عشق هشتم نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ـ جز آن چه از تورات يا زبور نقل مى كنم، از من نپذير.ـ نبوت
محمّد را چگونه ثابت مى كنى؟ـ موسى بن عمران(س) و داود (س) ـ
خليفه خدا در زمينـ بر پيامبرى اش گواهى داده اند. ـ موسى چه گفت؟ـ به بنى اسرائيل سفارش كرد: « به زودى پيامبرى برايتان خواهد آمد.
پس او را باور كنيد و حرف هايش را پذيرا شويد.»امام بخشى از
تورات را بر وى خواند: « نورى از جانب طور سينا آمد و مردم را از
سوى كوه ساعير روشن كرد و براى ما از كوه فاران آشكار شد.»ـ آرى! اين جمله در تورات است؛ ولى تفسيرش چيست؟امام كه « علم كتاب» داشت، فرمود: « من به تو مى گويم. منظورش از
جمله:« نورى از طرف طور سينا آمد.» آن وحى است كه خداوند والا بر
موسى در كوه طور فروفرستاد. اما درباره جمله:«مردم را از كوه ساعير
روشن ساخت»؛ اين همان كوه است كه وقتى حضرت عيسى بر آن بود، بر وى
وحى نازل شد. اما درباره جمله:« بر ما از كوه فاران،آشكارشد!»
فاران، كوهى نزديك مكه كه فاصله اش تا آن، يك يا دو روز مسافت است.
موسى در تورات به شعيب پيامبر فرمود:« دو سواره ديدم كه زمين را
روشن كرده بودند؛ يكى بر درازگوش و ديگرى بر شتر سوار بود.» شتر
سوار ودراز گوش سوار كيستند؟»ـ اين مطلب در تورات هست؛ اما من
تفسير آن را نمى دانم.ـ آن كه بر دراز گوش سوارشده، حضرت
عيسى(س) است وشتر سوار حضرت محمد(ص). آيا انكار ميكنى اين مطلب در
تورات هست؟ـ نه انكار نمى كنم.ـ آيا حيقوق پيامبر را مى
شناسى؟ـ آرى.ـ او مى گويد ـ وكتاب شما به اين مطلب گواهى
مى دهد كه ـ:« پروردگارحقيقت را از كوه فاران آورد وآسمان ها از
ستايش احمد وامتش لبريز شدند.اسب ها يش [ با كشتى ] در دريا جا
به جا مى شوند؛ آن گونه كه در خشكى برده مى شوند. كتاب تازه اى
براى ما مى آورد؛ البته پس از آن كه بيت المقدس تخريب شد.» آيا اين
مطلب رامى دانى وبه آن ايمان دارى؟ـ آرى.ـ آيا داود در زبورش نفرمود ـ و تو نمى خوانى ـ كه: « خداوندگارا!
كسى را برانگيز تا سنت را پس از آن كه سستى گرفت، برپا سازد؟» آيا
پيامبرى را مى شناسى كه سنت را پس از سستى بر پا دارد؟ـ اين
سخن داود است و ما انكار نمى كنيم، اما منظورش حضرت عيسى بود. سستى
دينش نيز پيش از وى بوده است.ـ اشتباه مى گويى! عسيى تا زمان
عروج، با سنت تورات موافق بود. در انجيل نوشته شده است: « من پسر
برّه (مريم)، رفتنى هستم. بارقليطا بعد از من مى آيد. او ميثاق را
حفظ و همه چيز را برايتان تفسير مى كند. به (حقانيت) من گواهى مى
دهد؛ همان گونه كه من به (حقانيت) وى شهادت دادم. من با امثال نزد
شما آمدم و او با تفسير نزد شما مى آيد.» آيا مى دانى اين مطلب در
انجيل آمده است؟ـ آرى.ـ درباره پيامبرت موسى بن عمران (س)
مى پرسم. چه دليلى بر پيامبرى او وجود دارد؟ـ او نشانه هايى
آورد كه پيشينيان نياورده بودند.ـ مثل چه؟ـ مانند: شكافتن
دريا، تبديل عصا به مارى خزنده، ضربه زدن به سنگ كه از آن چشمه ها
جوشيد و دست نورانى اش براى بينندگان.ـ در اين كه اين ها دليل
پيابرى وى هستند، حق با تو است؛ اى رأس الجالوت چرا عيسى بن مريم
را قبول ندارى؟ با اين كه او مرده ها را زنده مى كرد؛ نابينا و
جذامى را شفا مى داد؛ پرنده اى گلين مى ساخت و در آن مى دميد؛ آن
تنديس به اذن الهى تبديل به پرنده اى زنده مى شد؟آن يهودى نيرنگ بازانه پاسخ داد: « گفتند كه اين كارها را مى كرد؛
ولى ما كه نديديم!»ـ معجزات موسى (س) را مگر خودت ديده اى؟ـ خبرهاى فراوان و مطمئنى درباره آن ها وجود دارد.ـ درباره معجزات عيسى نيز چنين است؛ پس چرا موسى را باور دارى، اما
به عيسى ايمان نمى آورى؟يهودى خاموش ماند. امام به سخن خويش ادامه داد.ـ درباره پيامبرى محمد (ص) نيز سخن همين است. او يتيمى تهى دست
بود. نزد هيچ آموزگارى شاگردى نكرد. اما قرآنى آورد كه در آن
داستان هاى پيامبران و خبرهاى مربوط به آنان است.يهودى گفت: «ما نه خبرهاى عيسى را باور داريم و نه خبرهاى محمد را.
حق نداريم به حقانيت آن ها اعتراف كنيم!»ـ پس آيا مردمى كه به حقانيت آن ها گواهى دادند، فريب خورده اند؟آن مرد كه بيمارى لجاجت داشت، خاموش ماند. هيربد بزرگ ـ رئيس
زرتشتيان خاموش بود؛ اما عمران صابئى، حيرت زده به شكست اديان كهن
مى نگريست. دوست نداشت وارد جنگ انديشه ها شود؛ اما چه چيز باعث شد
كه تغيير عقيده دهد؟