مناهج المعارف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مانند سوزانيدن آتش ، و هر ممکني که اراده حق تعالي بآن تعلق گيرد البته موجود ميشود ، و چنان نيست که زياده بر آنچه آفريده است نتواند آفريد . بلکه مصلحت در همين قدر بوده است ، و اگر خواهد اضعاف آنچه آفريده است از آسمانها و زمينها ميتواند آفريد . و (( حي )) يعني زنده است ، و مراد از حيات صفتيست که از آن توانائيي و دانائي آيد ، يعني منشاء قدرت و علم شود ، و چون حق تعالي عالم و قادر است پس البته حي خواهد بود ، ليکن حيات در مخلوقات بعارض شدن صفتي ميباشد ، و جناب اقدس الهي بذات مقدس خود زنده است ،چنانکه در اول فصل دانسته شد ، و في الحقيقه اين صفت بعلم و قدرت بر ميگردد . و (( مريد )) است ، يعني کارها ازو باراده و اختيار صادر ميشود ، و مانند افعال اضطراريه که بدون اراده واختيار صادر ميشده باشند نيست ، مثل فرود آمدن چيزهاي سنگين بسوي زمين ، و بالا رفتن آتش بسوي هوا ، و گرم کردن و سوزانيدن آتش و امثال آنها . و چونکه (( اراده )) هرگاه از صفات ثبوتيه ذاتيه بوده باشد حادث نميتواند بود ، و ميبايد عين ذات بوده باشد ، چنانکه سابقا دانسته شد ، پس عبارت خواهد بود از همان علمي که حق تعالي دارد بآنکه وجود فلان چيز در فلان وقت از براي نظام عالم اصلح است ، و همان علم خاص سبب وجود آن چيز ميشود در آنوقت مخصوص ، و باين سبب متکلمان اماميه فرموده اند که اراده بلعم بر ميگردد ، و علم باصلح عبارت از اراده است . اينست آنچه متکلمان در معني اراده گفته ، و آنرا از جمله صفات ذاتيه شمرده اند ، و آنچه از احاديث اهل بيت مستفاد ميشود ، و قدماي محدثان اماميه رضوان الله عليهم اجمعين مانند : (( محمد بن