126 ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص170.
127 ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص135
128 ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص116.
129 ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص337.
130 ـ ابن شبيب، دايى معتصم ـ خليفه عباسى ـ است كه راوى مورد اعتماد و ساكن قم بود.
حياة الامام الرضا، ج1، ص127/ حياة الامام الرضا، ج2، ص336.
131 ـ الانوار النعمانية، ج3، ص239.
132 ـ الانوار النعمانية، ج3، ص238.
133 ـ ديوان دعبل خزاعى، ص99.
134 ـ دعبل خزاعى، از پيشاهنگان شاعران انقلابى است و بهاى اين موضع گيرى وى، رنج هاى هماره او بود كه زندگى بيمناك و آواره اى را گذراند و از اين شهر به آن شهر و از اين سرزمين به آن سرزمين مى گريخت. دعبل بر اين باور بود كه زندگى بزرگوارانه، جز در پرتو فرمانروايى اهل بيت (ع) و امامت آنان امكان پذير نيست و ادامه طبيعى، فرمانروايى پيامبر (ص) است.
شعر او، نشانگر نيم قرن پايدارى و انديشه هايى است كه امكان جوشش آن ها، جز از باورى پولادين و ايمانى استوار برنمى آيد. در همان زمان كه شاعران در آستان پادشاهان و فرمانروايان مى ايستادند، دعبل آواره مى زيست و تنها چند سال از دوران حكومت مأمون در آسودگى زندگى كرد و دوباره به زندگى پنهانى وآوارگى برگشت. از ويژگى هاى شعر دعبل، لطافت و رنگ اندوه آن است. مرثيه هايى بس لطيف دارد. بخش زيادى از ديوان او درباره حماسه كربلاست.
بارها در شعرهاى خود خلفاى عباسى را نكوهش كرد كه اين شعرها زبان زد مردم شد؛ خلفايى هم چون هارون، امين، ابراهيم (ابن شكله)، معتصم و واثق را. واثق تصميم گرفت به هر قيمتى شده است، او را ترور كند. سرانجام دعبل در شهر شوش (دانيال نبي) شهيد شد. شاعر بزرگ، ابو تمام طائى سوگ سرودى برايش سرود.
وفيات الاعيان، ج1، ص180/ الاغانى، ج 18، ص60/ ديوان دعبل.
135 ـ معجم الادباء، ج4، ص194.
136 ـ ذوالثفنات، يكى از نام هاى امام چهارم (ع) است؛« كسى كه از بسيارى سجده پوست پيشانى اش پينه بسته است.» در ترجمه اشعار دعبل، از ترجمه دكتر شيخ الاسلامى، جلد چهارم كتاب ارزشمند الغدير بهره گرفته شده است.(مترجم)
137 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص192.
138 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص 326/ الاغانى، ج18، ص29/ معجم الادباء، ج4، ص194.