«دعا» يكي از موضوعاتي است كه از جهات مختلف پرداختن به آن در خور دقت است. از يك سو دعا رابطهاي بدون تكلف و قالب معين و حتي آزاد از هر گونه قيد زمان و مكان (البته در مواردي توصيههاي وجود دارد، اما آنها جزو اركان دعا به حساب نميآيند تا با نبود آن مقيدات، دعا قابل تحقق نباشد) بين آفريننده و آفريده، بين ستايشگر و ستايش شونده و در بالاترين مراحل و نيكوترين صورتش، بين عاشق و معشوق است. آيا اين ارتباط و گفتگو در قالب هر لفظي كه در آيد، مورد نظر نيست حتي اگر به بافتههاي شباني عامي بماند؟ در كنار اين ويژگي ماهوي دعا، روايات «من بلغ»[3] موجب شدهاند تا به دعا از حيث حديث بودن آن، از لحاظ متن و سند، با تسامح برخورد شده، حديثشناسان با تساهل از كنار آن بگذرند. از ديگر سوي، دعا يك عبادت است و عبادت راه پيمودن جاده كمال و تربيت نفس و رسيدن به معبود است. راهي كه از ميان تاريكي ناشناختهها به سوي ناشناختني مطلق ره ميسپارد. راهي كه عقل و علم در اولين افقهاي آن، از پرواز باز ميايستند. در اين وادي، نور هدايتگر الهي در قالب دين است كه به مدد انسان حيرت زده و سرگشته ميآيد تا او را به سر منزل مقصود برساند. در ميان احكام تكليفي نيز عبادات اموري كاملاً توفيقياند كه استدلالهاي عقلي در آنها كارگر نميافتد. افزون بر اينكه در مكتب تشيع، دعا جايگاه ويژهاي دارد. نيايش در مكتب اهل بيت (ع) از كارآمدترين راههاي تربيت انسان مومن است. بخش عمدهاي از معارف عقيدتي و كلامي اهل بيت در كتابهايي كه با عناوين مغلق و الفاظ پيچيده و دشوار و تنها براي كلاسهاي رسمي درس، تأليف شدهاند، گم شده است. در همين تعابير ساده و عبارات شيواي ادعيهاي كه در اختيار ماست، بلندترين معاني و عميقترين مفاهيم عقيدتي به زيباترين شيوه تبيين شدهاند؛ گرچه ما به دليل آنكه آن را تنها گفتگويي در خلوت، از سر عشق و نه جد دانستهايم، اهميت آن از نظرمان دور مانده است. از اين روست كه مفاهيم و تعليمات دعا به عنوان يك امر عبادي و نيز به دليل اهميت ويژهاي كه ائمه (ع) بدان مبذول داشتهاند در خور، دقت و توجه شديد است. حال چگونه بايد بين اين دو جنبه دعا، تلفيق كرد تا رگهاي حيات دعا با بحثهاي فقهي نخشكد و در عين آنكه از اهميت و حساسيت مضامين آن كاسته نشود. علامه شوشتري چه شيوهاي را در برخورد با دعا برگزيدهاند؟ اختصاص دادن بخشي از كتاب «الاخبار الدخيله» به دعا نشانگر اهميت اين دسته از احاديث از نظر علامه است. علامه اين باب را به دو فصل تقسيم كرده است. در فصل اول دعاهاي تحريف شده را مطرح و تصحيح كرده و در فصل دوم دعاهاي موضوع را مطرح ساخته است. اين فصل اخير كه تنها در جلد اول باز شده، تنها شامل دو دعا است كه آن را در پايان بحث گزارش ميكنيم و چگونگي بحث علامه را در نشان دادن موضوعه بودن دعاها در آن مقام ميآوريم. اكنون بحث را بر اساس ترتيب كتاب از فصل اول آغاز ميكنيم. در اين فصل سيزده دعا [4] كه دستخوش تحريف گرديدهاند، طرح و بعضاً تصحيح گرديدهاند. علامه در شناخت وجه تحريف اين ادعيه، موارد ذيل را ملاك قرار دادهاند: