مطالبى ديگر در ارتباط با مسجد جامع - تاریخچه قم و مساجد تاریخی آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخچه قم و مساجد تاریخی آن - نسخه متنی

محمدرضا کوچک زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطالبى ديگر در ارتباط با مسجد جامع

در اين قسمت سعى شده تا مطالبى كه با تاريخچه اين مسجد با عظمت در ارتباط هستند نيز بيان گردد؛ زيرا مطالعه تاريخچه مكانى ، صرف نظر از مسائل جانبى و فرعى آن ، كارى ناقص و كم اهميت است .

بنابراين ما در اين قسمت با آوردن داستان دعبل و بيان نمودن تاريخچه مدرسه غياثيه و نيز مناره نزديك آن سعى نموده ايم تا تاريخچه اين مسجد شفاف تر جلوه گر شود؛ بنابراين توصيه مى شود، مطالب اين قسمت را مطالعه نماييد البته اين مطلب پرانتز مبحث ما محسوب مى شود و مجددا به مطالب اصلى مسجد جامع بازمى گرديم .

داستان دعبل و ارتباط آن با قم و مسجد جامع

دعبل بن خزاعى در زمره شاعران شيعه است كه با ماءمون عباسى معاصر بوده است . وى در هجو (239) خلفاى عباسى و وزيرانشان اشعارى دارد كه مشهور است و در كتاب هاى ادب ثبت شده است .

ابوالفرج اصفهانى در كتاب اغانى شرح حال دعبل را به تفصيل نوشته است . علت عمده شهرت دعبل در نزد شيعه ، قصيده معروف او كه همان قصيده مدارس آيات بوده مى باشد؛ زيرا ظاهرا از لحاظ اين كه بهترين ابيات آن اين بيت است :




  • مدارس آيات خلت عن تلاوه
    و منزل وحى مقفر العرضات



  • و منزل وحى مقفر العرضات
    و منزل وحى مقفر العرضات



دعبل پس از سرودن قصيده مدارس آيات به خراسان رفت و خدمت على ابن موسى الرضا عليه السلام رسيد و قصيده را براى آن حضرت بيان نمود و همان طور كه معروف است ، حضرت بيتى به آن افزود. اين موقعى بود كه حضرت رضا عليه السلام عنوان ولايت عهدى ماءمون را داشت و به نام ايشان سكه زده بودند.

حضرت به رسم جايزه و صله ده هزار درهم از همان درهم هايى كه نام مباركشان بر روى آن نقش بسته بود به دعبل عطا فرمود. او در مراجعت از خراسان عبورش به شهر قم افتاد و مردم قم از او هر درهم را به ده درهم خريدند. (240)

به نقلى ديگر، حضرت علاوه بر ده هزار درهم يكى از جامه هاى برد خود را نيز به دعبل عطا فرمودند، چون دعبل به قم رسيد، قمى ها از او خواستند كه سى هزار درهم بگيرد و جامه را بدهد ولى او نپذيرفت و به راه خود ادامه داد. هنگامى كه از حدود قم خارج شد، جمعى از جوانان قم كه در راه او كمين كرده بودند جلوى راهش را گرفتند تا جامه را بگيرند و سى هزار درهم بدهند، دعبل قسم ياد كرد كه جامه را نمى فروشد، مگر اين كه قطعه اى از آن را به وى دهند تا در كفن خود قرار دهد. آن جوانان يك آستين لباس را به او دادند.

(241) و به روايت ديگر، خبر قصيده و جبه مخصوص حضرت قبلا به مردم قم رسيده بود. هنگام آمدن دعبل به قم مردم از او خواستند كه قصيده را برايشان بخواند.

دعبل در مسجد جامع حضور يافت و قصيده را خواند. مردم قم مال و خلعت بسيار به او بذل كردند و خواهش كردند جبه را به هزار دينار به ايشان بفروشد و او حاضر نشد. (242)

مدرسه غياثيه

سردر و مناره هاى مدرسه غياثيه در نزديك ميدان كهنه شهر كه نام آن به همين صورت در كتاب ها و اسناد دوره صفوى و قاجار مكررا ديده مى شود، از آثار نيمه قرن نهم ، يعنى سال 830 است .

سردر مدرسه به بلندى 12 و دهانه و پهناى 7 در 4 متر به سوى شرق بنا شده و دو طرف آن برپايه هاى خارجى ايوان هر طرف دو طاق نما - يكى پايين و ديگرى بالاى آن - برافراشته اند. در كمربند ايوان كتيبه اى سراسرى بوده كه فرو ريخته و هيچ اثرى از آن بر جاى نمانده است . دو مناره بالاى سردر به قطر 20/2 متر و بلندى 13 متر از بالاى بام (25 متر از سطح زمين )با پوشش آجرى است كه از پايين تا گلوگاه به نقشه شطرنجى لوزى در 19 رديف با طرحى از كاشى فيروزه اى ميان لوزى ها در كمرگاه و گلوگاه هر دو مناره و در بالا با كتيبه اى از كاشى خشتى آراسته شده و در بالاى كتيبه نقشه آجرچينى دگرگون گرديده و پس از چند رديف ، سه رديف مقرنس ‍ آجرى به شكل كنگره در بالاى مناره ها نمودار است . (243)

البته چند سال پيش بر اثر زمين لرزه قسمتى از اين مناره تخريب گرديد كه سازمان ميراث فرهنگى استان قم آن را تعمير نمود.

/ 112