«کتبه الي الامصار يقصّ فيه ما جري بينه و بين اهل صفّين»[55] يعني: اين نامه، نامهاي است که حضرت (ع) به مردم شهرها (اطراف و گوشه و کنار کشور پهناور اسلامي) نوشته و در آن، جريان جنگ صفين را بيان داشته است. اگر مردم در جريان مسائل جاري مملکتشان قرار بگيرند به مسؤولان خود اعتماد بيشتري خواهند داشت، و بديهي است که در شرايط لازم با همه وجود و امکاناتشان از نظام حمايت خواهند کرد. علاوه بر اينها مردمي که از طريق مسؤولان صادق خود در جريان مسائل باشند، ميداني را براي جولان تبليغي ـ خبري و فتنهانگيزي دشمن، باز نخواهند گذاشت. اين اصل مورد پذيرش حضرت علي (ع) در جوامع امروزي بسيار کاربرد و خاصيت دارد، به ويژه زماني که امپرياليسم خبري و تبليغي با انواع شيوهها و حداکثر امکانات خود از همه فرصتها و همه روزنهها براي ضربهزدن به انقلابهاي مردمي خصوصاً اسلامي استفاده ميکند: «مکرالليل و النّهار».[56] از سوي ديگر اين مطلب نشان ميدهد که رابطة حاکمان با مردمان يک رابطه صميمي و براساس تفاهم و احترام است. مردم از جايگاه بالايي برخوردارند همه چيز از آنِ آنهاست و اگر مسائل را بدانند نقش آنها اساسيتر و تعيينکنندهتر خواهد بود. اين کار يعني مردم اصل هستند، يعني حاکمان تافته جدابافته نيستند، يعني ارتباط عميق ميان حاکمان و مردم مستمرّ است، نه در برههها و مقاطع خاصّي مثلاّ زمان انتخابات و رأيدهي و رأيگيري. يعني حاکمان از مردم و براي مردمند (من انفسهم)؛ يعني حکومت، صدارت و صدرنشيني نيست. بلکه از ريشه وزر است و بر دوش حاکمان، بار. تمام آياتي که عالمان يهود و اهل کتاب را مذمّت ميکند که علمها و آگاهيهاي مفيد را از قومشان دريغ داشتند و کتمان کردند، مردم را به هيچ شمردند، پيمان الهي را نقض کردند، کتاب و مسؤوليت الهيشان را به درهم و دينار دنيا فروختند، ميتوان پشتوانه اين اصل کلّي مورد بحثمان باشد. نماز جمعه در زمان عظمت اسلام، واجب است. حاکمان اسلامي و يا خطباي منصوب حاکمان، حداقل هفتهاي يک بار در ميان مردم حضور پيدا ميکنند، و ازجمله وظايفشان بيان اخبار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، و نيز ارائه تحليلي از اوضاع مسلمانان و احوال جهان است.
9- بهرهگيري از علوم لازم براي مديريت بهينه
«و اکثرمدارسهالعلماء و مناقشه الحکماء في تثبيت ماصلحعليه امر بلادک، و اقامه مااستقام به النّاس قبلک»[57]، يعني: اي مالک با دشمنان زياد به گفتگو بنشين و باج حکيمان و انديشمندان بسيار به بحث بپرداز. اين گفتگوها و بحثها بايد دربارة اموري باشد که به تُوسيله آنها وضع کشورت اصلاح ميگردد و نيز درباره آن چه موجب نظم و سامان کار مردم پيش از تو بوده است. با مروري گذرا به نامه مبارک حضرت (ع) به مالک اشتر به اين نتيجه ميرسيم که مديريت شايسته به دو عنصر اساسي نياز دارد: عنصر اوّل، تعهّد، و عنصر دوم، تخصّص.[58] عنصر اوّل که تعهّد است از توصيههاي آغازين نامه در باب تقوا، خودسازي، طاعت خدا، التزام عملي به کتاب و سنّت و … دانسته ميشود. امّا عنصر دوم که امروز به عنوان مديريت علمي شناخته شده است، از همين فراز کوتاه نامه امام (ع) فهميده ميشود.