11- سامان‏دهي به امور کلان مملکت، توجيهي براي ناديده‏گرفتن موارد خرد نيست - اصول کلی سیاسی در حکومت علوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول کلی سیاسی در حکومت علوی - نسخه متنی

صادق پارسا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

11- سامان‏دهي به امور کلان مملکت، توجيهي براي ناديده‏گرفتن موارد خرد نيست

« … فانّک لاتعذر بتضيعک التّافه لا حکامک الکثير المهمّ»[65] يعني: اي مالک، فروگذاردن و ضايع‏کردن کار کوچک و خرد به خاطر انجام‏دادن و استوارکردن کارزياد و مهم، … عذر قابل قبولي برايت نخواهد بود.

گمان نمي‏کنم کسي بهتر از حضرت (ع) توانسته باشد معضل تضاد بين کارهاي کلان و خرد و يا تضاد بين فرد و جامعه را (چه در عمل و چه در نظر) حل کند. فراوانند سياست‏مداراني که کارها ووظايف روزمره و خرد خود را رها مي‏کنند و يا بخش‏هاي جزئي و فرديرا ناديده مي‏گيرند؛ و هنگامي که مورد سؤال قرار مي‏گيرند توجيه‏شان آن است که ما درگير کارها و مشکلات کلان و عمدة مردم و جامعه هستيم. ما طرح‏هاي درازمدت دردست اقدام داريم.

هنگامي که سخن از انسان است چنين است که يک برابر است با همه و همه برابر است با يکي. اتّفاقاً فراز مذکور نيز دربارة طبقة محروم جامعه است. براي آن که سخن ما در اين باب به درازا نکشد تنها به ذکر ترجمه عبارت؛ بسنده مي‏کنيم:

«به خدا قسم معاويه از من زيرک‏تر و باهوش‏تر (و يا به اصطلاح سياست‏مدارتر) نيست، امّا او نيرنگ مي‏کند و مرتکب گناه مي‏شود؛ و اگر نيرنگ ناپسند و ناشايست نبود من زيرک‏ترين (و به قول شما سياست‏مدارترين) مردم مي‏بودم»

«مالکا خدا را درنظر بگير، خدا را درنظر بگير در مورد طبقه زيردست، از آن‏ها که راه چاره ندارند، يعني مستمندان، و نيازمندان و تهي‏دستان و ازکارافتادگان، در اين ميان هم کساني هستند که سدت سؤال ندارند و هم افرادي که بايد به آن‏ها بدون درخواست، بخشش شود، بنابراين، به آن چه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده عمل کن! قسمتي از بيت‏المال و قسمتي هم از محصولات زمين‏هايي که به غنيمت گرفته شده است. هيچ فرقي ميان آن فقرا و مستمندان وجود ندارد، خواه در دوردست زندگي کنند و خواه در اماکن نزديک. و بدان که مراعات حق همه آن‏ها از تو خواسته شده است، هرگز خودکامگي و مستي مقام و ثروت تو را از آنان غافل نسازد، زيرا تو کارهاي با اهميت و فراواني را که انجام مي‏دهي نمي‏تواني براي خود، عذر ضايع‏کردن حق حقير نماي آنان تلقّي کني. پس هرگز توجه و اهتمامت را از آنان مگير، و روي خود را از روي فقير آنان برمگردان. و اور کساني از آن فقرا و بينوايان را که خبر آنان به تو نمي‏رسد و چشم‏هاي مردم متکبّر از ديدن آنان کراهت دارد و مردم تحقيرشان مي‏کنند، تحت نظر بگير. براي رسيدگي به وضع آنان، اشخاصي مورد اطمينان را بگمار که از خدا بترسند و اهل تواضع باشند، تا امورشان را به تو گزارش دهند. آن گاه در حقّ آنان چنان عمل کن که روز ديدار با خدا در پيشگاه او سربلند و نسبت به کوتاهي‏هاي پيش‏آمده معذور باشي؛ زيرا از ميان همة مردم جامعه، اين گروه به انصاف شايسته‏تر از ديگرانند، و بايد در اداي حق تمام افراد در پيشگاه خداوند عذر و دليل داشته باشي؛ نسبت به ايتام و کهنسالاني که گذر عمر قامت آنان را خم کرده، و چاره‏ساز کار خويش نيستند و خود را هم در معرض سؤال قرار نمي‏‎دهند، تعهّد جدّي داشته باش. (البته) اين تلاش و کوشش براي زمام‏داران سنگين است (ولي تو مي‏داني) که تحمّل همة اقسام حق سخت است و گاهي خداوند متعال تحمّل سختي‏هاي عمل به حق را سبک مي‏نمايد بر بعضي از مردم که حسن عاقبت مي‏جويند و نفس خود را به شکيبايي وادار مي‏کنند، و به صدق وعده خداوندي دربارة خود اطمينان دارند.»[66]

/ 12