افتادگي يا زيادت در متن يك روايت، يكي از انواع تحريفهايي است كه در متن يا سند روايات روي ميدهد. اگرچه در سند روايت با توجه به طبقه روات ميتوان در بررسي مستقل يك روايت، وقوع افتادگي را دريافت، اما شناخت وقوع آن در متن بدون مقابله متون مختلف و وجود نقلي متفاوت، امري دشوار است. علامه نيز اگر چه در مواردي، بدون آنكه به نقل ديگري استناد كند، تنها با تأمل در ناهماهنگي مضامين متن، وقوع افتادگي را محتمل شمردهاند. البته در اين صورت حتي اگر هم بتوان به وقوع افتادگي اشاره كرد، نميتوان «اصل» عبارت را به طور قطع تعيين كرد. در بسياري موارد ديگر علامه با سنجش نقلهاي گوناگون از يك متن به يافتن افتادگيها و يا تحريف نزديك ميشود و آن را معين ميكند، به مثل در مقابله نقل «مصباحين» و «اقبال» از دعاي ماه رجب، با استناد به قول ابن طاووس،[38] به افتادن «واو» در نقل شيخ اشاره ميكنند.[39] همچنان كه نقل شيخ را از دعاي چهارشنبه با جا انداختن يك عبارت كامل ما بين دو كلمه يكسان «خيرتك» ناقص دانسته[40] ، صحيح آن را از «بلدالامين» ميآورد.[41] اگر چه در اين دو مورد بدون وجود نقلي ديگر به عنوان مستند هم امكان شناخت افتادگي وجود داشت، چنان كه ايشان خود در مورد اول در كنار مستند نقلي به لحاظ معنايي نيز بر آن دليل آورده است. در مورد دوم نيز ناهماهنگي متن تا حدودي روشن است اما قطعاً در اين مورد دوم بدون وجود مستندي نقلي، امكان تعيين عبارت صحيح وجود نداشت. همچنان كه در موارد متعدد، آنچه براي تصحيح عبارت تحريف شده، پيشنهاد كردهاند تنها صورت ممكن براي تصحيح آن عبارت نيست. بدانسان كه ايشان خود در جايي كه دوبار به نقد متني پرداختهاند، هر بار براي اصلاح آن يك پيشنهاد ارائه كردهاند. در بررسي متن زيارت عاشورا، علامه واژه «جاهد» را در عبارت «اللهم العن العصابه التي جاهدت الحسين (ع)» به استناد معناي لغوي و كاربرد كلمه در قرآن، محرف دانسته است. اما اصل آن را، در يك جا «حارب» دانسته است.[42] و در جاي ديگر كه به بررسي آن پرداخته، واژه «جاحد» را پيشنهاد كرده است بدين عنوان كه «فانّهم عرفوه و جحدوه»[43] در پارهاي موارد نيز علامه فقط به وجود تفاوت در نقل يك عبارت اشاره كرده و از تعيين سره از ناسره و اصل از محرف باز ايستاده است.[44] علامه در بررسي خود از متون روايي ادعيه، در صورتي كه يك دعا در منابع متعددي آمده باشد، به آنها توجه كرده است. ايشان مكرراً به وجود دعايي در مصباحين [45] يا افزون بر آن در الاقبال [46] يا بحارالانوار و الكامل [47] و يا در نسخههاي متفاوت خطي و چاپي [48] اشاره داشته است. اما با تأمل در روش پژوهش ايشان نميتوان گفت اين مقابله نقلها، آنچنان كه در بحث سند در شناخت مواضع تحريف مؤثر بوده، در اينجا نيز كارآمد باشد. در اينجا مقابله تنها حكايت از دقت عمل و وسعت بررسي ايشان دارد كه به سادگي از كنار دعا نگذشته، نقلهاي مختلف را مورد توجه قرار داده است.