بنظر ما تعدادي از احاديث و اخبار موجود در موسوعه ضعيف و مردود ميباشند و پارهاي از آنها جعل شدهاند. در اينجا به تعدادي از آنها اشاره ميشود.
سنگ بازي امام حسين(ع)
در صفحه 27 كتاب، مطلبي تحت عنوان «افتخار الحسين(ع) بر كوبه علي ظهر رسولالله (ص) آمدهاست كه در آن دو روايت در مورد سنگبازي امام حسين و امام حسين (عليهاالسلام) با ابورافع و سليمان ابوشداد نقل شده است. اين دو روايت با اصول شيعه سازگار نيست. چون امام(ع) حتي در كودكي هم كار بيهودهاي انجام نميداد. در روايتي به نقل از اميرالمؤمنين (ع) درباره ويژگيهاي امام آمدهاست: و لا يلهو بشيء من امرالدنيا. يعني در هيچ يك از امور دنيوي به لهو مشغول نميشود. اطلاق اين روايت شامل دوران كودكي امام هم ميشود. در حديث ديگري معاويه بنوهب گويد: از امام صادق (ع) از علامات و نشانههاي يك امام پرسيدم و حضرت پاسخ داد: «طهاره الولاده و حسن المنشأ و لا يلهو ولا يلعب». يعني امام، پاكيزه ولادت و نيكو منشأ است و به كارهاي بيهود مشغول نميشود. علامه مجلسي، بعد از نقل خبر فوق گويد: مقصود از حسن منشأ اين است كه از امام آثار و نشانههاي فضل، از همان دوران بچگي تا آخر عمر ظاهر و آشكار ميگردد. بنابراين، ميتوان گفت كه اشتغال به بازيهاي كودكانه، فضل و كمال امام نيست. چگونه ميتوان پذيرفت كه امام معصوم كه مسئوليت رهبري و هدايت مردم را برعهده دارد و قول و فعل او از كودكي الگوست، به كارهاي بيهوده و بيثمري چون سنگبازي دست بزند و به عنوان جايزه بديگران كولي بدهد كه خود كار لغوي است. در حديثي از امام رضا(ع) درباره مقام رفيع امامت و ويژگيهاي آن، آمده است كه امامت، والاقدرتر و عظيمتر از آن است كه مردم با ادراك خويش، به آن برسند. امامت مايه زمام دين و نظام مسلمين و عزّت مؤمنين است. امامت، ريشه پوينده اسلام و شاخه بلند آن است. امام ابر بارنده و خورشيد درخشنده آسمان زمينگستر است. امام از گناهان، پاكيزه و از عيبها پيراسته است. معادل او كسي يافت نميشود و در تمامي فضايل، مختص است بدون آنكه اكتسابي كرده باشد. بلكه امتيازي از سوي خداوند به اوست. امام معدن قداست و طهارت و پارسائى و زهد است . امام ، معصوم، از لغزشها و خطاها و از سقوط در امان است. خداوند او را بدين سجايا مخصوص نموده كه تا حجّتي بر بندگان باشد. در حديثي صفات ائمه اطهار، به نقل از امام صادق (ع) آمده است كه امام هميشه تحت مراقبت خدا، سرپرستي شده خداوند او را به حجاب خويش، حفاظت كردهاست و دامهاي ابليس و لشكريانش را از او باز داشتهاست. امام از آفات مبرّا و محفوظ است. در تصريح اين روايت مشخص ميشود كه امام در دوران كودكي هم تحت مراقبتهاي الهي است. علامه مجلسي ذيل آيه « اطيعوالله و اطيعواالرسول و اوليالامر منكم »، به نقل از مرحوم طبرسي در مجمعالبيان آورده است: جايز نيست خداوند اطاعت شخصي را بيقيد و شرط واجب كند جز آنكه معصوم باشد. يعني اشتباه نكند و به كار زشت دست نزند. در كتاب كافي، رواياتي از امام باقر، صادق، رضا(عليهمالسلام) نقل شده و عبارت: سابق بالخيرات، در آيه 22 سوره فاطر بر امام معصوم تطبيق شده است . بنابراين، با توجه به اينكه امام در هر كار خيري از ديگران پيشي ميگيرد، چگونه ميشود عمر شريف خود را به بازيچه بگذراند. جمع ديگري از فقها مثل شهيد ثاني، حرمت مسابقه با غيرآلات قمار را بدون عوض، مسلّم نميدانند و مايل به جواز آن شدهاند. ولي بسياري از فقها، مطلق مسابقه بجز در موارد استثنا را تحريم كردهاند. بنابراين، جز اسب دواني و شترسواري و تيراندازي، از انجام هر گونه بازي كه در آن خوف و ضرر وجود داشتهباشد، دوري بايد كرد. شيخانصاري بعد از بحث در مورد قمار و لهو و لعب، به نقل سخنان فقها و حكمشان پرداخته و فرمودهاست: به نظر ميرسد كه لعب شامل تحركات كودكانهاي است كه برانگيخته از قواي شهواني نيست و هيچگونه غرض عقلاني بر آن مترتّب نميگردد و لهو كارهايي است كه نفس از آنها لذت ميبرد خود برانگيخته از قواي شهواني است و براي انسان شادماني زيادي در بردارد. جز علامه حلّي، كسي به طور مطلق به حرمت لعب، فتوا نداده است، ولي به نظر من، كراهت دارد. شايد مراد علاّمه از لعب، لهو است كه در اينصورت به صواب فتوا داده و مانند شيخ طوسي و ابن ادريس و محقّق و ديگران حكم نموده است. اگر مقصود از لغو، لهو باشد، حكمش مثل اوست. اگر مقصود از لغو كليه حركات بيهوده وبيفايده باشد، حكمش كراهت است. آنچه از فرمايش شيخ بدست ميآيد، اين است كه لهو و لعب و لغو مانند يكديگرند. منتهي بعضي از آنها، برانگيخته از قواي شهوانياند و مابقي اينگونه نيستند. حكمشان در صوت نخست حرمت، و در صورت ديگر، كراهت است. با توجّه به مطالب فوق، وقتي به سراغ روايتهاي صفحه 37 موسوعه ميرويم، ميفهميم كه عمل امام حسين و امام حسن(عليهما السلام) لعب بودهاست كه اين با مقام عصمت آن دو بزرگوار منافات دارد. سؤالي كه مطرح ميشود، اين است كه آيا ائمه اطهار در دوران كودكي، به امور بيفايدهاي كه غرض عقلايي نداشته باشد، مشغول ميشدند؟ آيا لعب در زندگي آنان راه دارد؟ پاسخ اين سؤال، با توجّه به رواياتي كه گذشت، مشخصاَ منفي است. اگر هم پذيرفته شود ائمه اطهار(ع) در كودكي به بازي مشغول ميشدند. بايد اذعان نمود كه آن لعب نبوده و شامل حكمش نميشود. در موسوعه، سخني از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: كشتيگيري، در شأن امام حسن، و امام حسين (عليهما السلام) نيست كه اين حديث منافات با حديث فوق دارد. در اين باره در صفحه 49، در روايتي به نقل از يك نصراني آمده است: نزد پيامبر (ص) در مسجدش بودم كه حسنين (عليهماالسلام) تشريف آورده بودند. حسن(ع) فرمود: پدر بزرگ، با حسين كشتي گرفتم، ولي هيچكدام بر ديگري غلبه نكرديم. ميخواهيم بدانيم كداميك قويتر هستيم؟ پيامبر(ص) فرمود: عزيزم كشتي در شأن شما نيست. برويد و مسابقه خط بدهيد هر كدام خطش بهتر باشد، پر توانتر است . وقتي كشتيگيري در شأن امام(ع) نباشد، چگونه سنگبازي در شأن او خواهد بود؟ البته بنظر همه ما اين روايات يا بخشي از آن نادرست و جعلي است. چون بيانگر اين است كه حسنين (عليهما السلام) به انجام كاري كه در شأنشان بوده اقدام كردند. و به طور كلي بايد گفت كه اين روايت يا نظير آن، از سوي دوستان جاهل يا افراد مغرض جعل شدهاست تا به مقام و منزلت آنان اهانت شود.