نيست كه دين مقدّس اسلام نيروئى در قلوب مسلمين ايجاد كرده، حال اين نيروئى را كه از روش پيامبر اسلام و ائمه طاهرين(ع) و به خصوص حرارتى را كه از قيام امام حسين(ع) در قلوب پديد آمده، چگونه مى توان به نيروى خلاّق عملى تبديل ساخت، كه دو نتيجه مهم ذيل را بدهد:

1 ـ تغيير مسلمين از واقعيّت نابسامان فعلى و تشكيل يك دولت هزار ميليونى، كه در آن قوانين اصيل اسلامى باز گشته، و در پرتو آن مسلمين در سعادت و رفاه بسر برند. 2 ـ نجات ديگر انسانهاى غير مسلمان مستضعف در سراسر جهان از تاريكيهاى جهل و ناآگاهى به سوى نور، تا ديگر تحت استعمار و استثمار واقع نشوند، و بتوان طورى قوانين مترقّى اسلام را بيان و گسترش داد تا حتّى غير مسلمين هم جهت نورانيّت و سعادت خود اگرچه تا حدودى از آنها پيروى كنند، چنان كه اسلام در نخستين روزهاى طلوع و پيدايشش همگان و حتى كفّار را نورانى ساخت و همان كفّار تا حدودى نيز از آزادى نظام، نظافت و بهداشت، شورى، عدالت اجتماعى، اخلاق اسلام و ديگر قوانين آن استفاده كردند. تا اين كه دنيا به سوى صنعت گام برداشته و كم كم به اين پيشرفت و تمدّنى رسيد كه اكنون مشاهده مى كنيم. و خلاصه چگونه مى توانيم نيروى معنوى را، جهت نجات مسلمين و غير مسلمين ولو در حد امكان تبديل به نيروئى خارجى كنيم؟

پاسخ: تحقّق اين هدف با دو شرط امكان پذير است اوّلاً:شناسائى اسلام و رهبران آن براى جهانيان به طوري كه مواضع و اهداف و راهى كه راهبران اسلام براى علاج مشكلات زندگى آورده و قوانين الهى كه براى بشر مقرّر شده بيان گردد، به نحوى كه هيچ گونه ابهامى در كار نباشد، قرآن مجيد هم مى فرمايد: (استجيبوالله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم) يعنى: فرمان خدا و پيامبر را اجابت كنيد زمانى كه شما را دعوت مى كنند به آنچه سبب زندگى شرافتمندانه شما مى گردد.

ثانياً: ايجاد يك نيروى اسلامى در سطح جهان كه تحقّق اين دو هدف را كفايت كند: نهضت مسلمين و نجات غير مسلمين در حد ممكن.

امّا شرط اوّل: كه عبارت است از اولاً شناسائى رهبران اسلام و ثانياً شناسائى مكتب اسلام به عنوان بهترين نظام زندگى، در بيان آن نكاتى را مورد بررسى قرار مى دهيم. درباره رهبران اسلامى نوعى از ابهام پيرامون موقعيتها و مواضع آنان پديد آمده، مثلاً در باره پيامبر (ص) و ائمه معصومين (ع) اين سؤالات مى شود كه:

الف ـ چرا پيامبر اسلام (ص) در ميان مسلمين خوب را از بد معرّفى نكرده حال آنكه تمامشان را مى شناخت؟ تا ديگران مشكلاتى كه پس از درگذشت آن بزرگوار پيش آمد بروز نكند.

ب ـ چرا حضرت على(ع) پس از پيامبر نتوانست حكومت مستقلى تشكيل دهد؟

ج ـ و چرا هنگامى كه حكومت به آنان رسيد آن مشكلات پديد آمد، تا جائى كه او را در محراب كشتند، و پيوسته با غم و اندوه به مردم مى گفت: شما دلم را خون كرديد؟ و چرا اوامر اميرالمؤمنين (ع) را در زمينه جهاد اطاعت نمى كردند، با وجودى كه در حال حاضر ارتشها به مجرد اشاره رئيس دولت حرمت مى كنند؟ آيا حضرت على(ع) حتى در حدود رئيس يك دولت فعلى هم سياست نمى دانست؟

/ 13