علامه گاه تعبيرهاي به كار رفته در حديث را با همگونهاي آن در قرآن ميسنجد و از رهگذر اين سنجش در چگونگي آن اظهار نظر ميكند. ايشان در نقد صفات به كار رفته در دعايي براي خداوند به چگونگي استعمال آن در قرآن استشهاد ميكند و از اين جهت آن را نااستوار ميداند. در فرازي از يك دعا «هل يرحم الخاشع الا المتكبّر» صفت «متكبّر» براي خداوند به كار رفته، علامه استعمال آن را در اين عبارت براي حضرتش غلط و محرف «كبير» ميدانند؛ چرا كه خداوند در همه جا از خودش به «كبير» تعبير كرده است، جز در سوره حشر:«هو الله الذي لا اله الا هو الملك القدوس الجبار المتكبر» اما در اين آيه «متكبر» به معناي «يتكبر عما لايليق به» است. در اين صورت اگر در دعا به كار رود خلاف مراد بوده، گويا كه گفته شود: انت تأنف عن الترحم علي الضعيف»،[21] علامه از قرآن براي تبيين اوصاف غير خداوند، از ملائكه و ايام، نيز مدد جسته، صفات «عتيد و شهيد» را در عبارت «مرحبا بخلق الله الجديد و اليوم العتيد و الملك الشهيد»[22]جا به جا دانسته، براي اثبات ديدگاه خود به قول خداوند استشهاد كرده است، كه ميفرمايد: « ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد.»[23] و [24] علامه در بررسي دعاي ماه رجب با مطلع «يا ذاالمن السابغه» ترتيب به كار رفته در اين عبارت را: «و قدر فأحسن و صور فاتقن»[25] نيز نا استوار دانسته، بر اين باور است كه كلمات جا به جا شدهاند. در بخش دوم ميبايد چنين ميآمده است:«و صور فاحسن» چرا كه خداوند در قرآن فرموده است: «و صوركم فاحسن صوركم»[26] چنانچه در بخش اول نيز چنين بايد ميآمد:« و قدر فاتقن» و از آنجا كه در آيات الهي به چنين تعبيري تصريح نشده، علامه نه به لفظ بلكه فحواي آيات استناد ميجويد و مينويسد:« فلأنه تعالي نسب اتقان الامور الي تقديره فقال في سوره الانعام و جعل الليل سكنا و الشمس و القمر حسبانا ذلك تقدير العزيز العليم و في سوره فصلت و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدّر فيها اقواتها في اربعة ايام سوا للسائلين ثم استوي الي السما … ذلك تقدير العزيز العليم،».[27] وي لفظ «جاهد» در زيارت عاشورا را نيز محرف دانسته، به كاربرد اين واژه در قرآن استناد كردهاند.[28] البته در اين موارد چهارگانه، جز مورد سوم، علامه تنها به قرآن استدلال نكرده، بلكه بحث لغوي را نيز به ياري گرفته است.