ج: نفي سازش و باجدهي به مخالفان براي تثبيت موقعيت حکومت
«هنگامي که طلحه و زبير به آن حضرت گفتند که با تو بيعت ميکنيم به اين شرط که در حکومت شريک باشيم فرمود: نه.»[16]
د: استوارنساختن ارکان حکومت بر خونهاي ناحق
در عهدنامه مالک آمده است: «از خونريزي حرام شديداً بپرهيز، چرا که هيچ چيزي همچون ريختن خون ناحق، آدمي را به کيفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند و نعمت را زايل نکند و رشته عمر را قطع نکند … پس حکومت خود را با ريختن خوني به حرام تقويت منما … »[17] «قتل نفس بيش از گناهان ديگر موجب زوال نعمتهاست، بنابراين زمامدار اسلامي و يا غيراسلامي با خونريزي به ناحق نه تنها به هدف شوم تقويت سلطهاش نميرسد، بلکه پايههاي حکومتش را سست و متزلزل ميسازد.»[18]
هـ. - عدم استفاده از دو عامل تهديد و تطميع
« … و إن العامّه لم تبا يعني لسلطان غالب و لابعرض حاضر … »[19]، يعني: مردم با من بيعت کردند نه به خاطر قدرت قاهرهام و نه از براي مال و کالاي آمادهام. از نظر علي (ع) حکومت فربت و تطميع و حکومت کودتا محکوم و مردود است. در نهجالبلاغه نقش عنصر 4 مردم در برپايي حکومت، تعيينکننده قلمداد شده است.
و: وفاداري به پيمانها حتّي با دشمنان
در عهدنامه مالک آمده است: «هرگاه با دشمنت پيماني بستي و در ذمّة خود او را امان دادي، به عهد خويش وفا کن و آن چه را بر ذمّهداري ادا نما. و خود را چون سپري در برابر پيمانت قرار ده.[20] سياستبازان حرفهاي و حتّي غيرحرفهاي معتقدند که در شرايط سخت و بحراني و در شرايط لازم، بايد قولها و وعدههايي داد، لکن در شرايط بهتر که به خواستههايمان رسيديم کار، چاره دارد. از راه توجيه حرفها و وعدهها ميتوان همه چيز را ناديده گرفت. امّا علي (ع) ميگويد حتّي در برخورد با دشمنان نيز به پيمانها وفادار باشد. در آيات قرآن نيز وفاداري و بر سر پيمانماندن، از لوازم تقوا و از ويژگيهاي پرهيزگاران قلمداد شده است.[21] در سنّت و سيره نيز وفادراي به قراردادها مورد تأکيد قرارگرفته است.