مناهج المعارف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
علي بن محمد ممدوح است ؛ و باين سبب سند اينحديث مجهول خواهد بود ؛ ليکن ظاهر آنستکه ايشان از مشايخ اجازه بوده اند که از براي اتصال سند ذکر شده اند ، و صدوق اين حديث را از کتب فضل بن شاذان نقل کرده باشد ، که بموجب تصريح خود در مواضع ديگر تمام در نزد او حاضر ، و انتساب آنها باو معلوم و متواتر بوده است ، و بنابراين اينحديث صحيح خواهد بود ، و ديگر آنکه بعد از ذکر اينحديث باز آنرا بطريق معتبر ديگر روايت کرده است با قدري تفاوت ، پس فرموده است که حديث عبدالواحد رضي الله عنه نزد من صحيح تر است ، و حکم با صحبت حکم بصحت را در ضمن دارد ، و نهايت اعتماد و اعتبار را افاده ميکند ، هر چند که صحت در کلام قدماء محدثان مانند صدوق و کليني و اضراب ايشان رضوان الله عليهم اجمعين باصطلاح شائع در ميانه متاخران نيست و بعضي از محققان علماء آن صحت را بر صحت اصطلاحي ترجيح ميداده اند . و ديگر آنکه صدوق رحمه الله هر جا که اسم عبدالواحد را ذکر ميفرمايد رضي الله عنه ميگويد ؛ و اين دلالت بر حسن حال او ميکند ؛ همچنانکه مکرر افاضل علماء بهمين معني در مواضع ديگر بر حسن حال و معتبر بودن رجال استدلال کرده اند پس قطع نظر از آنچه سابقا مذکور شد اينحديث البته حسن خواهد بود ، و علي اي حال اين سند بغايت معتبر است . و ايضا روايت کرده است همين حديث را بعينه از جعفر بن نعيم بن شاذان رضي الله عنه از عم او محمد بن شاذان از فضل بن شاذان که گفت که : سئوال کرد از مامون از حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام آنکه بنويسد آنحضرت از براي او محض اسلام را بر سبيل ايجاز و اختصار ، پس آنحضرت عليه السلام نوشت که : بدرستي و تحقيق که محض اسلام گواهي داد نست بآنکه نيست معبودي بحق مگر خداي يگانه که هيچ شريکي از براي او نيست ، در حالتي که خداوند واحد احد صمديست که قائم بذات خود ، و همه چيز باو قائم است ، شنوا و بيناست ، قادر است بر همه چيز ، قديميست که هميشه بوده است ، باقيست که هميشه خواهد بود ، عالميست که اصلا جهل و