قسمت هفتم - نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی؛ مترجم: محمد باقر فالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قسمت هفتم

هشتم: امّا معصومين چهارده گانه، اوّلشان رسول اكرم(ص) رهبر نهضت جهانى و راهنما و راهبر بشريّت بود، و صديقه كبرى فاطمه زهرا(ع) كه بانوى بانوان جهان و سمبل و الگوى زنان عالم بود، و آن دوازده امام معصوم(ع) هم نقش توضيح مكتب اسلام را قولاً و عملاً ايفا كردند، چون امكان نداشت كه يكى بدون ديگرى ترقّى كند، مثلا اگر مكتب و برنامه تدوين يافته باشد امّا بدون شواهد زنده و راهنماهائى كه آن را بيان كنند، در مردم مؤثّر واقع نمى شود، و بعكس اگر مردمان پاك سرشت و شايسته بدون يك برنامه تدوين يافته اى باشند، باز مردم در روش زندگى خود سعادتمند و موفّق نمى شوند. و اين بمانند كتاب طبّى بدون طبيب، و يا طبيب بدون كتاب طب است، از اين رو وجود ائمه اطهار(ع) برنامه آسمانى قرآن را براى بشر بيان مى ساخت، علاوه بر اينكه خود آنان نمونه هاى بارز و زنده اى از برنامه هاى قرآن بودند، و از قدرت و نيرومندى آن بزرگان اين بود كه هرچه دشمنان كوشش در تحريف برنامه هاى قرآن، و يا تحريف شخصيّت آن بزرگان كردند ، مؤثّر واقع نشده و ناموفّق ماندند، خداوند متعال هردو را نگاه داشت، چنانچه در قرآن مجيد مى فرمايد: (ما ذكر را نازل كرديم و خودمان حافظ و پاسدار آنيم)((انّا نحن نزلّنا الذكرو انّا له لحافظون) سوره حجر، آيه9)، و ذكر عبارت است از: قرآن و پيامبر و عترت پيامبر(ع)، و لذا حضرت على(ع) فرمود: من قرآن گويا و ناطق هستم.

در حالي كه مى بينيم امّتهاى سابق توانستند هم كتابهاى آسمانى و هم شخصيّت پيامبرانشان را تحريف سازند، چنانكه يهود و نصارى تورات و انجيل را به تحريف كشيدند، و قرآن مجيد در بارهٴ آنان مى فرمايد: (يحرّفون الكلم عن مواضعه)، يعنى: سخن را از جاى خودش تحريف مى كنند، همچنين شخصيت و مقام پيامبران را منحرف ساختند، مثلاً مى گويند كه: (هابيل عليه السلام با خواهرش ازدواج كرد)، (ابراهيم عليه اسلام همسرش را به پادشاهى ستمگر تقديم داشت و او با آن زن زنا كرد)، (حضرت يعقوب عليه السلام با خدا كشتى گرفت) (داود عليه السلام با همسر اوريا زنا كرد)، (حضرت لوط عليه السلام با دو دخترش زنا كرد)، (حضرت عيسى عليه السلام مشروب ساخت، و او گاهى فرزند خداست، و گاهى با دو خداى ديگر خدائى مى كند)، (عزيز فرزند خداست) و غيره كه از اتهامات و انحرافات دروغ است. و چون دين آن پيامبران بزرگ جز براى مدّت زمانى كوتاه نبود، خداوند سبحان مردم را رها كرد تا هرآنچه بخواهند با برنامه آسمانى و شخصيتهاى خود به خوبى يا بدى معامله كنند، اما دين اسلام چون تا قيامت براى بشر ابدى خواهد بود، و قرآن در باره پيامبر (ص) مى فرمايد: (او پيامبر خدا و خاتم پيامبران است تا او را بر تمام اديان غلبه دهد) از اين رو دشمنان اسلام موفّق به ترور برنامه و يا ترور حاملين و مفسّرين آن نشدند، و هرچه دشمنان سعى در نابودى تعاليم اين مكتب مى كنند ، خداوند متعال در هر قرنى كسى را وا مى دارد كه اين دين را احياء نمايد، تا انشاءالله نوبت به مصلح اعظم امام زمان(ع) برسد، و آن حضرت تمام جهان را پر از عدل و داد كند، پس از اينكه مالامال از ظلم و ستم شده باشد، قرآن مجيد مى فرمايد: (و مى خواهيم كه منّت گذاريم بر كسانى كه روى زمين مستضعف شمرده شده، و آنان را امامان و وارثان آن قرار بدهيم)((و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثين) سوره قصص، آيه5).

اما پيرامون اين سؤال كه: چرا امامان معصوم دوازده نفرند، چون دوره هاى زمانى و احوال بشر متفاوت است، از اين رو در هر زمانى و در هر حالتى بايد براى بشر اسوه و الگوئى باشد كه در آن زمان و در آن حالت همگان به او اقتدا كنند، و ائمه اطهار(ع) اين دوره هاى مختلف را سپرى كردند،و لذا در حديث آمده كه هر پيامبرى دوازده جانشين دارد، قرآن مجيد پيرامون قوم بنى اسرائيل مى فرمايد: (ما از ميان آنان دوازده نقيب برانگيختيم)((و بعثنا منهم اثنى عشر نقيباً) سوره مائده، آيه: 14؛ توضيح اينكه نقيب بمعنى كشف گرفته شده، نقباى بنى اسرائيل دوازده نفر بودند كه حضرت موسى عليه السلام از ميان اسباط دوازده گانه انتخابشان كرد، تا أسرار و نهفته هاى درونى را كشف و به راه خير و صلاح ارشاد كنند. (مترجم))

/ 13