درگيري لفظي امام حسين با برادرش (ع) - نقدی بر کتاب موسوعه کلمات امام الحسین (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر کتاب موسوعه کلمات امام الحسین (علیه السلام) - نسخه متنی

محمد اصغری نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درگيري لفظي امام حسين با برادرش (ع)

چهار روايت، تحت عنوان «ايثارالحسين (ع) اخاه علي نفسه» (ص207) نقل شده كه به درگيري لفظي امام حسين و امام حسن(ع) اشاره شده است. اين نخستين نكته موجود در اين روايات است كه به جعلي بودنشان دلالت مي‌كند. چگونه مي‌توان تصور كرد كه آن دو بزرگوار كه حتّي در يك لحظه از عمر شريفشان دچار خطاي عمدي و سهوي نشدند، از روي خشم كلامي به يكديگر بگويند كه رنجشان را فراهم آورد. امام معصوم در همه عمر خود، ميزان اعمال معتدلي دارد. با اين حال چگونه مي‌توان پذيرفت كه او از جاده اعتدال خارج شده بر اثر غلبه قوه غضبيه بر قوه عقليه، كلامي نامربوط از خود صادر نموده‌است. طبق روايت اوّل و دوّم و چهارم، برخي پا درمياني كردند و تذكري كه به امام حسين(ع) دادند، اسباب صلح و آشتي ميان آنان را فراهم ساختند.

در روايت اوّل: آمده است كه يك نفر به امام حسين(ع) گفت: نزد برادرت برو كه او از تو بزرگتر است، امام فرمود: من از جدّم شنيدم كه فرمود: هر دو نفري كه ميانشان كلامي در‌گيرد و يكي از آن دو از ديگري طلب رضايت نمايد، او به بهشت پيشي گرفته است. و من كراهت دارم كه از برادر بزرگترم سبقت بگيرم، آن شخص وقتي فرموده امام حسين را به سمع امام حسن(ع) رساند، امام حسن فوراً نزد برادرش رفت (ص207).

در روايت دوّم آمده است كه گروهي تصميم گرفتند ميان آن دو اصلاح ايجاد كنند. لذا ا ز امام حسين(ع) خواستند كه او ابتدا بر اين كار اقدام كند. ولي امام(ع) فرمود: ابا محمد حسن از من بزرگتر است: و پيامبر خدا(ص) فرموده‌است، اگر دو نفر از يكديگر اعراض كنند، و يكي از آنان براي صلح زودتر اقدام كند، درجه‌اش از ديگري بالاتر است و من دوست ندارم كه درجه‌ام از درجه برادرم بالاتر رود. وقتي سخن امام حسين(ع) را به امام حسن رساندند، به سويش آمد و به برادرش سلام كرد(ص207).

در روايت چهارم آمده است پس از آنكه ابوهريره از هجرانِ ميان آندو اطلاع يافت، نزد امام حسين(ع) رفت و گفت: برادرت از تو بزرگتر است. نزدش برو و ملاقاتش كن. امام فرمود: از جدم (ص) شنيدم كه فرمود: مسلمان نبايد با برادرش بيش از سه شبانه‌روز قهر باشد. هر كس از آندو كه به آشتي سبقت گيرد، وارد بهشت خواهد شد. لذا خوش ندارم نسبت به برادرم در ورود به بهشت سبقت گيرم. سپس ابوهريره نزد امام حسن(ع) رفت و كلام برادر را به سمعش رساند. امام حسن(ع) فرمود: برادرم راست گفته است. آنگاه امام برخاست و نزد برادرش رفت. با او سخن گفت، آنان از يكديگر عذرخواهي نمودند و آشتي كردند(ص 208). اين بخش از روايات فوق نيز به بطلان باين روايت، دلالت دارد. زيرا نمي‌توان تصور كرد كه آن دو بزرگوار، رنجش يكديگر را فراهم آورده و از اين كدورت حاصله شخص يا عده‌اي، اطلاع پيدا كرده‌اند و با پند و اندرز به آشتي وادارشان ساختند. اصولاً اگر امام معصوم جايزالخطا باشد، صلاحيت رهبري حتي يك گروه را ندارد چه رسد به رهبري تمام ملتهاي جهان. امامي كه مصلحت خود و برادرش را نمي‌داند و با نصيحت كساني چون ابوهريره آن را تشخيص مي‌‌دهد و سپس بر طبقش عمل مي‌كند، چگونه مي‌توان مصلحت‌هاي ديگران را تشخيص دهد؟! به عبارت ديگر، تصويري كه روايتهاي مزبور از امام حسن و امام حسين(ع) در ذهن خواننده ايجاد مي‌كنند، اين است كه ديگران، حتي ابوهريره و تشخيص مصلحت فردي امام از او داناتر هستند. علي‌هذا اگر امام در تشخيص مصلحت فردي خويش آگاه نباشد، چگونه خواهد توانست مصالح اجتماعي و سياسي را تعيين كند و تشخيص دهد؟!

آنچه در يك جمله در نقد اين گونه گزارشها مي‌توان گفت، اين است كه واضعان و جاعلان حرفه‌اي حديث، نظير ابوهريره، براي كاستن شأن و مقام و منزلت ائمه به جعل چنين رواياتي اقدام كرده‌اند.

/ 13