161 ـ تاريخ قم، ص 213. 162ـ قيام سادات علوى، ص 168. 163ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص 28. 164 ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص136. 165 ـ سيرة الائمة الاثنى عشر، ج2، ص 359. 166ـ بحارالانوار، ج12، ص29. 167ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص62. 168ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص64. 169 ـ مناقب، ج4، ص361. 170 ـ قرآن كريم، سوره حجرات، آيه 13/ بحارالانوار، ج12، ص28. 171ـ بحارالانوار، ج12، ص18. 172ـ بحارالانوار، ج28، ص28. 173 ـ مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح/ زلزله، خراسان را در سال 818 هـ. لرزانيد. موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص 1167. 174 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص175. 175 ـ يهودا همان كسى است كه حضرت مسيح (ع) را لو داد؛ اما او را ـ به طور اشتباهى ـ به جاى مسيح به دار آويختند. 176 ـ مهج الدعوات، ص44. 177ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص48. 178ـ عيون اخبار الرضا، ج2، ص175. 179 ـ بغداديان، هيأتى را به مرو فرستادند. ميان رئيس نعيم و فضل بن سهل مشاجره لفظى رخ داد. نعيم به فضل گفت:« تو آهنگ آن دارى كه حكومت را از عباسيان به علويان منتقل سازى؛ سپس با نيرنگ زدن به علويان، شاهنشاهى ايرانى برپا كنى. اگر چنين نيست، چرا لباس سپيد ـ كه تن پوش علويان است ـ را به لباس سبز ـ كه لباس شاهان ايرانى و زرتشتيان است ـ تبديل كردى؟» سپس نعيم رو به مأمون كرد و گفت:« اى اميرمؤمنان! شما را به خدا، فضل تو را فريب ندهد و دين و فرمانروايى ات را از چنگت به در نياورد.»كتاب الجهشيارى، ص313/ موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج1، ص161. 180 ـ الحياة السياسية للامام الرضا، ص 391/ حياة الامام الرضا، ج2، ص369/ تاريخ ابن خلدون، ج3، ص249. 181ـ الحياة السياسية للامام الرضا، ص391/ حياة الامام الرضا، ج2، ص369. 182 ـ سيرة الائمه الاثنى عشر، ج2، ص422. 183 ـ تاريخ ابن خلدون، ج3، ص249. 184ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص164. 185ـ تاريخ طبرى، ج8، ص566. مأمون در سال 210هـ. با بوران ازدواج كرد. آن ها مجالس جشن بسيار پر هزينه اى، برپا كردند. هم زمان با اين ريخت و پاش ها، مردم قم سر به شورش برداشتند. نيروهايى سركوبگر مردم را به شدت سركوب و ديوار شهر را ويران كردند. انگيزه قيام مردم قم، سنگينى ماليات بود. نتيجه قيام، افزايش سيصد و پنجاه درصدى ماليات شد!موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص1206.