«ردوا الحجر من حيث جاء فإن الشر لايدفعه الاّ الشّرّ»[59] يعني: سنگ را از همان جا که آمده بازگردانيد؛ چرا که شر و بدي را جز با بدي نميتوان دفع کرد. عقل حکم ميکند که دفاع يک حق مسلّم و بيچون و چرا باشد. هر موجود زندهاي حق دارد از حيات خود و لوازم حياتش دفاع کند. عوامل مزاحم حيات بشر گاهي از سوي طبيعت و طبيعي است، ولي گاهي نيز از سوي انسانهاي ديگر مورد مزاحمت قرار ميگيرد. اينجاست که به اهميت و ضرورت دفاع پي ميبريم چرا که دفاع براي جلوگيري از شر انسانهايي است که اساسيترين حقوق انسان را مورد مخاطره قرار ميدهند. آيات قرآني عموماً اين اصل را روا دانسته و در مواردي بدان دستور داده است:[60] بنابراين، اصل مقابله به مثل در همه جا صادق است. اگر نسبت به نقص عضو بود به همان اندازه و کيفيت، و اگر نسبت به نفس بود که حکم قصاص پيشنهاد شده است. اين اصل نه تنها نسبت به دشمنان و مخالفان بلکه در حق دوستان نيز ساري و جاري است.
تبصره: عفو و احسان
«ولا تستوي الحسنه و لاالسّيئّه ادفع بالتّي هي احسن … »[61] يعني: البته که نيکي و بدي برابر نيستند امّا اي رسول ما، بدي را با نيکي پاسخ ده. تا اين جا سخن از مقابله به مثل بود ليکن اسلام دين عفو و احسان و رحمت و رأفت است؛ چرا که پيامبرش «رحمه للعالمين»[62] است. تا آن جا که امکان دارد و به صلاح است براي عدم تحقّق عمل به مثل، توصيههاي لازم شده است. در قرآن آمده است: «و جزاء سيئه مثلها فمن عفا واصلح فاجره عليالله»[63] يعني: سزا و کيفر کار بد، کاري است مشابه آن، امّا اگر کسي ببخشد و اصلاح نمايد پاداش و اجر او بر عهدة خدا خواهد بود. و يا در آيه ديگري خداي متعال به عدل و احسان فرمان ميدهد.[64] براساس روايات، عفو و بخشش اسلامي شرايطي دارد: الف - در مسائل فردي و شخصي باشد و حقّ عمومي را تضييع نسازد. ب - از موضع قدرت و بزرگواري باشد، نه ترس و ضعف. ج ـ اثر مفيد و مثبت و اصلاحي داشته باشد، نه بدآموزي و جريسازي شخص مجرم.