صادق پارسا از نگاه امام علي (ع) حکومت اسلامي بر معيارهايي استوار است، آن چه در اين نوشتار آمده است به برخي از اين ويژگيها اشاره دارد.
1- حکومت بر مردم امانت است نه طعمه دلپذير
«و إنّ عملک ليسلک بطعمة ولکنّه في عنقک امانة»[1] حضرت على (ع) در اين نامه خطاب به اشعث بن قيس گوشزد ميکند که حکومت، يک شکار و لقمة چرب و نرمي نيست که به چنگت افتاده باشد، بلکه امانتي است پر مسؤوليت که بر گردنت افتاده است؛ و تا زماني که آن را به شايستگي ايفا نکني درگير و مديونخواهي بود، مديون تمام کساني که به نوعي به حکومت تو وابستهاند. مافوق تو نيز از تو رعايت و نگهباني حقوق مردم را ميخواهد. تو حق نداري که به استبداد و دلخواه در ميان مردم رفتار کني.[2] امام در نهجالبلاغه پيوسته کارگزاران نظام را امينان و خزانهداران مردم معرفي کرده است.[3] در فرمان به مالک اشتر آمده است که: « … ولا تکونن عليهم سبعاً ضارياً تغتنم اکلهم … »[4]، يعني: همچون درندهاي مباش که خوردن و دريدن مردم را مغتنم شماري. در خطبه معروف شقشقيه پس ازآن که ميفرمايد پروردگار ازعالمان پيمان گرفته است که سيري ستمکاران و گرسنگي و محروميت ستمديدگان را تحمل نکنند، آمده است که: « … ولألفيتم دنياکم هذه عندي اهون من عفطة عنز … »[5] يعني: «ميدانيد که اين دنياي شما نزد من بيارزشتر ازآب بيني بز ماده است.» امام علي در عهدنامه مالک مينويسد: اي مالک، سپس در به کارگيري کارگزارانت دقت کن، و با توجه به آزمايشي که از آنان به عمل ميآوري و شناختي که پيدا ميکني آنها را به کار گير، و به ميل خود و چشم بسته و دلبخواه به آنان مسؤوليت مسپار؛ زيرا که اين روش از شعب و شاخههاي ستم و خيانت است، و سعي کن کساني را که پس از آزمايش انتخاب ميکني از افراد باتجربه و باحيا و از خانوادههاي پاک و شايسته و باسابقه در اسلام باشند؛ زيرا اين گونه افراد داراي اخلاقي شايستهتر، خانوادهاي پاکتر، کمطمعتر و در سنجش عواقب کارها بيناتر هستند.» و يا در جريان حرکت به سمت بصره براي مواجهه با فتنهگران جمل در پاسخ عبدا …بن عباس ميفرمايد که اگر برپايي حقّي و يا زايلسازي باطلي در کار نبود به خدا قسم اين پاره کفش بدون ارزش، از زمامداري بر شما نزد من محبوبتر و باارزشتر بود.[6] قرآن نيز حاکم و سرپرست جامعه را به عنوان «امين» و «نگهبان» اجتماع ميشناسد در سوره نساء آمده است: «انّالله يأمرکم ان تؤدّواالامانات الي اهلها و اذا حکمتم بين النّاس ان تحکموا بالعدل … »[7] يعني: خداوند فرمانتان ميدهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانيد و هنگامي که ميان مردم حکم ميکنيد به عدالت حکم کنيد. در تفسير مجمعالبيان ذيل اين آيه آمده است که: «يکي از معاني امانت آن است که حکمرانان، حقّ مطلب را به نسبت به حقوق مردم، ايفا نمايند؛ يعني مخاطبان آيه مذکور، حاکمان هستند … در آيه «واذا بتلي ابراهيم ربّه بکلماتٍ … قال لاينال عهدي الظالمين»[8] امامت به … معناي عهد و امانت الهي آمده است. در روايات اسلامي نيز حاکمان نگهبانان و امانتداران امّت معرفي شدهاند: کلّکم راع و کلّکم مسئول، فالامام راع و هو مسئول … »[9] يعني: هر کدام از شما نگهبانان و مسئوليد، امام و پيشواي جامعه نگهبان و مسؤول مردم است. روايات مشابه ديگري از جمله در صحيح مسلم، ج 3 آمده است که از ذکر آنها صرفنظر ميکنيم.