بیشترلیست موضوعات پيشگفتار قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم قسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم مفاهيم جديد و گفتگوى آزاد واقعيت گرائى نهضت و دولت اسلامى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
قسمت نهم دهم: امّا راجع به شيعيان در طول تاريخ از دوران حكومت امير مؤمنان على(ع) در كوفه تا به امروز داراى حكومتهائى بوده و هستند، و هيچ اشكال و نقصى نه در مكتب تشيّع، و نه در خود شيعيان است. امّا قبل از زمامدارى حضرت على(ع)، در دوران خلفاى سه گانه، امير مؤمنان مستشار و راهنما بود، البته درست است كه تعدادى از فرمانروايان شيعه هم خودشان منحرف، و هم راه رسيدن به حكومتشان نادرست بوده، لكن مكتب هميشه استوار و ثابت، و علما و روحانيون مذهبى هم بسيارى از اوقات ناظر، و قوانين مملكتى هم غالباً طبق موازين قرآن و سنّت پيامبر (ص) بوده است. و لذا مسائل قضائى، معاملات، احوال شخصى، قوانين جزائى و غيره جز در موارد اندكى تمام اسلامى بوده است، البته موارد نادر و اندك در امّتهاى مختلف طبيعى است كه رخ مى دهد چنانكه بيمارى درافراد سالم به ندرت رخ مى دهد و طبيعى است. امّا پيرامون شناخت اسلام.. به عنوان برنامه اى كامل و حيات بخش جهت سعادت انسان، بايد بدانيم كه اسلام رهبرانى نمونه و در مسئله رهبرى هم روشى منحصر به خود دارد، كه جهان بشرى نه از قبل آن را شناخته، و نه امروز بمانند آن آورده است: الف: رهبران اسلام جزء مردم و حقوق قانونى متساوى با آنان دارند، و لذا در زيارت جامعه كبيره خطاب به رهبران اسلامى چنين مى گوئيم كه: (نفوس شما جزء نفوس مردم، آثار شما در ميان آثار ديگران، و قبور شما نيز در ميان قبور مسلمين است) رهبران اسلام هيچ گونه خود پسندى، تكبّر و امتياز در لباس، خوراك، ازدواج، وسيله نقليه و ما اشبه ندارند، و حضرت محمد(ص) و حضرت على(ع) هردو هنگام حكومتشان بهترين مثال در اين موارد بوده اند. آرى، پيامبر(ص) تنها و بى ياور در مكه، همان پيامبر نيرومند مدينه بود، و على بن ابى طالب(ع) قدرتمند و فرمانرواى مسلمين در كوفه، همان على بن ابى طالب در مدينه بود، هر دو مردمى بودند كه تواضع و فروتنى داشتند، در ميان مردم و در دسترس همگان قرار داشتند، هيچكدام شان حاجب نداشتند، هيچكدام دربان نداشتند، هيچكدام در كاخ زندگى نمي كردند، مردم را به استثمار خويش در نمى آوردند، و هيچيك از اين دو رهبر بزرگ اسلام مغرور به مقام خود نبودند. هنگامى كه حدود هفت ميليون انسان مسلمان شده و به پيامبر بزرگ اسلام ايمان آوردند، و آن حضرت بر بيش از پنج كشور امروز دنيا (حجاز، يمن شمالى، يمن جنوبى و كشورهاى خليج) غلبه يافته و حكومت مى راند، با روزگارى كه در گوشه مكّه تنها بود و مشركين آزارش مى دادند، هيچگونه تفاوتى نداشت، او هميشه بنده خدا بود، و از غرور و خودنمائى دورى مى كرد. و على(ع) بزرگمردى كه در پايتخت كشورش كوفه بود، و فرمانروائى بزرگترين دولت آن روز جهان ـ يعنى بيش از پنجاه كشور امروز جهان ـ را به عهده داشت، همان على بن ابى طالب(ع) در مدينه بود، كه از حكومت بركنارش كردند و روزگارى چند مشغول كشاورزى بود، او در خودش تغيير و خودپسندى راه نمى داد و على در همه جا و در هر پست و مقامى على بود او بنده مطيع خدا بود. آرى، اگرانشاءالله به خواست خدا حكومت اسلامى هزار ميليونى تشكيل يابد، و اسلام زمام امور را بدست گيرد، رهبران اسلام چنين خواهند بود. رهبران اسلامى ديكتاتور نيستند، و استبداد، استثمار، برده كشى و گردنكشى بر ديگران در فرهنگشان راه ندارد، و خلاصه در دوران معاصر ما رؤساى دولتهاى اسلامى اگر مى خواهند رئيس واقعى اسلامى باشند بايد آزاد بوده، و به اسلام عمل نمايند، و سر سپرده آمريكا، شوروى، چين، انگلستان، فرانسه و غيره نباشند.