عشق هشتم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عشق هشتم - نسخه متنی

کمال السید؛ مترجم: حسین سیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

161 ـ تاريخ قم، ص 213.

162ـ قيام سادات علوى، ص 168.

163ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص 28.

164 ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص136.

165 ـ سيرة الائمة الاثنى عشر، ج2، ص 359.

166ـ بحارالانوار، ج12، ص29.

167ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص62.

168ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص64.

169 ـ مناقب، ج4، ص361.

170 ـ قرآن كريم، سوره حجرات، آيه 13/ بحارالانوار، ج12، ص28.

171ـ بحارالانوار، ج12، ص18.

172ـ بحارالانوار، ج28، ص28.

173 ـ مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح/ زلزله، خراسان را در سال 818 هـ. لرزانيد. موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص 1167.

174 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص175.

175 ـ يهودا همان كسى است كه حضرت مسيح (ع) را لو داد؛ اما او را ـ به طور اشتباهى ـ به جاى مسيح به دار آويختند.

176 ـ مهج الدعوات، ص44.

177ـ حياة الامام الرضا، ج1، ص48.

178ـ عيون اخبار الرضا، ج2، ص175.

179 ـ بغداديان، هيأتى را به مرو فرستادند. ميان رئيس نعيم و فضل بن سهل مشاجره لفظى رخ داد. نعيم به فضل گفت:« تو آهنگ آن دارى كه حكومت را از عباسيان به علويان منتقل سازى؛ سپس با نيرنگ زدن به علويان، شاهنشاهى ايرانى برپا كنى. اگر چنين نيست، چرا لباس سپيد ـ كه تن پوش علويان است ـ را به لباس سبز ـ كه لباس شاهان ايرانى و زرتشتيان است ـ تبديل كردى؟» سپس نعيم رو به مأمون كرد و گفت:« اى اميرمؤمنان! شما را به خدا، فضل تو را فريب ندهد و دين و فرمانروايى ات را از چنگت به در نياورد.»

كتاب الجهشيارى، ص313/ موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج1، ص161.

180 ـ الحياة السياسية للامام الرضا، ص 391/ حياة الامام الرضا، ج2، ص369/ تاريخ ابن خلدون، ج3، ص249.

181ـ الحياة السياسية للامام الرضا، ص391/ حياة الامام الرضا، ج2، ص369.

182 ـ سيرة الائمه الاثنى عشر، ج2، ص422.

183 ـ تاريخ ابن خلدون، ج3، ص249.

184ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص164.

185ـ تاريخ طبرى، ج8، ص566. مأمون در سال 210هـ. با بوران ازدواج كرد. آن ها مجالس جشن بسيار پر هزينه اى، برپا كردند. هم زمان با اين ريخت و پاش ها، مردم قم سر به شورش برداشتند. نيروهايى سركوبگر مردم را به شدت سركوب و ديوار شهر را ويران كردند. انگيزه قيام مردم قم، سنگينى ماليات بود. نتيجه قيام، افزايش سيصد و پنجاه درصدى ماليات شد!

موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص1206.

186 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص368.

187 ـ بحارالانوار، ج60، ص216/ مستدرك الوسائل، ج10، ص368.

188ـ جمعه محرم سال دويست و سوم هـ. مساوى با آگوست سال هشتصد و هجده م.

189ـ اثبات الوصية، ص215.

190 ـ قرآن كريم، سوره فرقان، آيه 65 و 66.

191 ـ قرآن كريم، سوره نساء، آيه 56.

192ـ قرآن كريم، سوره كهف، آيه29.

193 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص341.

194 ـ اثبات الوصيه، ص 341.

195 ـ اسحاق بن ابراهيم بن بهمن موصلى، از نامدارترين نديمان خلفا بود. همنشين رشيد، مأمون، معتصم و واثق به شمار مى آيد. شهره به خنياگرى و نوازندگى بود و ثروت انبوهى از اين راه گرد آورد. پس از رويدادى جالب در دربار رشيد اصعمى گفت:« اسحاق در شكار درهم ها از من چيره دست تر است!»

روزى براى برمكيان آواز خواند و سه ميليون درهم به او بخشيدند. مأمون درباره او مى گفت:« هيچ گاه نمى خواند جز اين كه آرامش روانى مى يابم.»

الاعلام، ج1، ص283/ الاغانى، ج5، ص268 ـ 435/ طبقات الشعراء، ص 260/ تاريخ بغداد، ج6، ص175/ الفهرست، ص201.

196 ـ المستظرف من كل فن مستظرف، ج2، ص306.

197 ـ التحف و الهدايا، ص109.

198 ـ اثبات الوصية، ص215.

199 ـ سيرة الائمة الاثنى عشر، ج2، ص421. ... ظاهراً سخن امام اشاره به اين حكم فقهى است كه:« انسان سالم بايد خودش وضو بگيرد و ديگرى نبايد در رساندن آب به اعضاى وضوى او، ياريش دهد.»

200 ـ علم امام، بحث دشوار حديثى است كه از زواياى گوناگون جاى بحث و گفت و گو دارد. آيا امام همه چيز را مى داند؟ چه لزومى دارد همه چيز را بداند؟ راه يا راه هاى به دست آوردن دانش امام چيست؟ آيا امام على (ع) مى دانست كه با رفتن به مسجد در آن سپيده دم ماه رمضان به شهادت مى رسد؟ آيا امام حسين (ع) مى دانست كه در كربلا شهيد خواهد شد؟ آيا... امام رضا مى دانست كه انگور يا انار مسموم است؟ اگر مى دانستند، رفتارشان خود اقدام به خودكشى به شمار نمى آمد؟

پاسخ دادن به همه اين پرسش ها و ديگر سؤال هاى مربوط به علم امام، كتاب هاى مفصلى را مى طلبد كه دانشمندان شيعه در بستر تاريخ آن ها را نوشته اند؛ اما آن چه به طور بسيار فشرده در اين جا بايد گفت اين است كه:

ضرورت گستردگى دانش امام (ع): از آن جا كه وظيفه اصلى امام، « هدايت انسان است، اين مهم مستلزم آگاهى وى از تمام ابعاد وجودى [درونى و برونى] انسان و زواياى پنهان و آشكار هستى است؛ تا بتواند آدمى را به چشمه خوشبختى هر دو سرا برساند. او بايد از همه مسائلى كه براى رسيدن و رساندن بشر به اين هدف لازم است، آگاه باشد. به همين خاطر، امام در هر عصرى، دانشمندترين فرد آن روزگار است.راه هاى كسب دانش امام (ع):

1ـ آن چه را كه پيامبر از راه جبرئيل و از خداوند فراگرفته بود، به امام على و ايشان به امام حسن و... هر كدام به از آنان در پايان عمر خويش به امام بعد از خود مى آموختند. بيشتر آموخته هاى پيامبر به امام على، به خط امام نخست در كتابى به نام « كتاب على» جمع آورى شده كه هر امام به امام بعدى سپرد و اينك در اختيار امام زمان (ع) است.

2 ـ قرآن كه انواع علوم در آن هست و امام با دورن و برون آن آشنايى كامل دارد.

3 ـ ارتباط با غيب و الهامات خداوندى به قلب آنان.

4 ـ فرشتگان بر آن ها فرود مى آيند و مطالب مورد نيازشان را به آنان مى آموزانند. (لازم به يادآورى است كه هر كس كه فرشته بر وى نازل مى شود، لزوماً پيامبر نيست؛ مانند حضرت مريم (س) كه فرشته براو فرود آمد؛ در حالى كه او پيامبر نبود.)

5 ـ آگاهى از اصل تحريف نشده و دست نخورده كتاب هاى آسمانى پيامبران پيشين.

6 ـ جفر و جامعه و مصحف فاطمه (س) كه نزد آنان است.

7 ـ و ...

آيات و روايات بسيارى نيز گوياى گستردگى دانش امامان است. (برخى از اين احاديث، از طريق اهل سنت نيز نقل شده است.)

اطلاع امام از نحوه شهادت خويش: دست كم دو پاسخ را مى توان به طور بسيار چكيده مطرح كرد كه به خاطر ظرافت بحث، مستلزم دقت بسيارى است.

الف ـ تمام چهارده معصوم با وجود علم گسترده شان به زواياى پنهان گفتارها، رفتارها و رخدادها، موظف به رعايت ظاهر بودند؛ به گونه اى كه گويا مانند همه مردم كوچه و بازار، از دانش غيبى بى بهره اند.

مثلاً اگر شاكى .متهم به سرقتى را براى قضاوت نزد رسول خدا (ص) يا يكى ديگر از چهارده معصوم با وجود اين كه آن ها مى دانستند كه متهم دزد است يا خير، اما ـ همان طور كه پيامبر خود در حديثى فرمود ـ موظف به رعايت احكام ظاهرى قضايى اسلام بودند؛ يعنى اگر شاكى مى توانست سارق بودن متهم را اثبات كند سرقت ثابت مى شد و سارق مجازات؛ در غير اين صورت، سارق رها مى شد. البته تذكر دو نكته ضرورى است:

1 ـ در موارد بسيار بسيار اندكى، به خاطر اهميت قضيه، چهارده معصوم ناگزير به استفاده از اين دانش غيبى خود مى شدند.

2 ـ امام زمان (ع) پس از ظهور، حكم به واقعيت مسائل و رخدادها خواهد كرد.

بنابراين در حديث نيز آمده است:« اذا شاؤوا اعلموا»؛ يعنى آنان هر گاه اراده مى كردند چيزى را بدانند، آن را مى دانستند؛ نه اين كه در همه جا و همه شرايط از همه چيز اطلاع داشته باشند. اين احتمال وجود دارد كه امام رضا (ع) لحظه اى كه انار يا انگور را در دهان خويش مى گذاشتند، توجه به سمى بودن آن نداشتند؛ زيرا اين موضوع از دانش غيبى است و گفتيم كه آنان در شرايط معمولى از اين دانش استفاده نمى كردند؛ چنان كه گويى فاقد آن هستند. پس از فرو دادن چند دانه انگور يا انار، احساس سوزش در درون خود كردند و فهميدند كه مسموم شده اند؛ آن گاه رو به مأمون كردند و فرمودند:« به مقصودت رسيدى.»

يا:« مى روم همان جا كه مرا فرستادى.»

(در نوشيدن شير يا آب زهرآگين توسط امام مجتبى نيز اين احتمال قابل طرح است.)اشكالى كه ممكن است در اين جا به ذهن خوانندگان ارجمند برسد اين است كه:« در اين صورت، پس مبارزات آنان با سركشان زمان خويش و ايستادگى براى دفاع از بنيان مذهب تا پاى جان، در حالى كه مى دانستند مرگشان هنوز فرانرسيده است، چه ارزشى دارد؟ پس امام على (ع) كه اين همه در جبهه ها حماسه مى آفريد و با دشمنان نيرومند و خطرناكش جنگ تن به تن مى كرد، ارزشى ندارد؛ زيرا مى دانست كه زمان مرگش فرانرسيده است و چشم از جهان فرو بستنش، پس از سال ها در مسجد كوفه و به دست ابن ملجم خواهد بود!»

پاسخ مختصر چنين است: گرچه در ابتدا مطلب همان است كه آنان از زمان مرگ خويش آگاه بودند؛ اما فراموش نكنيم كه شيعه ديدگاهى را باور دارد به نام « بدا» (بدا يكى از مباحث عميق و جنجالى است) كه بر اين اساس امكان دارد پروردگار به دلايلى، زمان شهادت آنان را تغيير و زودتر قرار دهد. پس، آن ها هر لحظه احتمال شهادت و مرگ خويش را مى دادند و مبارزات و رزم هايشان بسى ارجمند است.

بار ديگر يادآورى مى كنيم كه هم بحث « علم امام و پيامبر (ص)» و هم موضوع بدا مبحثى دشوار و از ابعاد گوناگون قابل پژوهش است؛ دانشمندان شيعى در طول تاريخ به طور گسترده اى به طرح اين بحث و پاسخ اشكالات وارد بر آن مراجعه كنند:

1 ـ بررسى هاى اسلامى، علامه طباطبائى، ج2، مقاله « علم امام».

2 ـ صد درس امامت، عراق چى همدانى، بخش «علم امام».

3 ـ علم امام و پيامبر در قرآن، مؤسسه در راه حق.

4 ـ پيام قرآن، آيه الله مكارم شيرازى و ديگران، ج9، بحث «علم امام».

(مترجم)

201 ـ مقاتل الطالبيين، ص566.

202 ـ عيون التواريخ، ج3، ص227. سخن امام، دست كم دو بعد دارد: هم اشاره به دادن ولايتعهدى به حضرت است؛ كه البته اينك با مخالفت و شورش بغداديان و عباسيان، خليفه پشيمان شده و با كشتن حضرت، راه بازگشت به بغداد را هموار كرده است؛ و هم اشاره به پشيمانى مأمون در روز رستاخيز از كرده خويش است؛ روزى كه پشيمانى ديگر سودى ندارد. (مترجم)

203 ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص247/ نور الابصار، ص145.

204 ـ حادثه در پاييز سال 818 م. واقع شد.

205 ـ أعيان الشيعة، ج2، ص72.

206 ـ قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه 124.

207 ـ قرآن كريم، سوره احزاب، آيه 38.

208 ـ إثبات الوصية، ص216.

209 ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص241.

210 ـ مقاتل الطالبيين، ص567/ كشف الغمّة، ج3، ص72.

211 ـ مقاتل الطالبيين، ص567/ كشف الغمّة، ج3، ص72.

212 ـ مقاتل الطالبيين، ص567/ كشف الغمّة، ج3، ص72.

213 ـ تاريخ يعقوبى.

214 ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص376.

215 ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص47.

216 ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص 249.

217 ـ موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص1163.

218 ـ الحياة السياسية للامام الرضا، ص418.

219 ـ موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص1168.

220 ـ مأمون هشت روز پس از بازگشت به بغداد، بار ديگر تن پوش مشكى عباسيان بر تن كرد.

موسوعة احداث التاريخ الاسلامى، ج2، ص1171.

221 ـ همان مدرك، همان جلد، همان صفحه.

222 ـ تنديسى بر فراز گنبد سبز در كاخ زرين كه منصور دوانيقى آن را بنيان نهاده بود. اين كاخ هنگامى ساخته شد كه ايشان شهر بغداد را در سال 145هـ. ساخت. اين تنديس تا سال 329هـ. بود و سپس با وزيدن توفان فروريخت.

تاريخ بغداد، ج1، ص14 ـ 20/ آثار البلاد، ص314.

223 ـ كريمه اهل بيت، ص273.

/ 90