اعتراض امام حسين به امام حسن(عليهماالسلام) در موضوع صلح
از صفحه 199 تا صفحه 207 كتاب موسوعه، چهارده روايت تحت عنوان «صلح الحسن و كلام الحسين ( عليهماالسلام) فيه» نقل شده كه برخي از آنها ضعيف و بعضي باطلند، امّا ناقلان آن تنها به بطلان يكي از آنها حكم كردهاند: 1ـ در صفحه 199 و 900 آمده كه امام حسن(ع) از اختلافات و خيانتهاي اصحابش با آنان، سخن گفت و پيمانشكنيهاي يارانش را گوشزد نمود. آنگاه فرمود: به خدا سوگند كه خلافت را به معاويه تسليم ميكنم! در پي اين سخن، امام حسين(ع) گفت: تو را به خدا سوگند ميدهم كه گفتار يا اعمال معاويه را تصديق و سخنان علي را مورد تكذيب قرار ندهي. صحت اين روايت مشكوك است. آيا امام حسين(ع) كه از مقام والاي برادر خويش اطلاع دارد و ميداند كه تمامي عكسالعملهاي او طبق مصالح مسلمين است، به برادر خود اينگونه اعتراض ميكند؟ 2ـ در صفحه 200 و 201 روايتي نقل شده كه كاملاً باطل است و با آنكه مؤلفان موسوعه به جعلي بودن آن اذعان كردهاند. امّا حذفش ننمودهاند و اين بكي از مواردي است كه آنان با سخن خويش در مقدمه صفحه «ح» مخالفت كردهاند. در آنجا گفته بودند: از گردآوري رواياتي كه به جعلي بودنشان يقين داريم خودداري ورزيدهايم معلوم نيست جمعآوري چنين اكاذيبي، چه نفعي به حال نويسندگان موسوعه و اين كتاب داشته است. 3ـ در صفحه 201 و 202، روايتي نقل شده كه به ناپختگي و عدم درك صحيح امام حسن (ع) از سياست و نيرنگ بازي معاويه و نيز مشاجره امام حسن و امام حسين دلالت دارد. ابن عساكر گويد: عبدالله بن بكربن جنيب سهمي از حاتم بنابي صغيره از عمروبن دينار به ما گزارش داد كه او گفت: معاويه ميدانست حسن بيشتر از همه مردم از فتنه كراهت دارد. وقتي علي(ع) شهيد شد، معاويه شخصي را به حضور امام حسن فرستاد. آن شخص كه رابط سرّي ميان آن دو بود، ميان معاويه و امام حسن(ع) صلح برقرار كرد و از سوي معاويه با امام حسن پيمان بست كه اگر معاويه در شرف مرگ بود، امام حسن(ع) را به عنوان خليفه به مردم اعلام كند و زمامداري را به او واگذار نمايد و امام حسن(ع) به گفته معاويه اطمينان پيدا كرد. ابن جعفر گويد: روزي نزد امام حسن نشسته بودم، وقتي خواستم بلند شوم، امام حسن، پيراهن مرا گرفت و گفت: فلاني بنشين. نشستم. او گفت: نظريهاي دارم و دوست دارم از من پيروي كني، گفتم چيست؟ گفت بنظرم ميرسد كه آهنگ مدينه كنم و در آنجا اقامت نمايم،و ميان معاويه و خلافت ، فاصلهاى ايجاد كنم چون فتنهها طولاني شده و خونهاي بسياري بر زمين ريخته شدهاست.