امّا قيام مختار براساس قيام و نهضت امام حسين(ع) پايه گذارى شد، و اگر نهضت امام حسين نبود، نه توّابين (توّابين: افرادى بودند كه پس از شهادت امام حسين از اينكه او را يارى نكرده به پيشگاه خدا توبه كرده و بر عليه حكومت بنى اميه قيام كردند، و بنام توّابين شهرت يافتند. (مترجم))، نه مختار و نه سقوط بنى اميّه پيش مى آمد. و مقصود از تباهى و انحراف بشريّت اين است كه مكتب صحيح باعث رفاه و آسايش بشر بوده، و مكتب منحرف موجب تباهى و نابودى بشر است، مثلاً امروزه سرمايه دارى و كمونيسم باعث گرسنگى يك چهارم بلكه بيش از يك چهارم بشر شده، و آزادى انسانها را سلب نموده اند، حال آنكه مكتب صحيح اسلام موجب رفاه، آسايش و آزادى بشر شد، چه در زمان سيادت و قدرت اسلام، و چه بعد از آن البته به قدري كه به اصول اين مكتب عمل شد. و آنچه امروز از مظاهر پيشرفت و تمدّن بشر به چشم مى خورد، مديون مكتب اسلام است، و اگر اسلام نبود امروزه تمام جهان در تاريكيهاى قرون وسطى بسر مى برد، و لذا غربيها مسلمانان را پدران علم جديد نام مى نهند، و تا زمانى كه مكتب اسلام صحيح به همان نحوى كه پيامبر بزرگ (ص) و ائمه طاهرين(ع) براى انسان آورده توسعه يابد، انسان پيوسته به پيش مى تازد، و عقب افتادگى مسلمين در اين قرن، اگر نسبت به طول حيات امتها ملاحظه شود، چندان اهميتى ندارد، و خوشبختانه امروز نشانه هاى نهضتى جديد در ميان مسلمين به چشم مى خورد، كه مسلمين به سبب آن پيوسته به پيش خواهند تاخت انشاءالله. هفتم: از آنچه گذشت پاسخ سئوال هفتم نيز داده مى شود، به اينكه ائمه(ع) مكتب و بشريّت و خودشان را حفظ و حراست كردند، و لذا به تشكيل حكومت روى نياورده، با وجودى كه مى توانستند نيروها را جمع كرده و به پيش بتازند، امّا حفظ سه مورد مهم فوق را بر حفظ حكومت كه موجب نابودى آن مراتب مى شد، ترجيح دادند. و عرض كرديم كه زمانها مختلف بود، و جوّ چنان مساعد نبود كه امامان هم بتوانند خودشان به حكومت برسند، و همه آن موارد سه گانه را حفظ كنند، و آيا كدام بشر عاقل گذشته از معصوم مهم را بر مهمتر ترجيح مى دهد؟ و لذا مى بينيم كه چگونه دولتهاى اموى، عباسى، عثمانى و غيره در گردباد تاريخ نابود گشته، حال آنكه ائمه معصومين(ع) به عنوان مشعل هاى نور افروز هدايت باقى مانده، و همواره راه انسانها را نورانى مى سازند. امامان علاوه براينكه خودشان بزرگ و باعظمت بسان خورشيدهائى تابنده برافق تاريخ مانده اند، در اثر ميراث علمى و عظيمى كه از خود به يادگار گذاشته، ميراثى كه هيچ يك از اديان و قوانين گذشته شباهت آن را هم ندارد، به سبب اين ميراث علمى برنامه و روش صحيح را نيز جهت سير و تكامل بشر براى هميشه نشان داده اند. ائمه اطهار(ع) نقشها را به اين ترتيب تقسيم كردند، به اين نحو كه خودشان نقش مكتب و جنبه هاى علمى آن، و حفظ شخصيت براى هميشه را عهده دار شده، تا بشريّت را در طول تاريخ به سوى ترقّى و تعالى سوق دهند، لكن نقش قيامهاى مسلّحانه را در تمام سرزمينهاى اسلامى به عهده شيعيان و بستگانشان نهادند و علّتش هم اين بود كه نقش آن بزرگان را ديگران نمى توانستند ايفا كنند و در نتيجه هردو كوشش ثمربخش واقع افتاد: الف: مكتب محفوظ مانده و در عمق زمان تا أبد بشر را راهنمائى مى كند، و خود امامان معصوم(ع) نيز الى الأبد جاويد و زنده ياد مانده و مى مانند. ب ـ و همزمان با آن توّابين، مختار، زيد بن على بن الحسين، يحيى فرزند زيد و حسين صاحب واقعه فخ و ديگران مانند محمد نفس زكية، و على پسرش در مصر، و عبدالله در سند و حسن در يمن، و ادريس در مغرب، و يحيى در بصره، و غير ايشان قيامهائى كرده، و تخت ستمگران را ويران ساختند، به طوري كه دو قرن نگذشت مگر آنكه بخش مهمّى از پيكره سرزمينهاى اسلامى به دست شيعيان افتاد، و مختار، خاندان طباطبائيها، و أدوارسه و غير ايشان مدتهاى مديدى حكومت كردند، و پيوسته حكومتهايشان نسل بعد از نسل ادامه داشت و تا به امروز.