از هندوستان تا حريم يار - خاطرات از حج بین سال های 1200 تا 1300 هـ . ش. نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

خاطرات از حج بین سال های 1200 تا 1300 هـ . ش. - نسخه متنی

سید محسن امین، محمدحسین هیکل، محمد علی مقدادی، سید علی قاضی عسکر، رضا مختاری؛ ترجمه: جواد محدثی، سید حسن اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از هندوستان تا حريم يار

تأليف: محمد علي مقدادي

سيري در سفرنامه حج مرحوم صاحب عبقات الأنوار

علاّمه مير حامد حسين هندي

مقدمه

از گنجينه هاي بسيار ارزشمند و گرانبهاي شيعه، سفرنامه هاي دانشمندان و انديشه مندان است كه بحق بايد به عنوان ميراث فرهنگي شيعه از آنها ياد كرد.

اينان از دريچه خاصي به اصل مسافرت و مشاهده اماكن و آثار پرداخته و با اهداف بلند و مقدّسي از ناگفته ها و رازهاي پنهان پرده برداشته اند.

گر چه سير و سفر، كاري پسنديده و پرفايده است و در قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بدان سفارش شده و آدابش بيان گرديده است،1 ليكن پرداختن به زواياي پنهان تاريخ و افشاي جرايم مجرمان و خيانت پيشگان و يا معرفي يك حركت، عقيده، پويندگي، چگونگيِ تحوّل و فراز و نشيب آن در فلان مقطع از زمان، كاري است كه از سفرنامه نويسان شايسته و كارآمد برمي آيد. نويسنده خوب و دانشمند است كه مي تواند به خوبي از عهده چنين امري برآيد و توانمندانه حقايق را به نمايش بگذارد.

سفرنامه حضرت علاّمه مير حامد حسين هندي ـ ره ـ از اين گروه سفرنامه ها است كه به عربي نگاشته و نام «أسفار الانوار» بر آن نهاده است.

مير حامد حسين در «أسفارالأنوار» از سفري گزارش كرده كه در سال 1282 هجري قمري به همراهي برادرش، سيد اعجاز حسين هندي انجام داده است. آن دو، سفر خود را از وطنشان شهر لكهنو در هندوستان آغاز نموده، پس از رسيدن به شهر بمبئي، از راه دريا و بوسيله كشتي رهسپار جده مي شوند و پس از انجام عمره مفرده، مكه مكرمه را به قصد زيارت مدينه منوّره ترك مي كنند، سپس جهت انجام فريضه حج از مسجد شجره به احرام عمره تمتع مُحرم مي شوند. وي سرانجام سفرنامه را با گزارش سفر به عراق و زيارت عتبات عاليات به پايان مي رساند.

نسخه خطي اين سفرنامه داراي 387 صفحه به قطع جيبي است كه قسمتي از آن به خط مير حامد حسين بوده و تا كنون چاپ نشده و ظاهراً قسمت هايي از نسخه مخطوء مورد هجوم موريانه قرار گرفته است. فتوكپي اين كتاب از كتابخانه ناصريه شهر لكهنوي هندوستان تهيه و در اختيار مركز تحقيقات حج قم قرار گرفت. در جاي جاي اين سفرنامه پراكندگي مطالب، به حاشيه رفتن هاي فراوان، ملاقات دوستان و آشنايان و گزارش مفصل اين ملاقات ها و ... به چشم مي خورد و شايد همين نكات سبب شد تا بعضي از محققان و نويسندگان پس از ملاحظه و مطالعه سفرنامه، از كار كردن بر روي آن سرباز زنند.

در اينجا كوشش شده تا گزيده اي از مطالب جالب و جذاب و سودمند سفرنامه جهت استفاده همگان آماده گردد و در فصلنامه ميقات حج، درج شود.

سخني درباره علاّمه مير حامد حسين

سيد حامد حسين فرزند عالم بزرگ سيد محمد قلي موسوي نيشابوري لكهنوي هندي از متكلمان بزرگ اماميه، به سال 1246 هـ . ق. در شهر لكهنو ديده به جهان گشود.2 حال و هواي مذهبي خانواده، به همراه علاقه او به معنويت و مذهب، سبب شد تا مسيرش را در احياي كلمه اجداد طاهرينش ـ عليهم السلام ـ تنظيم نمايد. وجود با بركت پدري روحاني و نيك مردي فاضل و متقي و بزرگوار از تبار عالمان، موجب رشد و باليدن وي گشت. او علم كلام را نزد پدر خواند و فقه و اصول را از سيد العلما، سيد حسين فرزند سيد دلدار علي نقوي، معقول را از سيد مرتضي و ادب را از مفتي سيد محمد عباس آموخت.

مير حامد حسين مرد تحقيق و تتبّع بود. اطلاعات وسيع و گسترده اي در زمينه هاي مختلف داشت و از آشنايي كامل و درخور تحسين نسبت به احاديث و اخبار و فرهنگ اسلامي برخوردار بود.3

وي علاقه وافر به جمع آوري كتب و مصادر علمي و استفاده از مطالب آنها در راستاي اهداف مقدس خود داشته كه در جاي جايِ سفرنامه اش بخوبي مشهود است. به هر مكان و دياري كه مي رسد از كتابخانه و كتابفروشي آنجا سراغ مي گيرد و آنچنان در اين راه متحمل رنج و مشقت مي شود كه براي دستيابي به يك نسخه خطي موجود در كتابخانه يك عالم سنّي در رابغ،4 تن به نوكري او مي دهد.5 و شكوه عشق به تلاش علمي علاّمه مير حامد حسين آنگاه تبلور مي يابد كه در اثر كثرت نوشتن، دست راستش از حركت بازمي ماند و ناگزير در سال هاي آخر عمر با دست چپ مي نويسد.6

گويند كه وي در اثر كوشش زياد و خستگي و فرسودگي، درازكش مطالعه مي كرده و كتاب هاي سنگين را بطور عمودي بر روي سينه مي گذارده است; به همين خاطر سينه اش پينه بسته و چونان شانه باركشان تغيير شكل و رنگ مي دهد.7

او در شهر لكهنو كتابخانه بسيار بزرگ و نفيسي از خود به يادگار گذاشته كه حاوي سي هزار جلد كتاب خطي و چاپي است البته كتاب هاي پدرش و سيد ناصر حسين، فرزند وي نيز در اين كتابخانه موجود است.8

تأليفات

1 ـ اسفار الأنوار; (سفرنامه). تا كنون چاپ نشده است.

2 ـ عبقات الأنوار; (فارسي); در 13 جلد بزرگ، تنها يك جلد اين كتاب، حديث منزلت است كه داراي 973 صفحه مي باشد.

مرحوم مير حامد حسين، عبقات الأنوار را در درّ كتاب تحفه اثنا عشريه عبدالعزيز دهلوي، كه ظالمانه به نفي امامت حقّه حضرت اميرالمؤمنين ـ صلوات الله عليه ـ پرداخته، به نگارش درآورده و عالمانه به شبهات وي پاسخ گفته است.

3 ـ استقصاء الأفحام; (فارسي) در 10 جلد; در اثبات حضرت حجت ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ و درّ تحريف كتاب الله.

4 ـ الشريعة الغرّاء; در مسائل اجماعي فقه، از اوّل طهارت تا آخر ديات.

5 ـ الشعلة الجوّاله; جريان آتش سوزي كتب اسلامي بوسيله دشمنان و مهاجمان.

6 ـ شمع المجالس;(شعر)حاوي قصايدعربي و فارسي در رثاي حضرت امام حسين ـ ع ـ .

7 ـ شمع و دمع; (شعر) به سبك مثنوي.

8 ـ صفحة الماس في الإرتماس; (فقه).

9 ـ الطارف; (معمّا و لغز).

10 ـ العشرة الكاملة.

11 ـ الظلّ الممدود.

12 ـ افحام اهل المين في ردّ ازالة الغين; چند مجلّد.9

علاّمه بزرگوار تمامي نوشته هايش را با قلم و كاغذ ساخته شده به دست مسلمين و بوسيله خطّاطان مسلمان نگاشته و از دستگاه هاي چاپِ ساخت بيگانگان و دشمنان مسلمين دوري مي جسته است و اين حاكي از ورع و تقواي سياسيِ آن مرحوم است.10

سرانجام پس از سال ها تلاش پرثمر علمي، به هيجدهمين روز از ماه صفر سال 1306 هـ . ق. در شصت سالگي مزرع شاداب عمر اين عالم فرزانه و بزرگ، به خزان نشست و روح پاكش از مجمع زمينيان به مجلس اُنس ملكوتيان راه گشود و جسم مطهرش در حسينيه غفران مآب شهر لكهنو به خاك سپرده شد.11

روانش غريق رحمت حضرت حق باد.

اسفار الأنوار

آغاز سفر

علاّمه مير حامد حسين هندي ـ ره ـ عصر روز جمعه 22 جمادي الاُولي سال 1282 هـ . ق. شهر لكهنو را به همراهي برادرش سيد اعجاز حسين ترك نموده و با دليجان و كالسكه هاي پُستي به سوي بمبئي و بندرگاهِ آن شهر طي طريق مي كند تا از راه دريا راهي جدّه شود.12 وي با ارسال نامه، ارتباط خود با خانواده و دوستان را حفظ كرده و آنان نيز به وسيله نامه پاسخش را مي دهند.13

پس از رسيدن به شهر بمبئي در حسينيه اي كه جايگاه مسافران بوده، مسكن مي گزيند. البته آن محل جاي تميزي نبوده و بخاطر تعفّن و ازدحام جمعيت، به ايشان خوش نگذشته است.14 به هنگام اقامت در شهر بمبئي، نامه اي از حضرت سلطان العلما ـ ره ـ به زبان فارسي دريافت مي كند.15

در دو مرحله، سر به كتابفروشي هاي شهر بمبئي، كه در آن زمان رونق داشته، مي زند و از كتاب هاي چاپ شده آن ديار ديدن مي كند و از گراني كتاب نيز سخن به ميان مي آورد.16

حركت به سوي جدّه

امروز دوشنبه 27 شعبان سال 1282 هـ . ق. موافق با 25 ژانويه سال 1866 ميلادي است ...، يكي دو ساعت از ظهر گذشته است كه سوار كشتي دخاني17 شديم، اثاثيه و تمامي مايحتاج سفر را با قايقي منتقل كرديم. براي خود و برادرم (سيد اعجاز حسين) ـ دام ظله ـ در قسمت درجه سه كشتي جايي را انتخاب نموده، آن را فرش كرديم. كرايه هر نفر از بمبئي تا بندر جدّه يكصد روپيه شد.18 كشتي تا حدّي بزرگ و از لحاظ كيفيت، درجه بندي شده است; درجه چهار، كه عرشه مي باشد، پايين ترين درجه آن، از لحاظ كيفيت و قيمت است. جمعيت بسياري اين درجه را گزيده و كرايه كمتري (هشتاد روپيه) داده اند.

صبحگاه روز پنجم ماه مبارك رمضان، به بندر عدن رسيديم، كشتي نزديك شط لنگر انداخت; عدن ساحلي بسيار زيبا و با صفايي دارد. همراه بعضي از همسفران با قايق به ساحل آمديم و پياده به سوي شهر حركت كرديم. شهر عدن از ساحل فاصله زيادي دارد و هوايش گرم است.

به منظور فرستادن نامه به هندوستان، سري به اداره پست عدن زدم، پس از ارسال نامه، جهت ملاقات با سيد علوي بن عيد روس، از مشاهير عرفاي مذهب شافعيه، به خانه اش رفتم گفتند: بعد از ظهر وقت ملاقات دارد. چون انتظار كشيدن تا عصر برايم سخت بود و همسفران منتظرم بودند از ديدار وي منصرف شدم. از مردي كه در خانه سيد بود، آب آشاميدني طلبيدم، تبسّمي كرد و من دليلش را نفهميدم، بعد متوجه شدم كه ماه رمضان است و در مذهب آنان مسافر هم بايد روزه بگيرد!

به كشتي بازگشتم; فرداي آن روز، فردي به نام سيد علي از سوي سيد علوي به سراغم آمد و از انجام نشدن ملاقات پوزش خواست. او مي گفت: سيد علوي ماهانه 1200 روپيه از حاكمان فرنگ حقوق مي گيرد تا مردم آن سامان را به اطاعت از آنان بخواند و از اغتشاش و مخالفت بر ضد فرنگيان بازشان دارد! (ص173)

شب هنگام جلسه اُنسي در كشتي تشكيل شد، بعضي از همسفران روضه خواندند و ما گريه كرديم.

روز يكشنبه دهم رمضان كشتي به بندر حديده رسيد، استخاره كردم به حديده روم شايد كتابي براي خريد پيدا كنم، استخاره بد آمد. فردي بنام ميرزا وزير علي را جهت خريد كتاب فرستادم. او كتاب «العِبر» ذهبي را برايم خريد.

شب دوازدهم ماه رمضان، آنگاه كه كشتي بندر را ترك كرد، ناگهان امواجي عظيم و پر تلاطم خروشيدن آغاز كرد و اضطرابي غريب بر مسافران; بويژه عرشه نشينان چيره شد. از خواب پريدم، به دعا و ذكر و استغفار پرداختم تا دريا آرام گرفت، باز به خواب رفتم، صبح روز دوازدهم شنيدم كه مي گفتند: هنگام تلاطم دريا و اضطراب مردم، يكي از مسافران بنام مولوي محمد علي، مقداري از تربت پاك كربلاي حسيني را به دريا ريخت و دريا آرام گرفت!

در شب چهاردهم نيز باد به شدت مي وزيد، تكان هاي كشتي بسيار شديد بود تا جايي كه وحشت طوفانِ دريا، مسافران را سراسيمه كرد، به قرائت قرآن و ادعيه پرداختم تا شايد دريا به لطف خداوند آرام گيرد.

تا نيمه هاي شب خوابم نبرد، اواخر شب بود كه كشتي به محاذات كوه يَلَمْلَمْ رسيد و بسياري از زائران اهل سنت مُحرم شدند.

و رود به بندر جدّه

جمعه پانزدهم ماه مبارك رمضان به بندر جدّه رسيديم. مكاني در نزديكي گمرك بندر جدّه براي هر نفر در روز يك قروش كرايه كرديم (ص183).

انجام عمره مفرده قبل از حج

به قصد ورود به شهر مقدس مكه، به احرام عمره مفرده مُحرم شدم. سزاوار است هر فرد مستطيع قبل از آن كه به اعمال مخصوص (عمره تمتمع و حج تمتع) بپردازد، عمره مفرده اي بگزارد تا به نحوه طواف و سعي و ساير واجبات آشنا گردد و به هنگام انجام آنها، با مشكل مواجه نشود و اعمال واجب حجّ را با بصيرت و درك كامل، به پايان رساند، در اين صورت است كه وحشت از سختي اعمال حج و ترس و حيرت از نقص و كاستي در وظيفه ديني را از خود دور مي سازد.

كسي كه براي اولين با به اين ديار مي آيد، به دليل عدم آشنايي با اعمال، ممكن است به كار ناروايي دست يازد كه قابل جبران نباشد; ليكن با انجام عمره مفرده و تمرين در طواف و خبره شدن در اعمال و ديدن مشاعر شريفه، مشكلي سراغ وي نخواهد آمد.

در مسير مكه مكرمه به ناحيه حديبيبه رسيديم. هنگام مرور از ميقات حديبيه، نيّت احرام و تلبيه را بار ديگر تكرار كرديم; در حديبيه مسجدي ساخته اند بنام مسجد شُميسي. در آنجا دو علامت نصب شده كه آغاز حدود حرم در اين ناحيه را مي نماياند (ص192).

در راه اتراق نكرديم و تمامي شب را، بدون استراحت، طيّ مسير نموديم تا به مكه رسيديم. و رود به مكه مكرّمه

به تاريخ 22 ماه رمضان سال 1282 هـ . ق. به مكه رسيديم ... اعمال عمره مفرده را در شب يكشنبه بيست و چهارم رمضان المبارك انجام داديم; برادرم طواف اوّل را پياده انجام داد، ليكن بخاطر مريضي، طواف آخر (طواف نساء) را بوسيله شبري19 بجا آورد.

صاحب مكاني كه در مكه براي اقامت كرايه كرديم، 22 ريال از ما گرفت. از اين زياده خواهي و گراني تعجب كرديم!20

شكايت از مطوّفين

جاي بسي تأسف و نگراني است كه مطوّفين هيچگونه تلاش و كوششي در جهت آشنا نمودن حجاج به اعمال و مشاعر ندارند و نسبت به امور زائران كم التفات مي باشند، لذا بايد از اعتماد نمودن به مطوفين خودداري شود; گر چه در آغاز اعمال، زائر ناچار است در دام آنان گرفتار باشد! (ص194).

بعضي از دعاهاي ماه رمضان را، كه در كتاب زادالمعاد ذكر شده، در صبح روز 25 ماه رمضان قرائت كردم، حال گريه و تضرع در وجودم پيدا شد كه انتظارش را نداشتم; دانستم اين توفيق از بركت زيارت كعبه مشرفّه است. اميدوارم خداي بزرگ درب هاي سعادت و نيكي را به رويم بگشايد و تقرّب، خشوع، خضوع و تضرّع در پيشگاهش را بنماياند (ص194).

صبح هنگام به حرم مشرف شدم، طواف مستحبي انجام دادم و دعاهاي طواف را از حفظ خواندم (ص196).

نزديك باب السلام، گذرم به كتابفروشي افتاد، شرح موطّأ زرقاني و كتاب سراج المنير را، كه شرحي است بر كتاب جامع الصغير، در آنجا ديدم. اين كتاب ها بيشتر از انتشارات كشور مصر است. شايد اين دو كتاب را بخرم، ان شاء الله.

در روز 28 ماه رمضان، از حرم خارج شده بودم كه كتابفروشي ديگري نظرم را به خود جلب كرد، تفسير كبير فخر رازي را ـ در شش جلد بزرگ ـ در آنجا ديدم، چاپ مصر بود، از قيمتش پرسيدم، گفت: پنجاه و دو ريال!

كتاب تنبيه الغافلين، از تأليفات فقيه ابوليث سمرقندي، را نيز در آن كتابفروشي ديدم. كلمه اي از اين كتاب را، كه تبعيد اباذر به ربذه توسط عثمان بن عفان را روايت كرده است، اقتباس نمودم، چون نسخه اي كه نزد من بود غلط داشت.

بعد از ظهر همين روز سري به كتابخانه حرم زدم. كتاب عجالة الراكب را، كه درباره طبقات علماي مذهب مالكي نگاشته شده، خواستم. شرح حال تقي الدين صاحب كتاب طبقات الشافعية، كه بشدت مشتاق يافتنش بودم، و ترجمه سمهودي و ثعلبي و ابن عربي شارح سنن ترمذي و ... را اقتباس نمودم.

ملاقات با دو زائر ايراني

29 رمضان المبارك روز جمعه است، اين روز را اهل مكه روز عيد فطر گرفتند. بعضي از اهل سنت از ما مي پرسيدند: امروز روزه هستيد يا نه؟ و ما بر حسب مقتضاي حال به آنان پاسخ مي داديم!

در اين روز دو زائر ايراني به ملاقات ما آمدند:

1 ـ ملا حسين اصفهاني، وي مردي است با اخلاق نيكو، نور ايمان از سيمايش مي درخشيد. با ايشان پيرامون مسائلي چند گفتگو نمودم. پاسخ هاي نيك و جالبي كه دلالت بر فضل و خوش فهمي وي در امور دين و دنيا داشت، از او دريافتم (ص197).

2 ـ ملا محمد باقر شوشتري، وي از طلاب ايراني است و در حوزه درس شيخ مرتضي انصاري ـ طاب ثراه ـ شركت مي كرده است. نامبرده سال گذشته (1281 هـ . ق.) با پاي پياده به حج مشرف شده است، ليكن به خاطرتنگدستي نتوانسته است به وطنش مراجعت كند (ص198).

سوم شوال دوستم ميرزا محمد هادي، كتابي در تاريخ اَشراف مكه بنام «تنضيد العقود السنيّة بتهديد الدّولة الحَسَنية» برايم آورد، مطالبي از اين كتاب را انتخاب كردم، كتاب خوبي است، درباره شرح حال و تراجم بعضي از دانشمندان مثل صاحب كتاب نسخ المثال و ... نكاتي دارد.

زيارت قبرستان ابوطالب

پنجمين روز از ماه شوال مصادف است با روز پنجشنبه، به همراه بعضي از دوستان براي زيارت قبور بني هاشم21 كه در خارج از شهر مكه واقع است، رفتيم. ابتدا به زيارت قبر حضرت خديجه كبري ـ رضي الله عنها ـ كه در وسط اتاقي قرار دارد و بر روي آن ضريحي است، مشرف شديم. زنان گرداگرد ضريح حضرت خديجه ازدحام كرده بودند پس از زيارت و دعا و گريه با عجله از آنجا خارج شديم. سپس راهي زيارت قبر حضرت آمنه ـ رضي الله عنها ـ22 كه بسان قبر حضرت خديجه داراي ضريح و بارگاه مي باشد، شديم; اين حجره در مقابل حجره حضرت خديجه قرار دارد.

پس از زيارت قبر آمنه، به مسجدي رفتيم كه در آن قبر عبدمناف و عبدالمطلب و ابيطالب ـ رضي الله عنهم ـ قرار دارد، قبور را زيارت كرده، سوره فاتحة الكتاب قرائت نموديم.

مسجد مذكور را مرحوم ميرزا فصيح از سرمايه مرحوم مغفور سيد ناصر علي هندي بنا نموده است. ميرزا فصيح كسي است كه اين سه قبر را تعمير و احيا كرد. پيش از آن كسي به اين قبور بها نمي داد. و اهل سنت آن سه تن را مسلمان نمي دانند!23

اسامي دوستان و خويشان يادداشت نمودم تا به هنگام زيارت و دعا فراموشم نشوند.

امروز سه شنبه دهم ماه شوال است، به حرم مشرف شدم; دو طواف يكي به نيابت از مرحوم پدرم و ديگري را به نيابت از مادرم انجام دادم. پشت مقام حضرت ابراهيم به دعا در حق دوستان و نزديكان پرداختم.

نام هاي خويشان و وابستگان و دوستان را از پيش يادداشت كرده ام تا به هنگام دعا فراموششان نكنم (ص205)

در همين روز كتاب «العرائس» ثعلبي را كه در قصص انبيا نگاشته و چاپ مصر است، به دو ريال و «العقد الثمين في فضائل بلد الله الأمين» را هشت قروش خريدم. يكي از دوستان كتابي با نام «الإعلام بأعلام بلد الله الحرام»، كه كتابي است تاريخي، برايم آورد. مطالبي از آن را گزينش كردم.

شركت در نماز جماعت اهل سنت

پنجشنبه دوازدهم شوال جهت انجام طواف به نيابت از خواهر بزرگترم راهي مسجدالحرام شدم. با پايان يافتن طواف، ظهر فرا رسيد. در مسجدالحرام ماندم و در نماز جماعت ظهر شركت كردم (ص207).

ارتباط تنگاتنگ حضرت علاّمه با كتابخانه حرم و كتابفروشي هاي م كه حضرت علاّمه مير حامد حسين هندي ـ ره ـ در اين مسافرت از وقت خود حداكثر استفاده را برده است. وي بجز روزهاي تعطيل، همه روزه به كتابخانه حرم شريف رفته و بهره هاي فراوان از آن گنجينه گرانسنگ كسب كرده است (ص208).

ايشان پس از مطالعه كتاب ها، مطالب لازم را استنساخ مي كرد، بطوري سرگرم مي شود كه به سبب اشتغال زياد به مطالعه، سردرد شديدي بر او عارض مي گردد.

در طول اقامتش در مكه، به كتابفروشي ها مي رود و از كتب چاپي و خطي ديدن كرده، بعضي از آنها را خريداري مي كند.

ايشان بمناسبتي از حادثه هجوم سيل به مسجدالحرام و از بين رفتن تعداد زيادي از كتاب ها سخن بميان مي آورد.

به سوي مدينة الرسول ـ ص ـ

علاّمه مير حامد حسين ـ ره ـ در روز شنبه 29 شوال با شتري كه به 24 ريال كرايه كرده، همراه قافله اي از زائران، عازم مدينه منوّره مي شود; قافله پس از گذر از «وادي فاطمه»، صبحگاه روز دوشنبه، اول ماه ذيقعده به چاهي مي رسد بنام «بئر تفله» كه گفته شده پيامبر خدا ـ ص ـ با اصحاب خود در كنار اين چاه فرود مي آيند. اصحاب از شوري و ناگوارا بودن آب چاه، به حضرت شكايت مي كنند. پيامبر ـ ص ـ به كنار چاه آمده، آب دهان مبارك به چاه مي اندازند، آب شور چاه به آبي گوارا و شيرين مبدّل مي شود (ص217).

حضرت علاّمه ـ ره ـ در جاي جاي اسفار الأنوار از بد خُلقي و زشت سيرتي شترداران راه مكه ـ مدينه سخن مي گويد.

ايشان در بين راه دعاي اذن دخول مشاهد مقدّسه را از روي كتاب تحفة الزائر حفظ مي كند; همچنين تصميم مي گيرد زيارتنامه حضرت رسول ـ ص ـ و حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ را به ذهن بسپارد (ص222).

سرانجام پس از گذشت يازده روز از آغاز سفر، قافله به شهر مدينه منوّره وارد مي شود.

حكايت ادامه سفر

... در بركه آبي از بركه هاي مدينه، غسل نموده، لباس هايم را تطهير كردم. خداي متعال را ستايش نمودم كه توفيق پاكيزه شدن را آنگونه كه مي خواستم به من عنايت كرد. سپس عازم زيارت حرم مطهر نبوي ـ ص ـ شدم، قبر مقدس پيامبر را زيارت كردم و پس از آن قبر حضرت فاطمه زهرا ـ عليهاالسلام ـ را در حجره شريف و مباركش زيارت نمودم!24

هنگامي كه به زيارت مشغول بودم باراني شديد باريدن آغاز كرد. مقداري از آب روضه شريفه، كه به صحن مطهّر مي ريخت، به قصد شفا نوشيدم و صورتم را شستشو دادم (ص231).

پس از زيارت، به كتابخانه حرم شريف نبوي رفتم و نظري به فهرست كتابخانه انداختم. شب هنگام بار ديگر براي زيارت به سوي حرم مطهر شتافتم. به نيابت از دوستان و خويشان، زيارتنامه خواندم; در اثناي زيارت قبر حضرت زهرا ـ س ـ حال گريه و زاري عجيبي بر من عارض شده بود كه ناگاه مردكي از مخالفان، از زيارت منعم نمود و گريه ام را قطع كرد; از نامبالاتي اهل عدوان به شدّت افسرده شدم.

آزار خادمان بيش از خدمتشان است. آنان دشمني خود را با دوستان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ پيوسته ابراز مي كنند و همواره در پي آنند كه از زائران مقداري پول به جيب زنند، زيرا غرق در حرص و طمع دنيا مي باشند!

زيارت بقيع

امروز پنجشنبه يازدهم ذيقعدة الحرام است. قبل از ظهر به قصد زيارت قبور ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ به بقيع مشرّف شدم. قبور ائمه داراي روضه و حرم است، همچنين قبر عقيل قبه و بارگاهي مستقل دارد و در كنار آن قبر عبدالله بن جعفر واقع است. قبر ابراهيم فرزند رسول خدا ـ ص ـ نيز برخوردار از قبّه و بارگاه مستقل است.

ساختماني است در بقيع، گفته مي شود بيت الأحزان است كه درب آن را بسته اند. قبر حليمه سعديه، دايه رسول خدا و قبرهاي عاتكه و صفيه عمه هاي پيامبر هر يك بارگاهي مستقل دارند.

تمامي قبور را زيارت كردم. درب حرم چهار امام ـ عليهم السلام ـ بسته بود; در كنار درب مطهر نشستم و پس از گريه و دعا و استغفار، دعاي «يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ المَكارِهْ ...»25 را قرائت كردم.

به گنبد و بارگاه حرم ائمه بقيع نظر مي كردم، ديدم كه اسامي امامان مدفون در بقيع را بالاي درب ورودي حرم ننوشته اند! و تنها به اين جمله بسنده كرده اند: «روضة عباس، عمّ الرسول ـ صلي الله عليه و آله ـ و أهل البيت» از بي مهري و تعصب آنان نسبت به ائمه هدي كه فرزندان راستين پيامبرند، تعجب كردم و در حيرت فرو رفتم (ص235)، و سپس به خانه بازگشتم. و روديّه براي زيارت!

دو ساعت از ظهر گذشته بود كه يكي از آشنايان خبر آورد درب حرم ائمه بقيع را باركرده اند، بار ديگر به سوي بقيع روانه شدم. خدّام حرم! از هر زائر 5 قروش مي گرفتند و راه مي دادند. پول را دادم و وارد شدم;26 ضريح بزرگي ديدم كه قبر عباس در آن بود و قبه اي بالاي آن قرار داشت; كنار قبر عباس قبه ديگري ديدم كه قبر چهار امام معصوم; يعني حسن بن علي، علي بن الحسين، محمد بن علي الباقر و جعفر بن محمد الصادق ـ عليهم السلام ـ را در آغوش خود داشت، ضريح مقدس را با حضور قلب زيارت كردم و زيارتنامه را از حفظ خواندم ... به لطف خداي تعالي حال گريه و تضرع يار شد، خدا را بر اين لطف شكر گزاردم، به ذهنم آمد تا از خداي بزرگ بخواهم مرا در اين حال خوش بميراند ... .

آقاي ملا محمد باقر شوشتري شاگرد مرحوم شيخ انصاري ـ طاب ثراه ـ را ديدم كه با صداي بلند زيارت جامعه كبيره را مي خواند; من نيز پس از فراغ از نماز زيارت، زيارت جامعه كبيره را خواندم (ص237).

حرم ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ از هر گونه زيورآلات و تزيينات ساختماني تهي است و همين مطلب باعث مي شود حال خضوع و خشوع و توجه بهتري به انسان دست دهد; شدت تعصب و دشمني با اهلبيت ـ عليهم السلام ـ از در و ديوار اين حرم مطهر پيداست.

صبحگاه دوازدهمين روز از ماه ذي قعده، به زيارت حرم مطهر رسول خدا ـ ص ـ مشرف شدم; پس از آن، قبر مطهر حضرت زهرا ـ عليهاالسلام ـ را زيارت كردم. هنگامي كه صورتم را به ضريح چسبانيده، مشغول راز و نياز بودم، خادم لئيم و پستي از من تقاضاي پول كرد، چيزي داخل جيبم نيافتم تا به او بدهم، او مرا از ضريح مطهر دور ساخت و نگذاشت كنار ضريح بمانم ... (ص239).

كتابخانه مدينه منوّره

كتابخانه مدينه منوره بمراتب از كتابخانه مكه بهتر و زيباتر است، اين كتابخانه داراي فضاي وسيع، فرش هاي نفيس و محيط پاكيزه اي است و حاوي كتاب هاي فراواني است در زمينه هاي مختلف; كتاب هاي كمياب، گرانسنگ و پر منفعتي در اين كتابخانه يافت مي شود متولّيان كتابخانه مدينه، خوش برخورد و داراي اخلاق خوب و پسنديده هستند، تنگ نظر نبوده، با ملاطفت رفتار مي كنند، بعكس متوليان كتابخانه مسجدالحرام!

زيارت بعضي از اماكن و آثار مدينه

روز يكشنبه 14 ذيقعدة الحرام به مسجد قُبا رفتم و در آن مكان نماز گزاردم، مسجد عظيمي است ... مقامي نزديك مسجد است كه بالاي آن چنين نوشته اند: «مقامُ نزول آية: لَمَسجدٌ أُسّس علي التقوي من اوّل يوم أحقّ أن تقوم فيه ...»

سپس به خانه حضرت علي بن ابيطالب ـ ع ـ مشرف شدم، محل عبادت حضرت را در خانه اش زيارت كردم و در آن مكان نماز گزاردم، جايگاهي در خانه حضرت قرار دارد كه گويند حضرت زهرا ـ س ـ در آن جا با آسياب دستي آرد تهيه مي كرد. محل عبادت حضرت زهرا ـ س ـ را نيز زيارت نمودم و در آن مكان نماز گزاردم. همچنين در غرفه ام ابراهيم نماز خواندم (ص243).

خانه امام صادق ـ ع ـ را زيارت كردم. در مقابل خانه حضرت بركه اي بزرگ مملوّ از آب بود. چاه أريس را نيز ديدم. گويند اين چاه همان چاهي است كه انگشتر رسول خدا از دست عثمان در آن افتاد. داخل منطقه عوالي شدم، عوالي داراي حصار و درختان ميوه از قبيل درخت انگور و انار و خرما و غير آن مي باشد.

بعضي از مردم مي پندارند كه عوالي همان فدك است و اين اشتباه است زيرا فدك به مسافت دو منزل از مدينه فاصله دارد.

روز سه شنبه 16 ذيقعدة الحرام به حرم مطهر پيامبر ـ ص ـ مشرف شدم. خادمان را ديدم با جاروهايي كه از برگ هاي بلند خرما تهيه شده بود، داخل ضريح پيامبر ـ ص ـ شدند و ضريح مقدس را جارو كردند سپس جاروهاي تبرك شده را بين مردم تقسيم كردند.

نزديك مغرب است، يك نفر از سادات مدينه كه بحريني الأصل است به ملاقات من آمد. نامش حسن بن عبدالله بحراني است، او شيعه اي مؤمن و از اهل علم است، كه همراه با ديگر سادات مدينه در خارج از قلعه شهر زندگي مي كند. او به من گفت: از كتاب هاي فقهي شرح لمعه، شرايع و مناسك حج مرحوم شيخ محمد حسن نجفي، صاحب جواهر را در اختيار دارم (ص247).

پيشتر در هندوستان شنيده بودم كه فدك را به سادات مدينه پس داده اند، از اين رو از وي پرسيدم: آيا فدك را به شما واگذار كرده اند؟

گفت: خير. فدك همچنان در دست حكومت است و دولت آن را در تصرف خود دارد!

... قبر اسماعيل فرزند امام جعفر صادق ـ ع ـ را زيارت كردم. قبّه اي بزرگ دارد. در سمت شرقي مقبره، خانه آن حضرت قرار دارد. گفته مي شود: اين خانه همان خانه امام زين العابدين ـ ع ـ است. بسيار مسرور و شادمان شدم; چون پيش از آن تفحص نموده، خانه حضرت را پيدا نكرده بودم; خانه امام سجاد ـ ع ـ را زيارت كردم و دعا خواندم ... (ص261). و داع با مدينه و حركت به سوي مكّه براي انجام اعمال حج

با نزديك شدن زمان خروج از شهر مدينه، اضطرابي دهشتناك سراسر وجودم را احاطه نموده است، مي ترسم از اين اماكن مقدس كوچ كنم در حالي كه حق زيارت و دعا و استغفار را ادا نكرده باشم. واي بر حال من، چنانچه خداوند منّان به لطف و محبتش كمكم نكند. دلهره از اعمال حج و سختي مناسك، بر قلبم سنگيني مي كند; بويژه ناتواني و مريضي ام. از خدا مي خواهم بديده لطف بر من بنگرد تا اعمال سخت و مشقت بار حج را بخوبي انجام دهم (ص251).

صبح روز شنبه 20 ذيقعدة الحرام زيارت وداع حضرت رسول ـ ص ـ را زمزمه كردم، سپس به قبرستان بقيع رفتم و زيارت وداع ائمه بقيع ـ ع ـ را نيز خواندم.

بعد از ظهر همين روز مدينه منوره را به سوي مكه مشرفه ترك كردم.

مسجد شجره در سال 1282 هـ . ق.

مسجد شجره مسجدي بسيار با اهميت و يكي از مواقيت است، سقف ندارد و تنها از سه جهت ديوار دارد. جاي تعجب است، مسجدي كه ميقات اهل سنت نيز هست، چرا بايد چنين وضعي داشته باشد؟!

خدا را سپاس مي گويم كه توسط يك مرد آشنا توانستم مسجد شجره را پيدا كنم و از آن جا مُحرم شوم.

مطلب شگفت آور اين كه مشاهده كردم گروهي از اهل سنت از مدينه محرم شدند و گروهي بدون احرام از ميقات «مسجد شجره» گذشتند تا در رابغ محرم شوند!

جمّالان و شترداران ـ خذلهم الله ـ شتران را كنار مسجد شجره نگه نمي دارند راه خود را همچنان طي مي كنند. پس از محرم شدن با پاي برهنه راه افتادم و به گمان اين كه شتردار از مسجد شجره دور شده، با شتاب و عجله حركت كردم تا به او برسم اما معلوم شد كه وي هنوز پشت سر است و توقف نمودم ...

سزاوار است شخص مسافر نه به رفيق و همسفر دل ببندد و نه به مال و امكانات; زيرا چه بسا حادثه اي پيش آيد كه از هيچيك كاري ساخته نباشد. ياور و حامي واقعي تنها خداوند متعال است و بس. با توكّل به اوست كه تمام گره ها و مشكلات انسان حلّ مي شود وگرفتاري ها مرتفع مي گردد.

روز شنبه 29 ذيقعدة الحرام به هنگام مغرب، در حال طي طريق بوديم كه هلال ماه ذيحجة الحرام را ديديم و خدا را ستايش نموديم كه اختلافي وجود نخواهد داشت.

با ياري و تأييدات خدا، صبحگاه روز پنجشنبه سوم ذيحجة الحرام سال 1282 به مكه مشرفه رسيديم (ص274).

حركت به سوي مشاعر مقدّس

بين ما و اهل سنت يك روز اختلاف است، متأسفانه نمي توانيم در روز ترويه محرم شويم; چرا كه عامّه (اهل سنت) روز هفتم ذيحجه را هشتم اعلام كردند و از مكه خارج شدند. لذا براي ما ممكن نشد در مكّه بمانيم، ما هم پس از خواندن نماز عشا محرم شده، به طرف منا كوچ نموديم. اوائل شب به منا رسيديم; بعضي از حاجيان ايراني كه با ما همراه بودند در منا ماندند و ما به راه خود ادامه داديم; پيش از طلوع آفتاب به سرزمين عرفات رسيديم و در آنجا نماز صبح را خوانديم (ص276).

سه شنبه هشتم ذي الحجة الحرام است ... در آخرين لحظات امروز. اهل سنت عرفات را ترك كردند (زيرا اين روز را نهم ذيحجه تلقي نمودند) ليكن حجاج ايراني و هندي و تمام پيروان مذهب اماميه در منا ماندند.

ظهر روز چهارشنبه نيت وقوف در عرفات كرديم و تا غروب آفتاب در آنجا مانديم و پس از غروب آفتاب از عرفات خارج شده، راهي مشعرالحرام شديم. اوائل شب به مشعرالحرام رسيديم و نماز مغرب و عشا را در آن جا گزارديم.

هنگام طلوع فجر، نيت وقوف در مشعرالحرام كرده، پس از طلوع آفتاب از مشعرالحرام خارج شديم (277).

نيمروز پنجشنبه به سرزمين منا رسيده، خيمه را نزديك مسجد خيف برپا نموديم، سپس براي رمي جمره عقبه حركت نموديم. يكي از آشنايان، پس از رمي جمره عقبه به نيابت از من قرباني نمود.

پس از صرف نهار سر را تراشيده، از احرام خارج شديم، آنگاه براي انجام بقيه اعمال حج، الاغي كرايه كرده به سوي مكه رهسپار شديم ... اعمال را تمام كرديم، نزديك غروب آفتاب به منا بازگشتيم.

روز يازدهم ذي حجه در منا مانديم، شب دوازدهم را هم در آنجا بيتوته كرديم، بعد از ظهر روز دوازدهم از منا خارج شديم.

روز يكشنبه دوازدهم ذيحجه است، دو ساعت به وقت مغرب باقي مانده كه وارد شهر مكه شديم.

مشكل لاشه هاي قرباني در منا

در اثر كثرت قرباني در سرزمين منا و ازدحام جمعيت و تنگ بودن مكان، بوي مشمئز كننده لاشه هاي حيوانات ذبح شده، هواي منا را به شدت آلوده كرده است. با اين كه دولت تبليغ و تأكيد مي كرد كه در نظافت قربانگاه كوشا است و قرباني ها را از منا خارج مي كند و دستور داده بود حاجيان قرباني خود را بالاي كوه ذبح كنند، ليكن در عين حال از بوي بد و ناراحت كننده آن، بسيار اذيت شدم و پس از بازگشت به مكه در بستر مريضي افتادم.

تعداد ديگري از حجاج نيز مريض شدند (ص279).

حركت به سوي جدّه

عصر روز جمعه 25 ذيحجه از مكه خارج شديم و ديگر بار گرفتار جمّالان و شترداران گشتيم. روز يكشنبه 27 ذيحجه وارد جدّه شديم و خود را براي سفر به سوي عراق از راه بندر عباس و بندر بوشهر و بصره آماده نموديم.

پايان سفرنامه

حضرت علاّمه مير حامد حسين هندي ـ ره ـ پس از آن كه مسائل و مشكلات سفر و نيز وضعيت اهالي بندرها و شهرهاي موجود در مسير دريايي بين جده و بصره را حكايت مي كند، به كشور عراق مي رسد و كاظمين و سامرا و كربلا و نجف اشرف را زيارت مي كند، با دوستان خود ديدار نموده، كارهاي فرهنگي علمي خود را پي مي گيرد و سرانجام سفرنامه اش را در شهر كربلا به تاريخ ششم ماه رجب سال 1283 هجري قمري به پايان مي رساند.


1 ـ بنگريد به: حج : 46; روم : 9و42; فاطر : 44; غافر : 21و82; محمد : 10; آل عمران : 137; انعام : 11; نحل : 36; نمل : 69; عنكبوت : 20; سبأ : 18; توبه : 42 و نيز بنگريد به: كنز العمال، ج6، ص701 الي741، ح17468 تا 17649; ميزان الحكمه، ج4، ص467 الي477

2 ـ علامه شيخ آقا بزرگ تهراني، نقباء البشر في القرن الرابع عشر، ج1، ص347

3 ـ همان.

4 ـ رابغ يكي از شهرهاي ساحلي عربستان است كه بين جده و مدينه منوره واقع شده.

5 ـ مقدمه كتاب عبقات الأنوار (حديث منزلت)، ص4

6 ـ همان.

7 ـ بنا به نقل بعضي از نوادگان ايشان.

8 ـ محمد رضا حكيمي، ميرحامد حسين، ص136

9 ـ اعيان الشيعه، قطع رحلي، چاپ بيروت، ج4، ص381

10 ـ نقباءالبشر، ج1، ص349

11 ـ اعيان الشيعه، قطع رحلي، چاپ بيروت، ج4، ص381

12 ـ اسفارالأنوار، ص2 تا 37

13 ـ همان، ص73

14 ـ همان، ص102

15 ـ همان، ص109و110

16 ـ همان، ص131، 132و133

17 ـ در آن زمان كشتي بخار داراي موتور بوده و مسافرت با آن مطمئن تر و سريعتر از كشتي هاي بادباني صورت مي گرفته است. همچنين در آن روزگار بهترين وسيله مسافرتي دريا به شمار مي رفت.

18 ـ روپيه واحد پول هندوستان است.

19 ـ شبري همان تخت روان چوبي است كه توسط چند نفر حمل مي شود و زائر مريض و يا معلول را با آن طواف مي دهند.

20 ـ بحمدالله حجاج جمهوري اسلامي ايران به همت مسؤولين حج با اين گونه مشكل ها و نابساماني ها مواجه نيستند، ليكن اين مشكلات كماكان در ارتباط با زائران كشورهايي از قبيل هندوستان و پاكستان و ... وجود دارد.

21 ـ اين قبرستان همان قبرستان حجون و مقبرة المعلاّة يا جنّة المعلاّة معروف است كه در آن زمان خارج از شهر مكه قرار داشت.

22 ـ بر اساس نظر صحيح، قبر حضرت آمنه ـ سلام الله عليها ـ مادر گرامي رسول الله ـ ص ـ در منطقه ابواء مي باشد.

23 ـ مسجد مذكور در زمان حاكميت وهابيون و آل سعود تخريب شده است.

24 ـ ظاهراً مقصود ايشان همان قبر موجود در وسط خانه حضرت علي ـ ع ـ مي باشد كه بعضي از علماي شيعه معتقدند قبر حضرت زهرا ـ س ـ همان است.

25 ـ بنگريد به: كليات مفاتيح الجنان تأليف مرحوم محدث قمي، ص239 با ترجمه فارسي.

26 ـ لازم به ذكر است كه در آن زمان هر كسي براي زيارت ائمه بقيع مشرف مي شد بايستي پولي بابت ورود به حرم به خادمان مي پرداخت.

/ 12