مناهج المعارف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شهري يا دهي را ، واگذاريم متنعمان و جباران آنموضع را ، پس ايشان فسوق کنند ، و از دائره اعتدال بيرون روند در آنه قريه ، و بحيثيتي تمادي در فسوق کنند ، و اهتمام در آن نمايند که گويا ما ايشانرا بآن امر فرموده ايم ، پس واجب شود بر اهل آن قريه کلمه عذاب که در علم ازلي سبقت گرفته است _ يعني مستوجب عقوبت شوند _ پس بنياد بر کنيم و خراب سازيم آنرا خراب کردني و نبايد بر کندني . چه اين آيه کريمه شهادت ميدهد بر آنکه تا آن اعمال قبيحه ازيشان صادر نشود بمجرد کفر تنها عذاب بر ايشان نازل نميشود _ و الله تعالي يعلم _ و بر هر تقدير معلوم شد که همه حکمتها در ضمن انزال بلا منظور نظر حق تعالي ميباشد ، و بنابراين از اصابه بلاهاي الهي بمومنان ، بد بودن خصوص کسي يا جماعتي که از آن بلا تلف و هلاک شده باشند نيز معلوم و ظاهر نميتواند شد ، و دانسته نميشود که در درگاه خداوند کريم ستار ، مبرور کدام است ، و مهجور کدام ؟!! و از بارگاه حضرت افريدگار محروم چه جماعتند ، و مرحوم چه کسان ؟!! چه هر چند بلاء عظيم بوده باشد ، و مبتلا عاصي و گناهکار باشد ، تا بر ايمان خود باقيست معلومن نميشود ، که انزال آن بلاء بر او ، از رهگذر غضب بوده است ، و بسا باشد که از عين شفقت و مرحمت بوده باشد ، که مطلقا غضب دنيوي نيز در ضمن آن نبوده باشد ، بتفصيلي که دانسته شد . پس بحمد الله تعالي ازينجا اينمعني نيز مستفاد و معلوم شد که ازين رهگذر مطلقا حکم ببد بودن و