اولين دعايي كه علامه در اين باب مطرح ميكنند، دعايي است كه در مصباحين [56] افزون بر دعاي «وتر» آمده است. علامه اين دعا را تنها از لحاظ متن مورد بررسي قرار ميدهد و اشكالاتي بر آن وارد ميسازد: الف. به مخالفت آن با تاريخ شيعه اشاره ميكند. ب. نيامدن آن را در نقل «مقنعه» از دعاي وتر، دليلي ضمني بر موضوعه بودن آن تلقي ميكند. علامه در مقام تحليل چگونگي راه يافتن چنين مطالبي به مجامع دعايي شيعه، تصريح ميكند كه ظاهراً شيخ آن را از دعاهاي اهل تصوف عامه گرفته است.[57]
دعاي دوم
دعاي ديگر اين فصل، دعايي است منسوب به امام زمان براي هر روز ماه رجب، كه در اقبال به نقل از شيخ [58] آمده است. علامه آن را از دو جهت، متن و سند، به نقد ميكشد. در بررسي متن آن هفت اشكال عمده بر آن وارد ميسازند كه ذيل سه عنوان قابل دستهبندي است: الف. مواردي كه به لحاظ معناي عبارات و سازگاري آن با آهنگ كلي دعا، نادرست است. ب. مواردي كه با ديدگاههاي كلامي، ناسازگار است؛ مانند اين فقره از دعا كه علامه آن را كفر محض دانستهاند: «لا فرق بينك و بينهم الا انهم عبادك و خلقك». ج. مواردي كه كلاً غلط است؛ مانند اين اشتباه فاحش در اين دعا، آنجا كه آمده است: «و بارك لنا في شهرنا هذا المرجب المكرم و ما بعده من اشهر الحرام». علامه در نقد آن گوشزد ميكنند:« فلم يصف هذا الشهر بالحرام و وصف ما بعده مع انه الحرام دون ما بعده فما بعده شعبان و شهر رمضان و شوال و ليس واحد منها من الحرام بل الحرم بعدها.» سند بخش ديگري از اين دعا به دليل ضعف راوي آن (ابنعياش) و مجهول بودن راوي ديگر (خيبر بن عبدالله) ضعيف دانسته شده است. با اين همه علامه توضيح ميدهد كه حتي اگر سند هم ضعيف نميبود، مضامين كفرآميز آن كه بيشتر برشمرديم، براي دلالت بر ساختگي بودن آن كافي بود: «بالجمله لو لم يكن في الدعا الا فقرة «لا فرق بينك و بينهم الا انهم عبادك و خلقك» كفي دليلاً علي وضعه».[59] فصل دوم اين باب، با اين بررسي در جلد اول بسته ميشود. اگرچه علامه خود تلاش نقادانهاش را در اين مجموعه، تنها بر شمردن نمونهاي از بررسي احاديث گوناگون خوانده است، اما اين تعداد اندك از دعاهاي تحريف شده، در كنار مشخصاً «دو» عدد دعاي موضوعه در اين مجموعه چهار جلدي و نيز در ذخاير پربرگ دعاهاي ما، آيا ميتواند حكايت از مصون ماندن اين گنجينه عظيم از راهزني دينستيزان دانا و دينداران نادان داشته باشد؟ بسيار بعيد مينمايد گستره عظيم نيايشهايي كه در اختيار ماست، حتي اگر از دست ساختههاي حديث پردازان مصون مانده باشد، از تحريف و دگرگوني ايام در امان بوده باشد. آيا بايد «ادعيه» را از اين لحاظ مستثنايي بر ديگر روايات دانست، يا حداقل اين امر را باور علامه تلقي كرد و يا اينكه ايشان را معتقد به تساهل در اين بخش از روايات دانست؟ دشوار بتوان چنين ديدگاهي را به علامه نسبت داد. به صرف اينكه ايشان بخشي از كتاب خود را به بررسي ادعيه اختصاص داده است، از عدم اعتقاد ايشان به تسامح در اين موضوع حكايت ميكند. افزون بر اينكه دقت ايشان در تمام اجزا و لوازم و مقيدات ادعيه، خلاف اين را ثابت ميكند و حساسيت ايشان را حتي در جزئيترين امور مربوط به دعا ميرساند. علامه در بررسي خود از متن اين دسته از روايات تا بدان اندازه دقت مبذول ميدارد كه ناهماهنگي ضماير متكلم مفرد و جمع، [60] اشتباه به كاربردن حروف «لا» و «لم»[61] و حتي «با» و «لام»[62] را نيز از نظر دور نميدارد و بر زيادت يا افتادگي «واو» استدلال ميكند.[63] در بررسي ادعيه، علامه نه تنها به سند و متن دقت ميكند، بلكه آنچه را هم كه در توضيح چگونگي طرح دعا يا شرح يا بيان ثواب يا مقيدات آن از حيث زمان و مكان وارد شده، مورد توجه قرار ميدهد. چنانچه در بررسي دعايي كه براي روز ولادت امام حسين (ع) رسيده،[64] آن بخش آن را كه در واقع تكرار دعاي ايشان در روز شهادتشان است، با مناسبت دعا ناهماهنگ ميخواند.[65] توضيحاتي را كه درباره چگونگي طرح زيارت عاشورا[66] وارد شده،[67] و ثوابهاي برشمرده شده [68] براي آن را بررسي ميكند و شرحي را كه درباره نيمه شعبان به مناسبت دعاي كميل [69] عنوان شده، به نقد ميكشد.[70] با توجه به اين همه دقتي كه علامه در بررسي ادعيه نشان ميدهد، قطعاً حجم اندك اين مجموعه را نميتوان حاكي از نگرش مسامحه گرانه ايشان دانست، بلكه با دقت در نوع دعاها كه دعاهاي معروفي هستند و مؤمنان آنها را قرائت ميكنند، ميتوان نتيجه گرفت كه ايشان مستقلاً به بررسي مجموعههاي دعايي نپرداخته، بلكه صرفاً مواردي را كه ضمن نيايشهاي خود با آن مواجه شدهاند، عنوان كرده است. در خاتمه بايد بيفزاييم كه علامه در روايات عموماً فقهي نيز كه در باب اول طرح شده، به مناسبت، به پارهاي از دعاها نيز اشاره كرده است و به اذكار نماز،[71] وضو،[72] دعاي نماز عيد [73] و يا دعا براي قضاي دين [74] پرداخته و يا به مناسبتي بر انتساب دعاي افتتاح به امام زمان (ع) صحه گذارده، شيوايي و استواري متن آن را ستوده است.[75]