فصل پنجم:
در بيان طريق تحصيل مسائل دين و راه معرفت بتکليفات حضرت رب العالمين است
چون در فصول سبقه معلوم شد که وجود و ورود انسان بيان جهان فاني بي بود ، نيست مگر از براي بندگي خداوند معبود ، جل شانه ، و از جمله شواهد و بينات آن نص صريح حق تعالي است درسوره مبارکه (( ذاريات )) آنجا که ميفرمايد : (( و ما خلقت الجن و الانس ليعبدون )) يعني و خلق نکرده و نيافريده ام جنيان و آدميان رامگر ازبراي آنکه عبادت کنند مرا . و همچنين معلوم شد که آدمي نادان را ، راهي نيست بدانستن عبادتي که لئق جناب اقدس رب الارباب تواند بود ، نگر باعلام الهي ، و نيز مشخص هر نفسي هست که حق تعالي احکام را بي واسطه باو و بامثال او نرسانيده است ، و ازين رهگذر دانسته شد که بعثت انبياء و تعيين اوصياء عليهم السلام بر حق لازم است ، و محقق و ثابتست که پيغمبر ما صلي الله عليه واله خاتم پيغمبرانست ، و بحمد الله تعالي معلوم و متيقن گرديد ، که بعد از رحلت آنحضرت تعليم احکام بعباد ، و حفظ شرع از اضمحلال و فساد ، بائمه هدي و آن برگزيدگان خدا تلعق دارد ، و درين زمان بسبب غيبت امام زمان عليه الصلوه و السلام وصول بخدمت آنحضرت ، و فرا گرفتن از آنجناب ممکن نيست ، و بديهي و يقيني است که تکليفي بعبادات و طاعات ، مانند نماز و روزه و امثال آن از مکلفان ساقط نشده است . پس ناچار طريقي و راهي خواهد بود که مکلفان در دانستن و فرا گرفتن احکام الهي بآن اعتمد توانند نمود ، و از عهده تکليف ثابت خود بيرون توانند آمد ، و آن طريق آنست که رجوع کنند بکتاب خدا ، و باحاديث
در بيان طريق تحصيل مسائل دين و راه معرفت بتکليفات حضرت رب العالمين است